عصر استعمارگری
65,000 تومان
یک فیلسوف آمریکایی به نام “جورج سانتایانا” مینویسد: “کسانی که نمیتوانند گذشته را به خاطر آورند محکوم به تکرار آنند.” شاید حقیقت این سخن حکیمانه سانتایانا در هیچ جا آشکارتر از تاریخ طولانی استعمارگری و امپریالیسم نمایان نشده باشد. امروزه این اصطلاحات را حتی تاریخنگاران و دیگر پژوهشگران اغلب به یک معنا به کار میبرند. اما کارشناسان گاهی بین این دو اصطلاح تمایز قائل میشوند. آنها معمولاً استعمارگری را سلطه و فرمانروایی مستقیم سیاسی تحمیلی از سوی کشوری به سرزمینی دور دست تعریف میکنند.
آن سرزمین، که مستعمره نامیده میشود، ممکن است پذیرای مهاجران زیادی از کشور استعمارگر باشد یا نباشد. نمونههای آن مستعمراتی است که بریتانیا در سده هفتم در ماساچوست، ویرجینیا و جاماییکا، در ۱۸۴۱در نیوزیلند (زلاندنو) و در ١٩١٤ در نیجریه برا کرد. بنابراین استعمارگر و امپراتوریگری (امپریالیسم) پیوند نزدیکی با هم دارند که تعجبی ندارد که این دو مفهوم عمدتاً به یک معنا گرفته شوند.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
عصر استعمارگری
نویسنده |
دان ناردو
|
مترجم |
مهدی حقیقتخواه
|
نوبت چاپ | ٧ |
تعداد صفحات | ١٢٠ |
نوع جلد | سلفون |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٨٦ |
موضوع |
——
|
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٢١٥ گرم |
شابک |
9789643117252
|
وزن | 0.215 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
کتاب دفترچه خاطرات ایرلندی
سه رساله ی پیشانقدی
تأثیر از فاصله
درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی
آشنایی با خطوط و زبانهای باستانی
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.