


شخصیت رنسانس … تیکو براهه
2,800 تومان
انقلاب علمی دورهای از تغییرات بنیادی در باورها ، افکار و عقاید بود . بسیاری از مورخان بر این اعتقادند که این دوران حدود سال ١٥٥٠ با انتشار نظریات اخترشناسی نیکلاوس کوپرنیک درباره زمین و مکان آن در کیهان در اروپا آغاز شد و در حدود سال ١٧٠٠ با کار برجسته اسحاق نیوتن و قوانین علمی که نتیجه آن بود به پایان رسید . « تیکو براهه » از اخترشناسان مشهور دانمارکی بود . او شیفته ستارگان و سیارات بود و از کودکی قصد داشت اخترشناس شود ، اما به همان اندازه مجذوب کیمیاگری نیز بود . کیمیاگران به یک معنی پیشگامان شیمیدانان امروزی بودند .
در آن دوران ، هدف کیمیاگران تلاش برای تبدیل سرب و دیگر فلزات ارزان قیمت به طلا و جستجوی آن نوع از مواد شیمیایی بود که احتمال داشت بر طول عمر انسان بیفزاید . تقریباً دو هزار سال پیش ارسطو بر این گمان بود که ستارگان ثابت هستند . همچنین بر این باور بود که گرچه ماه و سیارات در فضا حرکت میکنند اما به زمین که مرکز عالم است تقریباً نزدیکند و در نهایت میاندیشید ستارگان بسیار دورتر از سیارات قرار گرفتهاند و حرکت نمیکنند . از این رو ممکن نبود ستاره تازهای پدیدار شود و توازن طبیعت را بر هم زند . مجلد دیگری از مجموعه شخصیتهای تأثیرگذار با نام « تیکو براهه » در ١١١ صفحه منتشر شده است .
در انبار موجود نمی باشد
شخصیت رنسانس … تیکو براهه
نویسنده |
دان ناردو
|
مترجم |
شهربانو صارمی
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | ١١٢ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٣٩٠ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
——
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | ۱۶۹ گرم |
شابک |
9789643119546
|
وزن | 0.169 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
رمانتیسم: از مجموعه مکتبها، سبکها و اصطلاحهای ادبی و هنری
هنر رنجاندن
حدیث خداوندی و بندگی (تحلیل تاریخ بیهقی از دیدگاه ادبی، اجتماعی و روانشناختی همراه با شرح و توضیح مهمترین بخشهای متن)
معرفی کتاب حدیث خداوندی و بندگی (تحلیل تاریخ بیهقی از دیدگاه ادبی، اجتماعی و روانشناختی همراه با شرح و توضیح مهمترین بخشهای متن)
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.