شب ظلماني يلدا

170,000 تومان

رضا جولایی نویسنده‌ی نام‌آشنا و صاحب‌سبکِ روزگارِ ماست.

رمان‌ها و داستان‌های او در بیش از سی سال از کارِ نویسند‌گی‌اش بیانگر نگاه خاص و منحصربه‌فردش به تاریخ و روایت در ادبیات ایران بوده است.

رمانِ شب ظلمانی یلدا یکی از همین رمان‌هاست که برای نخستین‌بار سالِ 1372 منتشر شد.

رمانی که نشرچشمه بعدِ تجدیدچاپِ اثرِ درخشانِ جولایی یعنی سوءقصد به ذات همایونی، از نو چاپش کرده است. رمان داستان چند شخصیت است.

از سربازِ مجروحی گرفته که در جنگ با روس‌ها زخم برداشته تا جوانی مسیحی با دغدغه‌های عجیبش. این دو کلان‌روایت درهم ترکیب می‌شوند و ماجرایی رقم می‌زنند از اتفاق‌هایی در دلِ تاریخ که قرار است رفتارهایی عاشقانه، سیاسی و بیش از آن‌انسانی بسازند.

فضای نوِ رمان و توجه نویسنده به عناصری متفاوت در دلِ این تاریخ است که شبِ ظلمانی یلدا را به رمانی خواندنی و تأثیرگذار تبدیل می‌کند. جولایی در اکنافِ تاریخِ غیررسمی‌اش آدم‌هایی را می‌سازد که در حالِ تجربه‌ی هراس‌ها و بیم‌هایی‌اند که در نهایت هویت‌شان را رقم می‌زند.

جهانی که در آن ماجرا گاه از تصویرِ شمایلِ مسیح بر پارچه شروع می‌شود… جولایی نویسنده‌ی تکه‌های پُرغبارِ است. ذهنی داستان‌گو که می‌خواهد زمانِ ازدست‌رفته را احضار کند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

شب ظلماني يلدا

نویسنده
رضا جولایی
مترجم
—-
نوبت چاپ 6
تعداد صفحات 198
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786002295019
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شب ظلماني يلدا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

تمثیل درمانگری: کاربرد تمثیل در بازسازی شناختی

10,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته روان‌شناسی در همه مقاطع به عنوان منبع دروس «روان‌درمانگری» تدوین شده است.امید است علاوه بر جامعه دانشگاهی، سایر علاقه‌مندان نیز از آن بهره‌مند شوند. فهرست:
مقدمه فصل اول: قدرت تمثیل فصل دوم: خطاهای فکری فصل سوم: باورهای ناکارامد منابع

در مسير ماترياليسم تاريخي

130,000 تومان

معرفی کتاب در مسیر ماتریالیسم تاریخی

بررسی تحولات مارکسیسم در جهان غرب، همچنین لزوم انتقاد از پایه‌ها و مبانی نظریه‌های ساختارگرایی و پساساختارگرایی اهدافی بوده‌اند که پری اندرسون را به نگارش کتاب در مسیر ماتریالیسم تاریخی واداشته‌اند. در این کتاب تاریخی، فلسفی، جامعه‌شناختی و سیاسی با تناقضات مارکسیسم آشنا می‌شوید. در عین حال، بحران‌هایی را که تاکنون از سر گذرانده، مورد تحلیل قرار می‌دهید. ظهور ماتریالیسم تاریخی و گسترش آن از موضوعات اصلی این کتاب محسوب می‌شود.

