عطاری گمشده

289,000 تومان

معرفی کتاب عطاری گمشده

زنی داروساز به شیوه‌ای نامعمول به کمک زنان دیگر می‌آید: سمی می‌سازد که شوهران خیانت‌کار آن‌ها را مسموم می‌کند. سارا پنر در کتاب عطاری گمشده داستان عطاری مرموزی را روایت می‌کند که رازش در طول قرن‌ها سربه‌مهر باقی مانده است. کتاب پیش رو از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز و ساندی تایمز و از نامزدان نهایی دریافت جایزه‌ی گودریدز در سال 2021 است.

درباره‌ی کتاب عطاری گمشده:

قانون شماره‌ی یک: سم هرگز نباید برای آسیب زدن به زن دیگری استفاده شود.

قانون شماره‌ی دو: نام قاتل و قربانی باید در دفتر عطاری ثبت شود.

کتاب عطاری گمشده (The Lost Apothecary) داستان عطاری مرموز و هولناکی است که بر مبنای این دو قانون اداره می‌شود.

سارا پنر (Sarah Penner) در رمان پیش رو داستان زنی به نام نِلا را روایت می‌کند که زمانی درمانگر محترمی بود. اما نلا اکنون دانشش را در راستای هدفی تاریک به کار گرفته است. سال 1791 است و نلا مدتی است به زنان ناامیدِ خیانت‌دیده کمک می‌کند تا از مردان زندگی خود انتقام بگیرند؛ او به آن‌ها سمی می‌فروشد که مردان را می‌کُشد. همه‌چیز طبق برنامه و قوانین نلا پیش می‌رود، تا زمانی که دختری دوازده‌ساله به نام الیزا از نلا تقاضای کمک می‌کند.

بخش دیگر کتاب عطاری گمشده در لندن امروزی پیش می‌رود؛ زمانی که کارولین دهمین سالگرد ازدواج خود را به‌تنهایی سپری می‌کند و از خیانت همسرش عذاب می‌کشد. روزِ کارولینْ معمولی و دردناک پیش می‌رود، تا زمانی که در نزدیکی رودخانه‌ی تیمز، شیشه‌ی داروی یک عطاری قدیمی را پیدا می‌کند و تمام کنجکاوی‌اش در مقام یک تاریخ‌دان برانگیخته می‌شود. آیا این شیشه ارتباطی با پرونده‌ی قتل‌های عطاری در دو قرن پیش دارد؟

سارا پنر، در رمان پیش رو، داستانی پرتعلیق و جذاب را روایت می‌کند که مملو از رازها و انتقام‌هاست، و این نکته را که زنان می‌توانند، فارغ از فاصله‌ی زمانی، نجات‌دهنده‌ی یکدیگر باشند به‌زیبایی نمایان می‌سازد.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

کتاب عطاری گمشده

نویسنده
سارا پنر
مترجم
یاسمن ثانوی
نوبت چاپ 5
تعداد صفحات 328
نوع جلد شومیز با روکش
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
رمان
نوع کاغذ ——
وزن 500 گرم
شابک 9786227566338

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “عطاری گمشده”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

جان جوانی

45,000 تومان
معرفی کتاب جان جوانی اثر فوق مجموعه ای از ترانه های زیبا، دلنشین و خاطرنواز افشین مقدم، شاعر مشهور و محبوب ایرانی است که برخی از آن ها توسط خوانندگان بزرگ و سرشناس ایرانی همچون: دکتر محمد اصفهانی، علی زند وکیلی، نیما مسیحا، مانی رهنما، و… خوانده شده است.

کبوتر توی کوزه

32,000 تومان

معرفی کتاب کبوتر توی کوزه

پیرزن پارچه‌ای سفید روی سرش می‌اندازد شادی می‌کند، برای خودش هلهله می‌کند و کِل می‌کِشد و چند بار با عصا روی کوزه می‌زند. نویسنده با هر ضربه کوزه را بیشتر به آغوش می‌کشد و حالش بدتر می‌شود، زانوهایش خم می‌شود. خنده‌اش کم و کم‌تر می‌شود. دست روی قلبش می‌گذارد، پیچ و تاب می‌خورد ــ صدای رعدوبرق و باران ــ کوزه از دست نویسنده می‌افتد، می‌شکند. صحنه تاریک می‌شود. نقطه‌ای که کوزه است روشن می‌شود. کبوتری از توی کوزه درمی‌آید و صدای بالش توی تاریکی صحنه می‌پیچد.

مفهوم اضطراب (تعمقی ساده با گرایش روان‌شناختی درباره مسئله گناه موروثی در علم اصول دین)

210,000 تومان
کيرکگور در ديباچه‌ي مفهوم اضطراب ادعا مي‌کند قصد دارد اين کتاب را به همان سرراستي بنويسد که مرغان هوا آواز سرمي‌دهند. او مي‌گويد، گناه اول هر فردي از ابناي بشر شبيه گناه اول آدم ابوالبشر است. سپس به سراغ اضطراب مي‌رود و فرق مي‌گذارد ميان اضطراب عيني (برون‌ذاتي) و اضطراب ذهني (درون‌ذاتي) و رابطه‌ي آن را با آزادي برجسته مي‌سازد: امکانِ آزادي در اضطراب عرض اندام مي‌کند. کيرکگور اضطراب را ترس يا دلهره‌اي نامشخص مي‌داند که پيش‌شرط آزادي (و به همين سبب، پيش‌شرط گناه) است زيرا اضطراب همانا تصديق وضع کنوني ما و بازشناخت ماهيت امکان است. در اينجا کيرکگور در مقام متفکري مسيحي بحث مي‌کند و تا بخواهيد از متن کتاب مقدس نقل مي‌کند و خيلي وقت‌ها از عبارت‌هايي استفاده مي‌کند از زبان‌هاي ديگر متني که براي فيلسوفان و کيرکگورپژوهان جذاب خواهد بود اما خوانندگاني را که علايق عام‌تر دارند دچار اضطراب خواهد ساخت.

آخرش هم هیچ

240,000 تومان
جهان ادبیات، والتر کمپوسکی، نویسنده‌‌ و وقایع‌نگار آلمانیِ قرن بیستم را بیش‌تر به خاطر آن دسته از آثارش به رسمیت می‌شناسد که بر جنگ دوم جهانی متمرکز بوده‌اند. کمپوسکی مجموعه‌ای از اتوبیوگرافی‌ها، نامه‌ها، مصاحبه‌ها و اسناد مربوط به افراد درگیر در رخدادهای مختلف سیاسی و اجتماعی دوره‌ی جنگ را گرد آورده و از آن‌ها به شکلی گسترده در رمان‌هایش بهره برده است. از این‌ روست که به دسته‌ای از آثار او عنوان «وقایع‌نگاری آلمان در روزهای جنگ جهانی دوم» داده‌اند. او کلاژی هزارتکه از ماجراها را پیش روی خواننده‌اش می‌گذارد و ذهن او را برای درک منسجم و همه‌جانبه‌ی آن به چالش می‌کشد. مکان‌ها و شخصیت‌ها در آثار او دامنه‌ی وسیعی دارند و بخش بزرگی از جامعه‌ی آلمانی عصر او را نمایندگی می‌کنند. رمان «آخرش هم هیچ» نمونه‌ای از همین ویژگی را در کار کمپوسکی به تصویر می‌کشد.

کاوشی در خصوص فهم بشری

125,000 تومان
کتاب کاوشی در خصوص فهم بشری نوشته دیوید هیوم با ترجمه کاوه لاجوردی, توسط انتشارات مرکز با موضوع فلسفه، فلسفه غرب، روشنگری, درباب گونه های متفاوت فلسفه به چاپ رسیده است. ”... دیوید هیوم بود که، سال‌ها پیش، خوابِ جزم‌اندیشانه‌ی مرا برآشفت...“ ــ ایمانوئل کانت، تمهیدات (1783). کاوشی در خصوص فهم بشری، که هیوم آن را در 1748 منتشر کرد در اوجِ فلسفه‌ی تجربه‌گرای بریتانیایی قرار دارد. این کتاب ــ در کنار تأملات دکارت و نقد عقل محض کانت ــ از تأثیرگذارترین متونِ فلسفه‌ی مدرن است. تحلیل هیوم از علیّت و ارتباطِ ضروری، و نیز بحث‌اش در موردِ معجزات، از معروف‌ترین بخش‌های کتاب است. معرفی مباحث کتاب کاوشی در خصوص فهم بشری درباب گونه های متفاوت فلسفه در باب خاستگاه ایده ها در باب تداعی ایده ها تردیدهای شکاکامه در خصوص کنش های فهم راه حل شکاکانه این تردیدها در باب احتمال در باب ایده ی ارتباط ضروری در باب آزادی و ضرورت درباب عقل حیوانات در باب معجزات در باب یک مشیت خاص الهی و یک وضعیت آتی در باب فلسفه ی آکادمیک یا شکاکانه

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت