شاهنامه‌ی فردوسی کتاب ششم: از بازگشت کیخسرو به ایران تا پایان داستان فرود

80,000 تومان

در بخشی از کتاب شاهنامه‌ فردوسی – جلد 6: از بازگشت کیخسرو به ایران تا پایان داستان فرود می‌خوانیم

گفت‌وگوی گیو با باژبان

پیران غمگین به‌سوی ختن رفت. از این‌سو افراسیاب با نامداران سپاهش به‌سوی جیحون تاخت در‌حالی‌که از فرط خشم، خون می‌گریست. به هومان امر کرد: «به‌شتاب کنار رود برو. اگر خبر بیاید که کیخسرو از جیحون گذشته، تمام رنج‌های ما بر باد می‌رود. حال نشانه‌های روزگاری که دانایان داده بودند، پدیدار شده؛ که از نژاد تور و کیقباد شاهی پدید می‌آید که توران‌زمین را ویران می‌کند و هیچ سرزمین آبادی در آن باقی نمی‌گذارد. مهرش به ایران‌زمین است و جز برای جنگ به توران‌زمین رخ نمی‌نماید.»

از آن طرف گیو و کیخسرو به کنار جیحون رسیدند و برای گذشتن از رود شتاب داشتند. گیو و کیخسرو شروع به سخن‌گفتن با رودبان کردند که کشتی بر آب داشت. گیو قایقی با بادبان نو که زیبنده‌ی کیخسرو باشد

از او خواست. رودبان به گیو گفت: «آب روان نوکر و شاه نمی‌شناسد.

اگر می‌خواهی از این رود بگذری، باید برای کشتی بها بپردازی.»

گیو گفت: «هر‌چه می‌خواهی بگو و ما را از آب رد کن که سپاه تُرکان به ما نزدیک شده‌اند.»

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

شاهنامه‌ی فردوسی کتاب ششم: از بازگشت کیخسرو به ایران تا پایان داستان فرود

نویسنده
 ابوالقاسم فردوسی
مترجم
علی شاهری
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 167
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786227776966
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شاهنامه‌ی فردوسی کتاب ششم: از بازگشت کیخسرو به ایران تا پایان داستان فرود”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

جناب مارتینی

85,000 تومان

معرفی کتاب جناب مارتینی اثر پیترو گروسی

مارتینی «کبیر» خوش‌چهره است و خوش‌قریحه، نویسنده‌ا‌ی با استعدادی نبوغ‌آمیز، و در یک‌کلام، از آن آدم‌ها که همه می‌خواهند جای او باشند.
آینده، روشن است و نویدبخش اما شاید نه برای او که فروتن است و گوشه‌گیر و حتی خودویرانگر.
حالا چه‌طور باید از نور فلاش دوربین‌ها و آتش عشق نافرجام میریام، ستاره‌ی نوظهور هالیوود، در امان بماند؟
نکند چشمک ستاره‌های بخت، دروغین باشد. آن هم در حق او که آدم ساده‌ای است و خجالتی، آدمی که در جیب‌هایش فقط چند سکه و اسکناس دارد، دو کبریت سوخته، هفت دانه برنج و سرباز فلزی کوچکی که رنگش کمی سیاه شده.

اپوش

38,000 تومان
یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که در مقاطع مختلف زندگی آسیب‌های زیادی به افراد وارد کرده، اعتماد‌به‌نفس و عزت‌نفس‌شان را از میان می‌برد، مقایسه کردن خود با دیگران است. این عادت ناپسند که از نخستین سال‌های عمر، در نتیجه‌ی استفاده والدین از روش‌های تربیتی نادرست بروز می‌کند، زمینه‌ساز معضلات گوناگون در بزرگسالی افراد می‌شود. اهل نظر معتقدند با استفاده از داستان‌های جذاب که برای کودکان جالب باشد به راحتی می‌توان این مشکل را حل و فصل کرد. اپوش، از جمله کتبی است که روان‌شناسانبرای اموختن مقایسه نکردن خود با دیگران به کودکان بهره می‌گیرند. اپوش دیو خشکسالی بود. تا به حال چهره‌اش را در برکه یا جایی ندیده بود. هر جا می‌رفت آب‌ها بخار می‌شدند و خشکسالی می‌شد. به همین دلیل فکر می‌کرد خیلی جذاب و دل‌فریب است. روزی از بدترین روزها خودش را در آینه دید و وحشت کرد. از آینه پرسید چرا زشت مشانم می‌دهی؟ آینه گفت اگر باور نداری که زشتی از دیگران بپرس. او به راه افتاد تا از دیگران سوال کند که واقعا زشت است؟: «اپوش تکانی به خودش داد و سنگ‌ها از دور و برش کنار رفتند و دو کوه بلند ساختند. اسم یکی از کوه‌ها شد تفتان و یکی خشکان. اپوش در خدنگزارها راه افتاد و پایش به هر جا که رسید آن‌جا را خارزار کرد. رسید به مارمولکی و از مارمولک پرسید، من زشتم؟ مارمولک که از ترس دمش افتاده بود، آب دهنش را قورت داد و گفت، آره.»

غرامت مضاعف

64,000 تومان

«والتر»، راوی اول‌شخص داستان، کارمند باسابقه و کاربلد یک شرکت بیمه در کالیفرنیا است. او روایتش را با این جملات آغاز می‌کند:

«با ماشین رفتم گلِندل تا سه‌تا راننده‌ی کامیونِ تازه به بیمه‌نامه‌ی یه شرکت آبجوسازی اضافه کنم که مورد تمدیدیه‌ی هالیوودلند یادم اومد. گفتم اون‌جا هم برم.

این جوری شد که پا گذاشتم تو اون «خونه‌ی مرگ»، درباره‌ش تو روزنامه‌ها خونده‌ین. وقتی من دیدمش اصلا شبیه «خونه‌ی مرگ» نبود. صرفاً یه خونه به سبک اسپانیایی بود، شبیه باقی‌شون تو کالیفرنیا، دیوارهای سفید، سقفِ سفالی قرمز، یه طرفش حیاط.»

این جملات آغازین، با ضرب‌آهنگ مناسبی که دارد بدون شک خواننده‌ی علاقمند را سریعاً به داخل داستان می‌کشاند و البته حاوی چند نکته‌ی مهم نیز هست. اول اینکه شخصیت اصلی همانگونه که در حال انجام امور متداول و روزمره‌ی خود است؛ همچون ته‌سیگاری که در جوی کنار خیابان روی آب حرکت می‌کند، ناگهان داخل گردابی می‌شود که سرنوشت او را تغییر می‌دهد.

این نوع وارد شدن به ماجرا یا به عبارتی تخطی از محدوده‌های حرفه‌ای یا قانونی یا اخلاقی را در عمده‌ی آثار این سبک می‌بینیم، مثلاً در رمان قبلی همین نویسنده یعنی «پستچی همیشه دوبار زنگ می‌زند». در آنجا هم شخصیت اصلی ناخواسته و اتفاقی وارد مکانی می‌شود که به قول خودش بتواند غذای مجانی گیر بیاورد اما در واقع وارد مسیری می‌شود که او را به یک قاتل تبدیل می‌کند.

نکته دوم مکمل نکته اول است! اگر در اولی ما با شخصیت‌هایی روبرو هستیم که قبل از ماجرا شبیه آدم‌های معمول دیگر هستند (گانگستر و جانی بالفطره نیستند) در دومی با مکان‌هایی روبرو می‌شویم که با مکان‌های مشابه دیگر تفاوتی ندارند.

در اینجا خانه‌ی مرگ با آن توصیفاتی که در روزنامه‌ها به آن پرداخته شده کاملاً همان است که در مناطق مشابه وجود دارد و این‌طور نیست که یک محیط به‌صورت مستقل بتواند جرم و جنایت بزایاند.

حال اگر آدم همین آدمِ معمول است و محیط هم همان، چه چیز یا چیزهایی موجبات وقوع «قتل» را فراهم می‌کند!؟ در ادامه به این داستان بیشتر خواهم پرداخت.

پیش از آن همانند کتاب «پستچی...» لازم است بگویم کار نویسنده حداقل در این دو کتاب به‌گونه‌ایست که انگار هیچ چیز اضافه‌ای وجود ندارد؛ نثری بدون حشو و زواید و کاری فاقد گوشه‌های تیز که خواننده را اذیت کند. لذا این کتاب را به علاقمندان داستان‌های جنایی توصیه می‌کنم.

در واقع اگر بخواهیم در مقابل این پرسش که «سبک نوآر چیست؟» خودمان را به دردسر نیاندازیم، یک راه‌حل این است که بگوییم همین دو کتاب را بخوانید تا با مختصات این سبک آشنا شوید! شخصیتی تنها که قهرمان نیست، به خاطر جاه‌طلبی و اعتماد به نفس بالا در مقابل محرک‌هایی نظیر طمع و اغواگری، از محدوده‌های اخلاقی و قانونی خارج شده و در جهنمی خودساخته فرو می‌رود و رویای آمریکایی به تراژدی آمریکایی تبدیل می‌شود.

سفارش:0
باقی مانده:2

یک قصه و دو قصه: حسنی و ننه‌حسنی و درخت سیب 1، دویست و بیست و چهار سیب برای عروسی 2

36,000 تومان

معرفی کتاب حسنی و ننه حسنی و درخت سیب،‌ دویست و بیست و چهار سیب برای عروسی

در کتاب حسنی و ننه حسنی و درخت سیب،‌ دویست و بیست و چهار سیب برای عروسی نوشته‌ی معصومه یزدانی و تصویرسازی سمیه محمدی، که بازآفرینی داستان حسن کچل است، او باید خیلی سریع برای عروسی پسر همسایه سیب سرخ جمع کند. همین‌طور قرار است برایشان مهمان هم بیاید ولی در خانه کاسه‌ی لعاب و سفره‌ی قلمکار و غذا ندارند. حالا مادرش نگران است و او باید فکری به حال این شرایط کند. این کتاب از برگزیدگان جایزه‌ی ویژه‌ی مهدی آذریزدی به‌شمار می‌رود.

