طرز تهیه امیدواری

210,000 تومان

فیونا والپی نویسنده نامداری است که کتاب­هایش به بیش از بیست زبان گوناگون ترجمه شده­اند. او در داستان­هایش که بیشتر درباره زنان قدرتمند هستند به ویژه از جنگ جهانی دوم الهام گرفته است. او در سال ٢٠٠٧ میلادی از انگلستان به فرانسه مهاجرت کرد و هفت سال در آنجا ماند. سپس به اسکاتلند بازگشت. کتاب دریای خاطرات او به فارسی ترجمه شده است. داستان طرز تهیه امیدواری، در فرانسه اتفاق می­افتد و عناصر فرهنگی و زبانی این منطقه به زیبایی در این اثر راه یافته­اند.

اِوی برای فرار از زندگی مشترکش که در حال متلاشی شدن است، کنار آمدن با غم مرگ نوزادش، فراموش کردن خاطراتش از لندن و به ویژه برای دور شدن از کریسمس به فرانسه می­گریزد تا ایام کریسمس را به دور از جشن و هیاهو، در خانه ییلاقی دوست صمیمی­اش در یک روستا سپری کند. صداها، مناظر، حال و هوای جنوب فرانسه و دوستان جدیدش به او کمک می­کنند بر غم و غصه­هایش فائق آید، راهی برای امیدواری بیابد و زندگی را از سر بگیرد.

فیونا والپی در این اثر  با تأکید بر حفظ روابط با خانواده و دوستان، می­کوشد راهی برای امید به زندگی را به خواننده نشان بدهد. او با توصیف آب و هوای زمستانی، مناظر، فرهنگ و غذاهای جنوب فرانسه تصویری زیبا را در ذهن خواننده ترسیم می­کند.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

طرز تهیه امیدواری

نویسنده
فیونا والپی
مترجم
فریبا بردبار
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٢٤٠
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٣
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان انگلیسی
نوع کاغذ بالکی
وزن 300 گرم
شابک
9786220405078
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.3 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “طرز تهیه امیدواری”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

دیوار

14,000 تومان
کتاب «دیوار» رمانی جذاب و ژرف است، هشداری که هنرمندانه روح خواننده را لمس می‌کند تا یک نفس خوانده شود و برای همیشه چون خاطره‌ای تأمل برانگیز در ذهن او برجای بماند. دیوار، نفوذناپذیر و نامرئی، ناگهان قد علم می‌کند و دنیا برای راوی یکی از جذاب‌ترین و ژرف‌ترین رمان‌ها دوپاره می‌شود. آن سوی دیوار همه چیز چون تصویری ابدی متوقف است و در این سو جهانی ناشناخته است و زنی تنها. «امروز، پنجم نوامبر، نگارش گزارشم را آغاز می‌کنم. تا آن‌جا که مقدور باشد همه چیز را کاملاً دقیق خواهم نوشت. هر چند حتی نمی‌دانم که امروز به راستی پنجم نوامبر باشد. زمستان گذشته حساب چند روز از دستم رفت. و نمی‌دانم امروز کدام روز هفته است. البته خیال نمی‌کنم این چندان مهم باشد. مأخذ گزارشم یادداشت‌های کوتاهم هستند. کوتاه از این‌رو که هرگز فکر نمی‌کردم روزی دست به نگارش چنین گزارشی بزنم. می‌ترسم که خیلی چیزها در خاطرم نقش دیگری گرفته باشند تا واقعیت. بگذریم که همه گزارش‌ها چنین نقصی دارند. انگیزه من برای نوشتن شوق به نویسندگی نیست، بلکه چنین پیش آمده است که اگر بخواهم عقل از کف ندهم باید بنویسم. آخر اینجا هیچ کس نیست که با من همفکری و غمخواری کند. من تنهای تنها هستم و باید بکوشم ماه‌های بلند زمستان را تاب بیاورم چرا که...»

کوچه پریدخت

2,200 تومان
ببین روشنک‌جان، این کوچه‌ای که الآن آسفالت شده، قبلاً خاکی بود، کوچه پریدخت. این جوب آبی که این وسط ساختن و خشکه، قبلاً نبود، اما یک راه‌آب باریک بودش که می‌رفت ته این پارکی که قبلاً خاکی بود و ما توش گُل‌کوچیک بازی می‌کردیم. اون ساختمون شیشه‌ای که می‌گی شبیه ساختمون‌های فضاییه، قبلاً یه خونه آجری بود که توش حوض داشت و چند تا درخت انجیر و خرمالو، درست کر خونه بغلیش، همون آجریه رو می‌گم، اون خونه رسول‌ایناست، شیشه‌اییه هم خونه ماست.
قدیما، خیلی سالای پیش توی اون زمین خاکی، بچه‌های محل وول می‌خوردن. فوتبال بازی می‌کردیم، تیله‌بازی، هفت‌سنگ، دخترا لی‌لی بازی می‌کردن. اما حالا که پارک شده و این همه وسیله هم توش داره، پرنده هم پر نمی‌زنه. اون موقع‌ها عصر که می‌شد رسول با سنگ می‌زد به شیشه ما، می‌پریدیم توی کوچه می‌رفتیم تو اون زمین خاکی و تا شب که با کتک و داد و دعوا می‌کشیدنمون تو خونه، بازی می‌کردیم. بابای رسول مغازه عطاری داشت، اون مغازه‌ای که اون‌جاست و کرکره‌هاش پایینه، همونه. بزرگ‌تر که شدیم با رسول هفته‌ای یه بار می‌رفتیم سینما، یه فیلم می‌دیدیم و تا یه هفته بعدش هزار بار جای هنرپیشه‌هاش بازی می‌کردیم. از فیلمای فارسی گرفته تا «وسترن» و هندی و «بروس لی». خلاصه هر چی که بود. کم‌کم من شدم عشق فیلم، هفته‌ای چند بار می‌رفتم سینما و بعدش می‌اومدم واسه رسول تعریف می‌کردم.

