شوري در سر
50,000 تومان
در بخشی از کتاب شوری در سر میخوانیم:
مولود، در دهها هزارباری که به خانهای در استانبول پا گذاشته و در آشپزخانهای ماست یا بزا میفروخت، از زنان خانهدار، خالهها، عمهها، کودکان، پدربزرگها، مادربزرگها، بازنشستهها، پیشخدمتها، فرزندخواندهها، یتیمها،… میشنید که به پدرش میگفتند «خوش اومدی آق مصطفا، نیمکیلو ماست تو این کاسه بریز برا ما، دستت درد نکنه.»
«به به! آقا مصطفا، خیلی وقته چشم به راه شما موندیم، امسال خیلی تو ده بودین، نه؟»
«ماست فروش! ماستت که ترش نیست، نه؟ ترازوت درست کار میکنه دیگه، آره؟»
«این جوون خوشتیپ دیگه کیه آقا مصطفا؟ نگو که پسرته! ماشاالله، ماشاالله.»
«ای بابا! خیلی میبخشی عمو، اشتباه شده، بچهها از بقالی سر محل خریده بودن، نگاه! اون هم کاسه به این بزرگی.»
«کسی تو خونه نیست، پولش رو بنویس به حسابمون.»
«آقا مصطفا بچههای ما دوست ندارن، از سرشیرش اصلاً نذار واسه ما.» «آقا مصطفا میخوای این دختر خوشگلو بدم به پسر خوش تیپت فامیل شیم؟!» «ماست فروش، کجا موندی پس؟ همهش دو طبقهست ها!»
«ماست فروش، تو این بشقابه هم میشه یا یه کاسه بیارم برات؟»
«گرون شده؟»
«مدیر ساختمون گفته که دست فروشا حق ندارن از آسانسور استفاده کنن، میفهمی؟»
«آقا مصطفا شما خودتون این همه ماست رو از کجا میگیرین؟»
«آقا مصطفا داری میری در خونه رو محکم ببند، این سرایدار ما باز معلوم نیست کدوم گوری رفته.» «ببین آقا مصطفا، این درست نیست، درست نیست این بچه رو تو این سن و سال کوچه به کوچه دنبال خودت بکشونی، این الان باید مدرسه باشه، درس بخونه، به خدا اگه نفرستیش مدرسه دیگه ازت ماست نمیخرم.»
«ماست فروش، هر دو روز یه بار نیمکیلو ماست با این جوون بفرست بالا برا عیال ما، حله؟»
«نترس عمو، نترس، این سگا از اون سگا نیستن، ببین، میخواد باهات بازی کنه، نگاه.» «آقا مصطفا میخوای یه دقیقه بشین یه چایی بخور. خانم بچهها نیستن. یه خرده پلو خورشت هم هستها، میخوای براتون گرمش کنم؟»
فقط 1 عدد در انبار موجود است
شوري در سر
نویسنده |
ارهان پاموک
|
مترجم |
عینله غریب
|
نوبت چاپ | 5 |
تعداد صفحات | 735 |
نوع جلد | گالینگور |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —– |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786002295378
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 11/ برو سرمگس برو!
برو سرمگس برو! _ ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 11
کتاب برو سرمگس برو! _ ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 11 اثر تد آرنولد با ترجمه مریم فیاضی توسط انتشارات هوپا در 36 صفحه به چاپ رسیده است.
تد آرنولد متولد 1949 در آمریکا است. قبل از اینکه نوشتن را شروع کند تصویرگر تبلیغات بود. همسرش کارول معلم مهدکودک بود و او را تشویق به نوشتن و تصویرگری کتاب برای کودکان کرد. بعضی از داستانهایش را از دو پسرش الهام گرفته. تا به حال بیشتر از 50 کتاب نوشته و تصویرگری کرده. جوایز زیادی هم برده، مثل جایزهی دکتر زئوس که برای کتابهای «سلام سرمگس!» و «پیدات کردم سرمگس!» گرفته است.
این کتاب از مجموعه « ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس» در میان پرفروشهای نیویورکتایمز قرار گرفته و برای مخاطب کودک در نظر گرفته شده؛ از همین رو دارای تصاویر رنگی فراوان است. درواقع کتاب مذکور با تصاویر فراوان و متنوعش، برای کودکان بسیار جذاب و خواندنی است. «ویززز» پسربچهی این داستان، دنبال یک حیوان خانگی میگردد.
این مجموعه دارای ۱۶ جلد است و برای کودکان سنین ۵ تا ۱۱ سال مناسب است.
تصاویر جذاب، خاص و طنزگونه این کتاب مجموعهای تمامعیار را تشکیل داده است. کودکان و نوجوانان در این کتاب داستانهایی مهیج را مطالعه میکنند و از جهت دیگر با تقویت خلاقیت و قدرت تخیل خود می توانند داستان را با تصاویر کتاب هماهنگ کنند. طراحی فانتزی و برگههای روغنی کتاب موجب شده تا به سادگی آسیب نبیند و کودکان بتوانند بدون نگرانی آن را ورق زده و داستانهایش را دنبال کنند. مجموعه سرمگس را تد آرنولد نوشته و مریم فیاضی به فارسی روان و کودکانه ترجمه کرده است.
"فکر میکنی مگسها حشرههای موذی و اعصاب خردکنی هستند؟ فکر میکنی تنها کاری که بلدند این است که ویز ویز کنند و وقتی خوابیدهای، موی دماغت بشوند؟ هیچ فکر میکردی مگسها میتوانند باهات دوست بشوند؟"
زمستان در سوکچو
معرفی کتاب زمستان در سوکچو
کتاب زمستان در سوکچو نوشتهی الیزا سوآ دوسپن از زبان دختری کُرهای-فرانسوی روایت میشود که در شهر سوکچو، در مهمانخانهای قدیمی مشغول به کار است تا اینکه ورود مردی عجیبوغریب به مهمانخانه، ریتم کند و یکنواخت زندگی او را به هم میریزد. گفتنیست این رمان برندهی جایزهی Prix Robert Walser شده است.دربارهی کتاب زمستان در سوکچو
کتابی که پیش روی شماست، با نام زمستان در سوکچو (Winter in Sokcho) نوشتهی الیزا سوآ دوسَپَن (Elisa Shua Dusapin)، نویسندهی سویسی است. داستان این کتاب در سوکچو میگذرد. سوکچو، نام شهری توریستی در مرز میان کرهی شمالی و کرهی جنوبی است. هیچکس نمیتواند ادعا کند که سوکچو را میشناسد بیآنکه آنجا به دنیا آمده باشد، زمستان را آنجا زندگی کرده باشد،و همینطور بوها را، هشتپاها را. تنهایی را. اکنون در سوکچو زمستان فرا رسیده و ریتم همهچیز کندتر شده است. یک زن دو رگهی کُرهای-فرانسوی در مهمانسرایی قدیمی کار میکند. ادبیات کُره و فرانسه خوانده و مدت کوتاهیست که در مهمانخانهای مشغول به کار شده. همهچیز طبق روال همیشه پیش میرود تا آنکه ورود مهمانی مرموز اوضاع را به هم میریزد: مردی فرانسوی، با چهرهی غربی، چشمان تیره، موهای شانهشده و فرق کج. بیحوصله میپرسد آیا میتواند چند روزی در مهمانخانه بماند، تا وقتی جای دیگری پیدا کند. نامش کراند و متولد سال 1968 است. میگوید کارتونیست است و به سوکچو آمده تا برای کتاب جدیدی که قصد نوشتن آن را دارد، از آنجا الهام بگیرد.وبلاگ خونآشام 2/ باران جیغ بر جاده
قسمتی از کتاب وبلاگ خون آشام 2
کت و شلوار راه راهی گفت: “تنم می لرزه وقتی آدم ها می گن داشته ن درباره ی من حرف می زده ن.” کمی عذاب وجدان گرفتم. آمد جلوی پیشخان ایستاد. انگار خیلی هم ناراحت نشده بود. باز همان کت و شلوار راه راهش تنش بود. گفت: “خب، بگین ببینم چه بلایی قراره سرم بیاد؟” خانم روزنامه فروش با صدای بلند خندید: “وای گیلز! از دست تو!” چشم هایش برق می زد. معلوم بود حسابی این آقای گیلز را قبول دارد. گفت: “نگران نباش بابا! چیزی نیست. کسی کاری با تو نداره. این آقا پسر داره واسه پروژه مدرسه ش تحقیق می کنه. زندگی من رو شخم زد از بس سوال پیچم کرد.” بعد با غرور تمام گفت: “تو که رسیدی داشت درباره ی مشتری ها و تازه واردها ازم می پرسید.” گیلز سر تا پای من را نگاه کرد و گفت: “فکر می کنم ما دیروز یک گپ مختصری با هم زدیم؟ زیر بارون. درست نمی گم؟ من نه تنها از مشتری های تازه بلکه از مشتری های خیلی راضی هم هستم. این خانم فوق العاده ن. حتی لطف کرده ن مجله ای رو که می خواستم برام سفارش داده ن. ” خانم روزنامه فروش گفت: “آهان. خوب شد یادم انداختی!این امروز صبح رسیده.” و مجله ای رو برداشت و گرفت طرف گیلز. گیلز بدجوری توی نخ من بود. گفتم: “می تونم دو تا سوال ازتون بپرسم؟ اگه اشکال نداره.” سعی می کردم به چشم هایش نگاه نکنم. زل زده بودم به دفترچه ام.سالتو
سفر شگفت انگيز آليسا
معرفی کتاب سفر شگفت انگیز آلیسا
تصور کنید در حال سفر به یکی از سیارات کهشکان راه شیری هستید و قرار است دهها اتفاق هیجانانگیز و تکرارنشدنی را تجربه کنید! کتاب سفر شگفت انگیز آلیسا به قلم ک. بولیچف شما را در یک سفر ماجراجویانه با آلیسا و پدرش همراه میکند. سفری که نه روی زمین، بلکه در میان سیارات دیگر صورت میگیرد و اتفاقات غیرمنتظرهی زیادی در آن رخ خواهد داد.دربارهی کتاب سفر شگفت انگیز آلیسا
آلیسا دختر کوچولویی است که همراه با پدرش به سفرهای زیادی رفته و ماجراهای عجیبی را پشتِسر گذاشته است. حالا که قرن بیستویک به انتهای خودش رسیده و سایر سیارههای کهکشان راه شیری برای آدمها قابل سکونت شدهاند، آلیسا قرار است با پدرش و یک گروه تحقیقاتی به فضا بروند. آنها قصد دارند مطالعه و تحقیق جدیدی را انجام دهند و هدفشان از این سفر علمی و جذاب، پیدا کردن حیوانات فضایی برای انتقال آنها به باغِوحش مسکو است. اما این سفر آنطور که آلیسا و بقیهی مسافران فکر میکنند، ساده نیست. آنها در مسیر خود با اتفاقات فراوان و عجیبوغریبی روبهرو میشوند که هرگز فکرش را هم نمیکردند! البته باید بدانید آلیسا بسیار باهوش است و میداند باید چه کاری انجام دهد تا از پس موانع بربیاید. کیریل بولیچف (Kirill bulychev) در کتاب سفر شگفتانگیز آلیسا (Alisa's Voyage) خالق داستانی هیجانانگیز، ماجراجویانه و گاهی دلهرهآور است و آن را با تخیل پیوند داده. همهی کودکان و نوجوانان علاقهمند به کتاب، با خواندن این داستان خیالانگیز میتوانند افسار تخیلشان را به دست بگیرند و به سرزمینهای دیگر سفر کنند. چراکه در کتاب سفر شگفتانگیز آلیسا هیجان، موقعیتهای خطرناک و جدید و جذابیت و ماجراجویی به یکدیگر پیوند خوردهاند. کتاب سفر شگفتانگیز آلیسا به همت نشر چشمه و ترجمهی روان الهام کامرانی روانهی بازار کتاب شده است.دربارهی مجموعهکتابهای آلیسا سلزنیوا؛ دختری از آینده
مجموعه داستان سلزنیوا؛ دختری از آینده اثر کیریل بولیچف از جمله مجموعههای داستانی محبوب در دنیاست که برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است. در این مجموعه بیش از پنجاه رمان و داستان کوتاه به رشتهی تحریر درآمده و با تصویرسازیهای جذاب و تماشایی، موردِتوجه کودکان و نوجوانان سراسر دنیا قرار گرفته است.در بخشی از کتاب سفر شگفت انگیز آلیسا میخوانیم
کاوشگرانِ ستارهی ژوبیندار کوچک، با شکوه تمام به استقبال سفینهی پگاس آمدند. همین که روی سطح فلزی محوطه فرود آمدیم، آنها بهسرعت با خودروِ صحرایی به سمت ما آمدند. سطح فلزیْ زیرِ سنگینیِ سفینه تکانتکان میخورد و آبیِ نارنجیرنگ، مثل رنگ آهنِ زنگزده، شلپشلپ از میان راهباریکههای سطوح فلزی بیرون میریخت. سه جوانِ بامحبت، با لباس رسمیِ جنگیِ قرمزرنگ، که روی آن لباس فضایی پوشیده بودند، از خودرو بیرون آمدند. پشتسرشان سه فضانورد با سارافونهای مجلل که روی آن لباس فضایی پوشیده بودند همراهیشان میکردند. زنان و مردان جوانی که با نانونمکِ توی سینی از ما استقبال کردند. وقتی از روی راهباریکههای فلزی خیسِ پایگاهِ فضایی عبور کردیم، روی کلاهخودهای فضاییمان تاج گلی از گلهای کُرکی محلی گذاشتند. در تالارِ کوچکِ غذاخوریِ کاوشگران، به افتخار ما، مراسم شام باشکوهی ترتیب داده شده بود. از ما با کمپوت کنسروی، اُردک کنسروی و ساندویچ کنسروی پذیرایی کردند. مکانیک زِلِنی، که در پگاس سرآشپز بود، روی خوشش را نشان داد: سیب واقعی، خامهی زدهشدهیِ واقعی با انگورفرنگیِ واقعی و از همه مهمتر واقعیترین نان چاودار را روی میز جشن گذاشت! آلیسا مهمان اصلی بود. همهی کاوشگران بزرگسال بودند، بچههایشان توی خانههایشان در مریخ، در زمین یا در گانیمد مانده بودند و بسیار دلتنگ بچههایشان بودند. آلیسا به همهی سؤالهایشان پاسخ داد. صادقانه تلاش کرد از آنچه واقعاً هست، احمقتر به نظر برسد. وقتی به سفینه برگشت، گلایهکنان گفت: «خیلی دلشون میخواست من بچهی خنگ و کوچولو باشم. من هم مأیوسشون نکردم.»چگونه با پدرت آشنا شدم؟
معرفی کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم؟
درباره کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم
داستانهای کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم ابتدا بهصورت ستون هفتگی طنز در روزنامهٔ شهروند منتشر میشد که توانسته بود مخاطبان زیادی را با خود همراه کند. مونا زارع این داستانها را بازنویسی کرد و با یک پایانبندی متفاوت، کتاب را به اثری مستقل تبدیل کرده است که بازخوانی آن برای خوانندگان پیشین نیز همچنان جذاب خواهد بود. این اثر از آن دسته کتابهایی است که میشود با آن بلندبلند خندید. روایت یک دنیای زنانه برای پیداکردن شوهر که پر است از توصیفهای شیطنتآمیز و فانتزیهای بامزه: «ساعت ۷ صبح جمعه بود که تصمیم گرفتم شوهر داشته باشم. چشمهایم کاملاً باز نشده بود و قیِ بستهشده روی مژهها پلکهایم را سنگین کرده بود. سرم را توی بالش فرو بردم و روی شکمم خوابیدم و تا بیست شمردم. چشمهایم را باز کردم و تکهای از موهایم را دور بینیام چرخاندم و دوباره تمرکز کردم. فایدهای نداشت. هیچچیز دیگر نبود جز شوهر. دلم میخواست همان موقع، همان لحظه، یک نفر روی کرهٔ خاکی وجود میداشت که شوهر من میبود. از خواب که بیدار شدم، دیدم جایش خالی است. پدرت را میگویم. اولش مردد بودم نکند گیج خوابم و جای یک چیز دیگر خالی شده و من آن را با شوهرم اشتباه گرفتهام؟ خودم را از رختخواب بیرون کشیدم و روبهروی آینه ایستادم. موهایم از عروسی دیشب پف کرده بود و ریملِ دور چشمهایم قیافهام را شبیه پاندا کرده بود. زبانم را بیرون آوردم و ته حلقم را نگاه کردم. امکان نداشت، اما مشکلم واقعاً شوهر بود.»محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.