درباره‌ی کتاب حسنی و ننه حسنی و درخت سیب،‌ دویست و بیست و چهار سیب برای عروسی

ننه حسنی در حیاط خانه‌شان نشسته و نگران و در فکر است. دورتر از او حسنی هم طبق معمول خوابیده و خروپف می‌کند. ننه وقتی نگران می‌شود سیب سرخی از درختشان می‌کَنَد و گاز می‌زند. دلیل نگرانی او این است که قرار است امروز برایشان مهمان بیاید ولی آن‌ها به تعداد مهمان‌ها کاسه‌ی لعاب و سفره‌ی قلمکار و غذا ندارند. ننه در همین فکر است که ناگهان پسر همسایه روی دیوار ظاهر می‌شود. او کیسه‌ای برای حسنی پرت می‌کند و می‌گوید برای عروسی امشبش به دویست‌وبیست‌وچهار سیب سرخ احتیاج دارد، چون رسم است که در شب عروسی داماد برای مهمان‌هایش سیب سرخ بیندازد. اگر حسنی بتواند این تعداد سیب بیاورد، به او یک کیسه‌ی مخملی می‌دهد. ننه نگاهی به درخت خودشان می‌اندازد و می‌بیند که آن‌قدر سیب ندارد. حسنی هم همچنان خواب است. او ناگهان متوجه درختی در کوچه می‌شود. ترشی‌هایش را می‌بردارد و به خانه‌ی همسایه می‌برد. به آن‌ها می‌گوید اگر همه‌ی سیب‌های درختشان را به او بدهند این ترشی را به آن‌ها می‌بخشد...

بی‌پناه

58,000 تومان

معرفی کتاب بی‌پناه

کتاب بی‌پناه ششمین اثر نویسنده فرانسوی اولیویه آدام است که در سال 2007 موفق به کسب دو جایزه ادبی در کشور فرانسه شد. این کتاب داستان زنی را بازگو می‌کند که در منطقه‌ای دورافتاده، روزگار سخت و کسالت‌باری را می‌گذراند، اما پناه آوردن چند مهاجر از کشورهای آسیایی و آفریقایی به همسایگی او ماجراهای جالبی را برایش رقم می‌زند. درباره کتاب بی‌پناه: این کتاب از سرخوردگی‌ها، تنهایی‌ها و بی‌پناهی‌های انسان‌ها روایت می‌کند. شخصیت اصلی کتاب بی‌پناه (À l'abri de rien) زن میانسال و افسرده‌ای به نام ماری است که در منطقه‌ای دوردست در فرانسه به نام جنگل کاله به تنهایی زندگی می‌کند. ماری دیگر از زندگی خود لذت نمی‌برد و هیچ چیز او را خوشحال نمی‌کند و زندگی‌اش کاملا یکنواخت شده است تا اینکه حضور پناهجویانی از کشورهای مختلف خاورمیانه و آفریقا که با رویای رفتن به انگلیس به طور موقت آنجا ساکن می‌شوند، زندگی ماری را دگرگون می‌کند. این مهاجران خیال ساختن زندگی نو در کشور جدیدی را در سر می‌پرورانندآن‌ها و ماری ارتباط خوبی با هم برقرار می‌کنند. ماری با کمک کردن و هم صحبتی با مهاجران حالش بهتر می‌شود و نشاط پیدا می‌کند اما به زودی همه چیز دوباره رنگ و روی زیبایش را از دست می‌دهد. فیلم فرانسوی‌زبان «مامان دیوانه است (Maman est folle)» اقتباسی از این رمان است که جایزه بهترین فیلمنامه فستیوال روشل را به دست آورد. اولیویه آدام درباره خلق رمان بی‌پناه می‌گوید: «سرانجام پس از چهارسال مجادله‌های درونی خود بالاخره مجبور به نوشتن این کتاب شدم اما از همان ابتدا شخصیت ماری را همراه خود می‌دیدم.» آنچه که به خوبی عیان است تسلط آدام و بینش او نسبت به مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است که در کشورش می‌گذرد و آگاهی او نسبت به مشکلاتی که مهاجران با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند. او به خوبی توانسته است گوشه‌ای از این مسائل را به دور از هر گونه شعار زدگی و مبالغه‌ای به تصویر بکشد.
سفارش:0
باقی مانده:1

افق

43,000 تومان
در ديفن‌باكستراسه جلو مي‌رفت. رگبار شروع شد، رگباري تابستاني كه با راه رفتن او و پناه گرفتنش زير درخت‌ها، كم و كمتر مي‌شد. مدت‌ها فكر كرده بود مارگارت مرده است. دليلي وجود ندارد، نه، دليلي وجود ندارد. حتا در سال تولد هر دو ما، وقتي اين شهر از بالا شبيه تل آوار بود، ياس‌ها ته باغ‌ها و بين ويرانه‌ها گل مي‌دادند.   ـ از متن کتاب
سفارش:0
باقی مانده:1