صد روز

59,500 تومان

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

صد روز

نویسنده لوکاس برفوس
مترجم دارا معافی‌مدنی
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 232
قطع و نوع جلد
سال انتشار 1400
شابک 9789642134922
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “صد روز”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مقالات شمس

300,000 تومان
کتاب مقالات شمس نوشته شمس الدین محمد تبریزی ترجمه جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات فارسی، شعر فارسی به چاپ رسیده  است. مقالات شمس که مجموعه ای ست از گفتارهای شمس در قونیه، تنها اثر مکتوب به جا مانده از این شیخ شوریده و مرموز است. همین گفتارها و همین کلام جادویی بود که آن توفان عظیم را در وجود مولانا به پا کرد و او را از پیله ی خود به در آورد. این متن، در عین حال، شاهکار  بی نظیر ساده نویسی و ایجاز و در صورت فصل بندی شده ی این کتاب، چون داستان بلندی ست اثر یکی از اساتید بزرگ فن. معرفی مباحث کتاب مقالات شمس موسا گفت کهه از من کی باشد عالم تر در جهان تو می گویی یا موشنوی چون خود را به دست آوردی خوش می رو معلمی می کردم بازی می کردیم و کشتی می گرفتیم ماهی است که ماهی را می خورد حیوا باشد پلنگ باشد تو کیستی این چه گونه است که گشایش نمی شود تماشا آن کس را باشد که پیل را تمام دید عقل حجاب است و دل حجاب و سرحجاب هر چه گفتند گویندگان پوست الف خاییدند

ادیسه

340,000 تومان
کتاب ادیسه نوشته هومر با ترجمه میر جلال الدین کزازی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات ملل، رمان خارجی، رمان اساطیری به چاپ رسیده است. ایلیاد، ادیسه و انه‌اید سه اثر حماسی بزرگ یونان و روم هستند که در فرهنگ و ادبیات اروپایی همان اهمیت و ارجی را دارند که شاهنامه‌ی فردوسی برای ایرانیان دارد. با انتشار ترجمه‌ی این سه‌گانه‌ی پهلوانی بزرگ به‌وسیله‌‌ی همین مترجم و ناشر، جامه‌ی زیبای زبان شیوای پارسی بر بالای این هرسه نامه‌ی نامی باستان پوشیده آمده است. تلماک، اثر فنلون، نیز اگرچه در سده‌ی هفدهم نوشته شده، اما همچون دنباله و پیوستی بر آثار هومر، تکمیل‌کننده‌ی این مجموعه است. معرفی مباحث کتاب ادیسه سرود نخستین جشن و سرور خواستگاری سرود دوم رهسپارس تلماک سرود سوم کاشانه جستن پیلوس سرود چهارم کاشانه جستن در لاسه دمون سرود ششم رسیدن اولیس و نزد فئاسیان سرود هفتم در آمدن اویس به کاخ آلسینوس سرود هشتم پذیرفتاری فئاسیان اولیس را

آهنگ افلاک (سفری در فضا و زمان)

218,000 تومان
ما امروزه به شيوه‌اي کاري و قابل براي درک جهان رسيده‌ايم که علم نام دارد. علم از جهاني چنان پرسن‌وسال و چنان گسترده پرده برگرفته که در نگاه اول انگار امور بشري در آن پشيزي بيش نيست. ما از کيهان فاصله گرفته‌ايم. چيزي شده گويي دور از دسترس و بي‌ربط به دغدغه‌هاي روزمره. ولي علم نه فقط فهميده که کيهان عظمتي سرگيجه‌آور و هيجان‌انگيز دارد و نه فقط اينکه در دسترس فهم آدمي هم هست، بلکه ما هم به مضموني حقيقي و ژرف جزئي از اين کيهان‌ايم؛ اينکه زاده‌ي‌ آن‌ايم و سرنوشت‌ ما سخت به آن گره خورده. اساسي‌ترين و ناچيزترين رويدادهاي بشري ريشه در کيهان و خاستگاه‌هاي آن دارد. «آهنگ افلاک» يا همان «کيهان» به کندوکاو در همين منظر کيهاني اهتمام دارد.