درباره‌ی کتاب در مسیر ماتریالیسم تاریخی

پری اندرسون (Perry Anderson) در دهه‌‌ی 1970 در باب مشخصه‌های مارکسیسم کتابی نوشت با عنوان «ملاحظاتی درباره‌ی مارکسیسم غربی» که همچنان با گذشت پنج دهه از زمان انتشار آن، به‌عنوان یکی از منابع اصلی برای شناخت مبانی مکتب مارکسیسم به شمار می‌رود. نویسنده در بخش‌هایی از این کتاب پیش‌بینی‌هایی را در مورد آینده‌ی مارکسیست‌ها ارائه داده بود که برخی از آن‌ها محقق شده‌‌اند اما برخی دیگر با گذر زمان، مهر باطل خورده‌اند. اثری که اکنون پیش رو دارید، کتاب در مسیر ماتریالیسم تاریخی (In the tracks of historical materialism) بازهم به همان نکاتی اشاره دارد که در کتاب قبلی بیان شده بودند و تجدیدنظرهای مؤلف را در باب برخی از مطالب و پیش‌بینی‌های مطرح‌شده در اثر نخست وی، دربرمی‌گیرد. اگرچه به‌راحتی نمی‌توان ادعا کرد کتاب دوم دنباله‌ای برای کتاب اول محسوب می‌شود اما این را هم نمی‌توان انکار کرد که به لحاظ موضوعی و روش‌شناختی شباهت‌های بسیاری میان آن‌ها دیده می‌شود. از زمان چاپ کتاب ملاحظاتی درباره‌ی مارکسیسم غربی، نظریه‌های تازه‌ای برای بررسی پدیده‌های فلسفی، سیاسی، جامعه‌شناختی و تاریخی وارد میدان شده‌اند. از میان آن‌ها می‌توان به نظریه‌های ساختارگرایانه و پساساختارگرایانه اشاره کرد. مبانی فکری این نظریه‌ها گاه در تقابل با مارکسیسم قرار می‌گیرند. یکی از اهداف پری اندرسون برای نگارش اثر حاضر این بوده که مارکسیسم را با توجه به رقبای تازه‌نفس خود، یعنی ساختارگرایی و پساساختارگرای، مورد تحلیل قرار دهد و مطالب کتاب پیشین خود را مجدداً ارزیابی کند. کتاب حاضر، اثری است فشرده، هوشمندانه و تا حد زیادی قابل‌درک برای طیف متنوعی از مخاطبان.

بهار را باور کن

38,000 تومان

کتاب بهار را باور کن اثر فریدون مشیری نشر چشمه

کتاب بهار را باور کن اثر فریدون مشیری نشر چشمه بهترین بهترین من زرد و نیلی و بنفش سبز و آبی و کبود! با بنفشه ها نشسته ام، سال های سال، صبح های زود. در کنار چشمه ی سحر سر نهاده روی شانه های یکدگر گیسوان خیسشان به دست باد، چهره ها نهفته در پناه سایه های شرم، رنگ ها شکفته در زلال عطرهای گرم، می تراود از سکوت دلپذیرشان، بهترین ترانه، بهترین سرود! مخمل نگاه این بنفشه ها، می برد مرا سبک تر از نسیم، از بنفشه زار باغچه، تا بنفشه زار چشم تو-که رسته در کنار هم- زرد و نیلی و بنفش سبز و آبی و کبود…

استخوان

48,000 تومان
کاوه از میدان جنگ مرخصی گرفته یا گریخته است تا در روستای پدری، در کنار قوم و خویش، استراحت کند، سوگوار دوستی باشد، خاطراتی بیابد و در عاقبت کارش بیندیشد. اما مردی در آن‌جا به دنبال دختر گمشده‌اش است. کاوه درمی‌یابد که بسیاری به این روستای مرزی می‌آیند تا بگریزند.اما در میان سخنان و حدیث اقوامش درمی‌یابد که از خانواده‌ی خودش نیز بسیاری گمشده یا مفقودند. به دنبال پاسخی برای این معما می‌رود و با گذشته‌ی نامعلوم پدر و مادر خودش مواجه می‌شود. دیگر می‌کوشد تا راز زندگی مادرش را بداند و جوابی در چرایی تاریکی و ابهام سرگذشت وی بیابد. کاوه در این روستای پرت و دورافتاده، در مکانی که قبرستان عظیم‌ترین و مهم‌ترین بخش آن است، با سرگذشت خانواده‌اش روبه‌رو می‌شود، می‌کوشد تا از نقل‌قول‌ها و تصاویر و خاطرات داستانی سرراست ببافد و باز می‌فهمد که این ممکن نیست. گاه آن اطلاعات در تأیید یکدیگر است و گاه کل ساختمان روایت کاوه را به هم می‌ریزد. رمان استخوان بازتاب تلاش نسلی است که هویتی جعلی داشته است، با آن خوش بوده و از آن قصه‌ها و افسانه‌ها بافته است اما حوادث روزگار دروغین بودن آن‌همه را عریان کرده است. کسانی می‌گریزند تا از این واقعیت دردناک در امان باشند، عده‌ای کتمان می‌کنند و دل به همان قصه‌ها می‌بندند و گروهی سر در پی حقیقت می‌گذارند و از پا می‌افتند.

شکار کبک

175,000 تومان

معرفی کتاب شکار کبک اثر رضا زنگی آبادی

قدرت مردی آسیب دیده است، او در مدرسه تحقیر شده و توسط یکی از بستگانش مورد تجاوز قرار گرفته و پدرش بارها او را از نظر ذهنی درهم کوبیده است.
پس از مرگ مادر، او قدرت تنها حامی خود را از دست داده است، تصمیم می گیرد متفاوت رفتار کند، خشونت خود را بر دیگران اعمال می کند.
کتاب شکار کبک رمانی روانکاوانه درباره مردی است که فقط مادرش را دارد و همه او را آزار می دهند. تغییر این شخصیت و نگاهش به اطرافیان داستانی جذاب و هیجان انگیز را برای خواننده رقم می زند.
کتاب شکار کبک نوشته رضا زنگی آبادی توسط نشر چشمه منتشر شده است.
شکار کبک نمونه ای از یک رمان اجتماعی و روانکاوانه خوب است. این کتاب داستان مردی تحقیر شده را روایت می کند که توانست خود را تغییر دهد.

تندباد

18,000 تومان

معرفی کتاب تندباد

لوران گوده در کتاب تندباد، شما را با شخصیتی مواجه می‌کند که به خاطر فساد، تلخی و رنجی که در پیرامونش وجود دارد از زندگی به تنگ آمده و مدام مشغول روایت از جهان خشنی است که او را دربرگرفته و به قول خودش «دوست دارد سیاه و آزاد بمیرد». تندباد (Ouragan roman) رمانی پر از روایت‌های کوچک از محله‌های پست، کشمکش‌ها و تلاش برای حفظ هویت است. راوی مانند قصه‌گویان سیاه پوست قرن نوزدهم مداوم روایت می‌کند و باعث می‌شود شما با قصه‌ها و کلماتش میخکوب شوید. لوران گوده (Laurent Gaude) نویسنده‌ای است که در هر یک از آثارش به گوشه‌ای از جهان می‌رود و با پرداختن به رویدادها، آداب‌ و‌ رسوم، تاریخ و مصیبت‌هایی که انسان‌ ناخودآگاه با آن‌ها درگیر می‌شود، نگاهی از دنیای متفاوت در برابر چشمان شما می‌گذارد. او در این داستان به آمریکا می‌رود و قهرمانانش را از نیواورلئان و لوئیزیانا انتخاب می‌کند، شخصیت‌هایی که خود را رودرروی تندباد کاترینا (اوت 2005) می‌بینند و خط سرنوشت‌شان در تصویری از آخر زمان با هم تلاقی می‌کند. هنگامی که توفان شروع شد بیشتر محله‌های مرفه‌نشین خانه خود را تخلیه کردند، اما ساکنان سیاه پوست بخش‌های فقیر در خانه‌های خود ماندند چون نه وسیله‌ای برای فرار داشتند و نه تمایلی، چرا که زندگی برای آن‌ها در جای دیگر بی‌معنا بود. گوده که پس از این فاجعه بسیار دگرگون شده بود، تصمیم گرفت عکس‌ها و مقاله‌هایی از روزنامه‌های آن روزها را گردآوری کند. او در برنامه‌ای تلویزیونی می‌گوید که عکس زن سیاه‌ پوستی که پرچم امریکا را بر شانه حمل می‌کند از یکی از همین عکس‌ها زاده شده است. او به دنبال شخصیتی بود که لبریز از خشم و نفرت است و اضافه می‌کند «برای من جالب است که در چنین مواقعی آتش‌سوزی جنگل‌ها، زمین لرزه‌ها، فوران آتشفشان‌ها انسان پی می‌برد که نیروی حاکم بر این سیاره هم تراز قدرت او نیست و چیزی مبهم و ژرف وجود دارد که بشر واقعاً در برابر آن حقیر است. این‌که غرور انسان در چنین لحظه‌هایی خرد می‌شود و از بین می‌رود واقعاً جالب است.» بسیاری از استعاره‌های رمان برگرفته از تورات هستند، از جمله کشتی نوح در دل توفان و سیلاب و هرگونه ارجاع به کتاب‌های مقدس ناخواسته و غیر عمد بوده و نویسنده هیچ علاقه‌ای نداشته که مفاهیم دینی را وارد چهارچوب داستان کند. در بخشی از کتاب تندباد می‌خوانیم: به خیابان‌های شهر نگاه می‌کند که دارند خالی می‌شوند و به مردمی که دسته‌ دسته می‌دوند و خانه‌ها را ترک می‌کنند و می‌داند که جایی برای او نخواهد بود. پدرها را می‌بیند که ماشین‌ها‌ را پر از بار می‌کنند و بنزین ذخیره برمی‌دارند، مادرها را می‌بیند که با قیافه‌های درهم‌ کشیده برای چندمین‌ بار از بچه‌ها‌شان می‌پرسند که آیا قمقمه‌ها را پر کرده‌اند یا نه، همه را نگاه می‌کند و می‌داند که جزء آن‌ها نیست. او می‌ماند چون ماشینی ندارد، چون نمی‌داند کجا برود و خسته است. می‌ماند، شهر در تب‌ و تاب است و او جزء شهر نیست. مردم می‌ترسند، عرق‌ می‌ریزند و هول برشان داشته که یک دقیقه را هم هدر ندهند، ولی او با آن‌ها نیست. واقعاً نمی‌ترسد، به مرگ فکر نمی‌کند، فقط فکر می‌کند که این هم یک امتحان است، امتحانی سخت. می‌داند که دوباره از پا درمی‌آید، انگار زندگی فقط همین است و او باید تسلیمش شود. به مردها و زن‌هایی که می‌روند نگاه می‌کند و به محله‌ی نکبت‌بارش برمی‌گردد، سرافکنده برمی‌گردد. خیابان‌های این‌جا آرام‌تر از مرکز شهرند. کسی در جنب‌ و جوش نیست. باز خیابان‌های پهن و فقیرانه‌ای را می‌بیند که حتی خانه‌ها‌شان هم خسته به ‌نظر می‌رسند و بی‌اختیار صدای چکشِ قاضی را می‌شنود. باد بلند می‌شود. توفان نزدیک می‌شود و مثل همیشه قسمت آن‌هاست، قسمت بدبخت و بیچاره‌های درمانده، فقط مال آن‌ها. موقع پرداخت صورت‌ حساب به ‌نظرش می‌رسد که زن جوان طور عجیبی نگاهش می‌کند. شاید از این‌که آدمی عادی دیده جا خورده است. حتماً با خودش فکر کرده بود که مسافر اتاق 507 مردی است بدبخت، معتادی که بیرون‌ کردنش به این راحتی‌ها نخواهد بود. « از مینی‌بار استفاده کردید؟» اشاره می‌کند که نه و بعد اضافه می‌کند، «فقط یک تماس تلفنی داشتم.» زن درحالی‌که با اخم به صفحه‌ی کامپیوتر زل زده تصدیق می‌کند. رسیدش را چاپ می‌کند و می‌گیرد طرفش. او نگاه می‌کند. مدت مکالمه مشخص است: یک دقیقه و پنج ثانیه. خنده‌اش می‌گیرد. یک دقیقه و پنج ثانیه. زمان خیلی کمی بود برای بیرون کشیدنش از آن اتاق. شماره گرفته بود. به رغم سال‌های سپری‌شده هنوز شماره را از بر بود. فکر کرده بود خودش گوشی را برمی‌دارد یا این‌که باید پیغام بگذارد. برای شنیدن صدایش سر از پا نمی‌شناخت، ولی صدای بچگانه‌ای جواب داده بود. لحظه‌ای مکث کرده و بعد گفته بود «سلام، اسمت چیست؟» پسر بچه‌ی آن‌ طرف خط با اطمینان جواب داده بود «بایرون.» پرسیده بود «رز آن‌جاست؟» بچه انگار مردد بود. با صدای اخم‌آلودی جواب داده بود «مامانم؟» گفته بود «آره، به مامانت بگو من دارم می‌آیم.» بچه حرفش را بریده بود، «شما؟» شرم عجیب و خاصی سرتاپایش را گرفته بود. «کینو برنس.» و تکرار کرده بود «به‌اش بگو من دارم می‌آیم.» و گوشی را گذاشته بود. یک دقیقه و پنج ثانیه. حالا دوباره به این لحظه‌ها فکر می‌کند و نیروی تازه‌ای در وجودش ریشه می‌دواند. ضربان رگ‌هایش را حس می‌کند. عجله دارد. عجله دارد که این چند صد کیلومتر را طی کند و برود، آن‌قدر برود تا به او برسد، عجله دارد که پشت فرمان ماشینش بنشیند و بدون خوردن و نوشیدن براند، چهار‌صد کیلومتر براند. عجله دارد. این بی‌قراری از کی سراغش نیامده بود؟