هیچ چیز یادم نمی‌آید

9,500 تومان
در کتاب هیچ چیز یادم نمی آید نورا افرون گذشته، حال و آینده را با سردی، سنگدلی و طنز می‌نگرد. او افسوس فراز و نشیب‌های زندگی مدرن را می‌خورد و با مشخصه خود که روشنی و خرد است، تمام اتفاقاتی را که (هنوز) فراموش نکرده یادآوری می‌کند. این کتاب حاوی مطالب طنزآمیزی است از مقالات شخصی افرون درباره حرفه نویسنده در روزنامه، طلاق، ارثی که سال‌ها در انتظارش بود و ... نورا افرون، زنی آمریکایی، رمان‌نویس، روزنامه‌نگار، فیلم‌ساز و تهیه‌کننده، در این کتاب بی‌پرده وقایع زندگی‌اش را با خوانندگان به اشتراک می‌گذارد و با زبانی جذاب و روایتی دلنشین از شکست‌ها و پیروزی‌هایش می‌نویسد. گاه مجبور است حتی یادداشت‌های کوتاهش را هم برای ما بنویسد و فکرش را بیشتر متمرکز کند چون آلزایمر قرار است نگذارد «چیزی یادش بیاید»... وی، سه بار برای نگارش فیلمنامه‌های سیلک‌وود، بی‌خواب در سیاتل و وقتی هری سالی را دید... نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اصلی شد اما هیچ‌گاه این جایزه را دریافت نکرد. آخرین فیلم او جولی و جولیا نیز نامزد جایزه گلدن‌گلاب شد.

بازی آخر بانو

170,000 تومان
دستش گرم بود، در را که بست بازى را شروع کردم، همان جا توى هال روى زمین نشستم و چادر سفید را تا روى ابروهایم‏کشیدم‏. »به خانه بخت خوش آمدى‏.« چیزى نگفتم و به اطراف نگاه کردم، خانه بزرگى بود، ظاهراً سه اتاق خواب داشت‏. خانم دکتر محمدجانى هم استاد فلسفه است و هم اهل داستان‏. این زن مرموز که در کلاس‏هاى فلسفه‏اش جدیتى غریب‏دارد، در بعدازظهرهاى جلسه‏هاى داستان انسانى دیگر است: مهربان و صمیمى‏. و آیا همین نمى‏تواند دلیلى باشد براى‏گلبانو بودن او؟ زنى که خواسته و ناخواسته در دشوارترین وقایع تاریخ معاصرمان نقش‏آفرینانه حضور داشته و با این همه‏بازیگرى بوده است در دست مردانى بازیگردان؛ مردانى که هر یک بنابه هواى خود حضورش را نقش و نام بخشیده‏اند.

تمساح بودایی نیوزلندی محبوب من

2,000 تومان
این مجموعه از ٨ داستان کوتاه تشکیل شده است . داستان « صبح به خیر شادپری » اوج کسالت‌بار بودن و اندوه بی‌پایان یک زن را روایت می‌کند : « ساعت نزدیک ٦ صبح است ، ساعت ده باید بروم تشییع جنازه شوکت خانم . فکرشو بکن ؟ اونم مرد . بدبخت . . . خوشبخت . . . چه می‌دونم ؟ چی بگم ؟ بگم اونم راحت شد ؟ آخه یه زن ، نه اصلاً یه آدم ، اونم آدمی مثل اون ، مجبور باشه پنج سال با چشم کور تو یه خونه بی کولر و بی بخاری رو تخت بخوابه ، کم‌کم از زور درد پا نتونه راه بره . » دیگر داستانهای این مجموعه عبارتند از : باد ، باران ، برف ، خاک ، تمساح بودایی نیوزلندی محبوب من ، صبح به خیر شادپری ، ماهی‌ها ، مردی که مرد نبود و خون می‌چکید از قلبش و افلیا ، افلیا . . . . « از پله‌ها پایین می‌روند و دست همدیگر را می‌گیرند . اتاق انتظار ساکت است . موزاییک‌ها سفید و رگه رگه است . نور بی‌ حال مهتابی‌ها ، روی میزها و صندلی‌های تمیز افتاده است . برگ‌ها و گل‌های مصنوعی زیر باد کولر تکان می‌خورند . پشت میز پذیرش مردی مو جوگندمی نشسته است و از تلویزیونی که به دیوار روبرو چسبیده فوتبال نگاه می‌کند . » « آسیه نظام شهیدی » ساکن مشهد نویسنده‌ای است که با بیانی موجز و کوتاه حرف و خواسته‌های درونی‌اش را بیان می‌کند .

استنفورد 6…زیبایی شناسی اگزیستانسیالیسم

7,000 تومان
دانشنامه فلسفه استنفورد-٦ بسیاری از علاقه‌مندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیده‌اند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده‌ باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخل‌های مناسبی برای ورود به گستره‌های متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که می‌خواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینه‌های راهگشایی که پیش ‌رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخل‌های مربوط به آن در این دانشنامه برود. نگارش، تدوین و انتشار مدخل‌های دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر این‌که پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگی‌های درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی می‌آید که می‌خواهند در زمینه‌ای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقه‌مند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه می‌نماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.