اوستا 4 جلدی

2,250,000 تومان
معرفی کتاب اوستا 4 جلدی « اوستا » کارنامه ی باستانی ایرانیان است. کتابی آیینی، اخلاقی و ادبی است. گفتار زرتشت پیامبر باستانی ایران که پیامش پندار، گفتار و کردار نیک بود و بهروزی انسان در نبرد با اهریمن جهل و دروغ وکید.ابراهیم پورداوود از بزرگترین دانشمندان ایرانی است که در نشر فرهنگ ، زبان و ادبیات پیش از اسلام ، اشتیاق نشان داد و سال های سال به پژوهش و کاوش در آن پرداخت . ایشان در سحرگاه آدینه 20 بهمن 1264 خورشیدی در سبزه میدان رشت در خانه ای که تا چند سال پیش ، دبستان عنصری نام داشت ، تولد یافت ، پدرش ، حاجی داوود ، بازرگان و ملاک بود و خانواده اش در رشت ، داوودزاده شهرت داشتند و هوشنگ اتحادیه ی مادر او را در خانواده مجتهدی بزرگ می داند ایشان در یکی از بزنگاه های تاریخی ملت ایران به دنیا آمد و تأثیر فوق العاده ای بر رشته ی ایران شناسی گذاشت و در چهره اش می گفتی کتیبه های کهن ایرانی تصویر می شد شگفتا از این سرزمین دیر پای و باستانی که هر وقت در تنگنایی گرفتار می شود فرزندی از آن برمی خیزد که یک تنه چون ققنوس از خاکستر تاریخ سربر می افرازد و امید دل ایرانیان می شود و چون آرشی که یک تنه مرزهای نورانی دانش را در می نوردد . اوستا نام فراگیر مجموعهٔ کهن ترین نوشتار و سروده های ایرانیان است، که همانا دانشنامهٔ ایرانیان بوده و در روزگار باستان بیست و یک نسک (کتاب) داشته و هم اکنون دارای پنج بخش است. بخش های اوستا بر این پایه اند: یسنه که سخنان زرتشت، شناخته شده با نام گاهان در آن گنجانده شده، یشت ها (سرودهای نیایشی)، وندیداد، ویسپرد و خرده اوستا.

کودکتان با رفتارش چه می‌گوید

16,000 تومان
مزیت زندگی در عصر کنونی این است که درباره هر موضوعی انبوهی از مطالب و اطلاعات شخصی وجود دارد. مشکل این‌جاست که ما همیشه نمی‌دانیم کجا می‌توانیم این اطلاعات را پیدا کنیم یا به چه کسی می‌توانیم اطمینان کنیم. بویژه اینکه وقتی نوبت به ترتیب فرزندان می‌رسد این مشکل خصوصاً درد سر ساز می‌شود. هرکسی اولین درس خود را درباره تربیت فرزند، در کودکی فرا می‌گیرد. آن هم با حضور افرادی که به او توجه کافی دارند و او را تربیت می‌کنند و پرورش می‌دهند. هر کسی با توجه به دوران کودکی خود، و حساساتی قوی و تئوری‌های خاص خودش را درمورد این که کودکان به چیزهایی نیاز دارند یا ندارند استخراج می‌کند. خیلی از افراد در این باره کاملاً ناآگاهند ولی با این حال افکاری قوی در مورد آن دارند. وقتی افراد خودشان پدر و مادر می‌شوند کاملاً به وسیله این اطلاعات محاصره شده‌اند، گویی جامعه مشتاق است که فوراً مفید فایده باشد و در مورد چیزهایی که همیشه برای والدین تکان دهنده است، به آنها اطمینان ببخشد ولی احتمالاً افراد نسبتاً محتاط با وجود تمام این اطلاعات همان کاری را می‌کنند که اکثر مردم طی سالیان انجام می‌داده‌اند. این کتاب به ما نشان می‌دهد که ما مجبور به انتخاب نیستیم، ما می‌توانیم از آنچه بهترین متخصصان به ما می‌گویند استفاده کنیم و شگفت زده شویم که ما قبلاً چقدر آگاه بودیم.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت