



شکستن امواج: سینمای لارس فونترییه
190,000 تومان
بخشی از کتاب سینمای لارس فون ترییه
اغلب از فون ترییه نیز همانند هیچکاک، به عنوان کارگردانی زنستیز یاد میشود هر چند خودش ادعا میکند شخصیتهای زن فیلمهایش «کمالگرا» هستند (کاپلوف، ۲۰۰۳: ۱۹۷) و از شخصیتهای زن، بهویژه در سهگانهٔ «قلب طلایی» تصویری قوی و محکم ارایه داده است. (اسمیت، ۲۰۰۰: ۲۵)
رسانههای جهانی پیوسته به وجود نوعی رابطهٔ «پورنوگرافیک احساسی» بین او و بیورک در زمان فیلمبرداری رقصنده در تاریکی اشاره میکنند (اسکات، ۲۰۰۰؛ راکول، ۲۰۰۱) یا از نیکول کیدمن نقلقول میکنند که فون ترییه او را از نظر احساسی آزار داده (مارو، ۲۰۰۴؛ بیلن، ۲۰۰۶) و شباهتهای آشکاری بین رفتار فون ترییه و رفتار سختگیرانه و وسواسآمیز هیچکاک با بازیگران زن فیلمهایش مانند تیپی هدرن، اینگرید برگمن، جَنِت لی و اوا مری سنت به چشم میخورد.
فون ترییه اذعان کرده که «خوک» بودن هیچکاک را ستایش میکند (لارسن، ۱۹۸۴: ۴۵) و این موجب بحثهای فراوانی دربارهٔ فمینیستی خواندن آثار فون ترییه و امکان استفاده از تفسیرها و تحلیلهای فمینیستی دربارهٔ آنها شده است.
(برای بررسی بیشتر این موضوع به فصل شش مراجعه کنید.) یکی از نکات بسیار جالب توجه، روش مشترکی است که هم هیچکاک و هم فون ترییه در فیلمهایشان به کار میبرند، بدین شکل که شخصیتهایشان را در میانهٔ موقعیتهای دشوار انسانی (و بهشدت جنسیتی) قرار میدهند تا بتوانند تأثیرپذیریهای روانی آنها را هر چه بهتر تجزیهوتحلیل کنند.
در هستهٔ مرکزی آثار هر دو کارگردان، درونمایههای مشترکی مانند رنج کشیدن، کمالگرایی و لذتها و نگرانیهای مرتبط با این تجربهها قرار دارند؛ هر دو به منظور بازتاب دادن و تشدید استعارههای روایی، در فرم فیلمهاشان دستکاری میکنند و به نتایج بسیار موفقی دست مییابند که بهخوبی مستند شدهاند
در انبار موجود نمی باشد
شکستن امواج: سینمای لارس فونترییه
نویسنده |
کارولین باینبریج
|
مترجم |
حسامالدین موسوی ریزی
|
نوبت چاپ | 4 |
تعداد صفحات | 429 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1401 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
سینما و تئاتر
|
نوع کاغذ | —– |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786002294227
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
درآمدی براندیشهی هانس بلومنبرگ
معرفی کتاب درآمدی بر اندیشههای هانس بلومنبرگ
فرانتس یوزف وتس در کتاب درآمدی بر اندیشههای هانس بلومنبرگ سعی کرده تا گذری بر زندگی و اندیشهی فیلسوف ژرفاندیش و برجستهٔ دوران پس از جنگ جهانی دوم در آلمان داشته باشد. فرانتس یوزف وتس (Franz Josef Wetz) در کتاب درآمدی بر اندیشههای هانس بلومنبرگ (Hans Blumenberg zur Einfuhrung) توانسته با بیانی قابل فهم و ساده به خوبی شما را در فهم افکار عمیق بلومنبرگ شریک سازد و تشویق به خواندن آثار اصلی بلومنبرگ کند. فرانتس یوزف وتس، استاد فلسفه در دانشگاه گیسن میباشد، او در کتاب حاضر علاوه بر پرداختن به زندگی بلومنبرگ، به افکار اساسی و آثار این فیلسوف برجستهی آلمانی پرداخته و به بررسی عقاید او در موضوعاتی همچون هستیشناسی و مفاهیمی مانند طبیعت، واقعیت، مذهب، انسان و زمان میپردازد. بلومنبرگ بیشتر از آن که به انسانها عشق بورزد، کتابها را دوست داشت، کتابهایی که دربارهی آنها دوباره از نو کتاب مینوشت. او مانند بازدیدکنندگان آگاه و مطلع از نمایشگاههای مربوط به آثار جهان که زندگی سدههای طولانی از فرهنگهای قدیم و جدید را به نمایش میگذارد، در تاریخ اندیشهی مغربزمین در رفت و شد است. استعارهی «روحِ کاونده» که بلومنبرگ آن را از یاکوب بورکهارت قرض گرفته بود، برای خود او مناسب است: «روح، هر جا که بخواهد [چون باد] نمیوزد، هرگز نمیوزد، میکاود، زیر و رو میکند؛ وزیدن در هواست و کاویدن در زمین. طُرفه آنکه در زمین سراغ ریشه میروند. کاویدنِ زمین باعث میشود که زیر آن سست شود و هر گونه اطمینان به ایستادن و رفتن بر روی زمین را مشکوک میسازد.» هانس بلومنبرگ جزء آن دسته از فیلسوفانی بود که با توجه به اینکه در فضایی کاملا کاتولیک بزرگ شده بود، اما قانون نژادی نورنبرگ آنها را متهم به نیمه یهودی بودن کرد. او که قلبا خود را یهودی نمیدانست به خاطر این اتهام چند سال از بهترین سالهای عمر خود را از دست داد. در تمام عمرش به خاطر این سالهای از دست رفته احساس ضرر میکرد. به همین دلیل پس از اتمام جنگ، وقت خود را به طور کامل، صرف نگارش و مطالعه کرد. در بخشی از کتاب درآمدی بر اندیشههای هانس بلومنبرگ میخوانیم: فرایندهای علمی عصر جدید با کنجکاوی نظری به حرکت درمیآید. بلومنبرگ دقت بسیاری در ردیابی تحولات تاریخی کنجکاوی از یونان باستان تا عصر جدید اروپا به خرج میدهد. هر چند در اینجا مجال آن نیست تا مواقِفِهای مختلف این تاریخ مملو از تغییر را نشان دهم، اما ذکر این نکته لازم است که مطابق نظر ارسطو، از آنجا که کنجکاوی نظری به طبیعتِ ماهوی انسان تعلق دارد، پس همهی انسانها به اقتضای طبیعتشان به دنبال شناختاند. به زعم بلومنبرگ اشتیاق به شناخت بخش مثبتِ استعدادِ بنیادین انسان است. این اشتیاق را باید مثبت تلقی کرد، چرا که مایهی سعادت است. بدینسان ارسطو ادعا کرد که صاحب دانش بودن با سعادتمند بودن یکی است.دختر خاندان گات 3/ دختر خاندان گات و لولوی بلندیهای بادگیر
در بخشی از کتاب دختر گات و شبح موش میخوانیم
در عین اینکه بقیه مات مانده بودند و نگاه میکردند فُن هِلسانگ یکی از چهارلولها را درآورد و شلیک کرد؛ یکبار، دوبار، چهاربار، هشتبار.. با هر شلیک مرگبار، یکی از موجودات جلوِ چشم تماشاچیها از بین میرفت. فُن هِلسانگ هنسل و گرِتِل را با پوزخندی توی جلدشان فروکرد و شمشیر مبارزهی دندانهداری از کمربندش بیرون کشید. «پیش بهسوی بریدن سرها!» این را گفت و با قدمهای بلند روی پشتبام به طرف دودکشها رفت اما سرجایش بیحرکت ماند. غرید: «این چیه؟» پایین پایش یکعالم یخ ریخته بود. در همین لحظه آدا از پشت یکی از دودکشهای یککم دورتر بیرون آمد. سیرن سِستا کنارش ایستاده بود. از پشت دودکشهای دور و برش بقیه اعضای کلوب زیرشیروانی هم هر یک با یکی از موجودات بیرون آمدند. روبی خدمتکارِ انبارِ پشتی موادِ غذایی کنار اومالوسِ فان ایستاد. امیلی کَبِیج روی هر یک از شانههایش یک هارپی و روی سرش هارپی دیگری نشسته بود. کینگزلیِ دودکشپاککن بازوی همسرِ بارنز را گرفته بود و آرتور هالفورد هم دستِ وایلدمَنِ پاتنِی را در دست داشت. ویلیام کَبِیج سرِ پشمالوی هَمیش فانِ شِتلَند را نوازش میکرد. فُن هِلسانگ فریاد کشید: «من جوایزم را میخواهم.» و از روی یک دودکش به روی دودکش دیگر میپرید و شمشیرش را دیوانهوار حرکت میداد و روی پشتبام پیش میرفت. صدای خوشنواز و آرامی که کمی تهلهجه داشت به گوش رسید که میگفت: «روپرت فُن هِلسانگ! بالاخره به هم رسیدیم.» لوسی بورجیا از پشتِ کلاهکِ دودکشی بیرون آمد و چترش را بالا گرفت.باستان شناسی و هنر اشکانی
فهرست:
مقدمه فصل اول: کلیات تاریخی و جغرافیایی فصل دوم: دین و تدفین فصل سوم: خط و زبان فصل چهارم: محوطهها، بناها و شهرها فصل پنجم: هنرها فصل ششم: سفال اشکانی تصاویر رنگی منابعسالهایی که سینما مهم بود
معرفی کتاب سالهایی که سینما مهم بود: سیاست، تاریخ و جنبشهای اجتماعی در سینمای دههی هفتاد آمریکا
تامس السیسر، الکساندر هورواث و نوئل کینگ در کتاب سالهایی که سینما مهم بود مجموعه مقالاتی را گردآوری کردهاند که روی سینمای دههی 1970 آمریکا متمرکز است و آن را از لحاظ سیاسی، تاریخی و اجتماعی تحلیل میکند. این کتاب به یکی از درخشانترین و تأثیرگذارترین دوران هالیوود میپردازد، دربارهی فیلمها و فیلمسازان مهم آن دوره و فلسفهی آنان بحث میکند و میکوشد ردپایشان را در آثار معاصر پی بگیرد.دربارهی کتاب سالهایی که سینما مهم بود
سینمای دههی 1970 آمریکا از مهمترین دورههای سینمایی تاریخ آمریکا و حتی دنیا به شمار میرود. آن دوران که از اواخر دههی 1960 شروع شد و تا حوالی سال 1977 طول کشید، شاهد ظهور چند نفر از بزرگترین فیلمسازان سینما بود که فیلمهایی بسیار تأثیرگذار ساختند. اسکورسیزی، اسپیلبرگ، سم پکین پا، رابرت آلتمن، آرتور پن، دی پالما و هال اشبی تنها چند چهره از انبوه فیلمسازهای جریان٬ساز و صاحبسبک دههی هفتاد بودند که انقلاب مهمی در این هنر به وجود آوردند. در همان زمان بود که شاهکارهایی مثل رانندهی تاکسی، پدرخوانده، ایندیانا جونز، جنگ ستارگان، بانی و کلاید، بوچ کسیدی و ساندنس کید، فارغالتحصیل و این گروه خشن ساخته شد. بااینکه در حوالی دههی 1980 خود این موج به حاشیه رانده شد ولی تأثیر آن پابرجا ماند، بهطوریکه اغراق نیست اگر بگوییم آن زمان شروع عصر جدید هالیوود بود.سریال چهار سابقهدار، قسمت 1/ یورش به زندان شهرِ سگی
نقد و بررسی
چهار سابقه دار 1 – یورش به زندان شهر سگی به احتمال زیاد شما هم انیمیشن جدید و خیلی جذاب «بچههای بد (the bad guys) (2022)» رو تماشا کردید و از دیدنش حسابی لذت بردید! برای شما یک خبر بد و یک خبر خوب داریم! خبر بد این است که انیمیشن «بچههای بد» همه داستانهای این دوستان تبهکار و بامزه رو روایت نمیکند! اما خبر خوب این است که جای هیچ نگرانیای نیست! چرا که این انیمیشن نسخهای خلاصه شده از مجموعه کتابهای «سریال چهار سابقه دار» است و در ادامه، قرار است با این مجموعه آشنا شویم! مجموعه «سریال چهار سابقهدار» یکی از جذاب ترین و مشهورترین مجموعه داستانهای ماجراجویانه، طنز و کمیک (مصوّر) سراسر دنیاست. این مجموعه به دست «آرون بلیبی» نوشته شده است و به سرعت با استقبال بینظیر کودکان و نوجوانان در سراسر دنیا مواجه شد، تا جایی که به یکی از پرفروشترین آثار فهرست نیویورک تایمز تبدیل گشت و انیمیشن اقتباسی و بسیار موفق آن نیز، برندۀ جوایز متعدد شده است. آقای بلیبی نوشتن این مجموعه را در سال 2015 شروع کرد و تا زمان حال نیز، نوشتن قسمتهای جدید از این مجموعه ادامه داشته است. در ایران نیز، نشر هوپا تاکنون 11 جلد از این مجموعه را ترجمه و چاپ کرده است. نشر «هوپا» بازۀ سنی مناسب برای مخاطبین این مجموعه را «9 تا 13 سال» تعیین کرده استطناب کشی
طناب کشي
در بخشی از کتاب طناب کشی میخوانیم
با بیبی راهی خانهی «او» میشویم. چهارراه عاملی مینیبوسها منتظر مسافرند. سربازان همهجا هستند، همینطور لباسشخصیها. من نمیبینمشان. به چشمم نمیآیند، با فهد شیطنت میکنیم. به سبیل رانندهها و سربازها میخندیم. تمام مردانی که بیرون خانه میبینیم مثل هماند. انگار همه یک پدر دارند: «او». عکسها و نقاشیهای دیواری و مردان سبیلو یکیاند. اینها را بعدها میفهمم. بزرگتر که میشوم، میفهمم «آنها» همهجا هستند. حتا کنار چرخ طوافی سبزیفروشیها. وقتی توی بازارچه بیجهت سرم را برمیگردانم عقب، میفهمم که ترسیدهام. از چی، نمیدانم! میفهمم که باید از کسی یا چیزی بترسم. آنها نیستند، ولی حضورشان حس میشود. من و فهد، برای دیدار با زنی میرویم که میگویند مادر ماست، ولی دور از ماست. بیبی اصرار دارد که هر چند وقت یکبار ما را ببرد به دیدار «او». انگار برهای را به آشنایی سینهی میشی میبرد. اگر او مادر ماست چرا ما پیش جدود و بیبی زندگی کنیم؟ مگر هر زنی بیوه میشود باید دیگران بچههایش را بزرگ کنند؟ این فکر همیشه با من بود. میخواهیم برویم نجف اشرف، شارع شیخ خطیب، در سوم. با لباس نو. بیبی کلی خرید کرده. همه سفارش «او» است. پولش را قبلاً خودش داده. قبل از اینکه از ده راه بیفتیم بیبی تلفن میزند به شهر، به نجف، به خانهی دخترش. بیبی گوشی تلفن را میآورد نزدیک گوشم، فکر میکنم میخواهد گوشی را بدهد من صحبت کنم. تا دست دراز میکنم طرف گوشی با دست دیگرش میزند پشت دستم. میخواهد فقط گوش کنم. گوشم را نزدیک میکنم به گوش بیبی تا بشنوم صدای آنطرف خط چه میگوید.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.