

فرایند نوردهی
6,500 تومان
در تمام شیوه های ثبت تصویر، نور انعکاس یافته از موضوع بر سطح حساس به نوری که درون دوربین قرار دارد می تابد و بدین ترتیب تصویر شکل می یابد.
به این فرایند که اصلی ترین عملیات در مجموع فرایند ثبت تصویر است، “فرایند نوردهی” می گویند.
در این کتاب وجوه مختلف این فرایند، عوامل متعدد مؤثر بر آن چگونگی کنترل آن به تفصیل بیان شده است.
در انبار موجود نمی باشد
فرایند نوردهی
نویسنده |
لسلی استرویل، دیگران
|
مترجم |
مرتضی جانبخش
|
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 400 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1390 |
سال چاپ اول | ———— |
موضوع |
هنر
|
نوع کاغذ | ————— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9789645307118
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
چالشهای مدیریت دولتی در ایران
فهرست:
پیشگفتار فصل اول: آشنایی با جوهره مدیریت دولتی فصل دوم: عقلانیت و راهبرد در بخش دولتی فصل سوم: مدیریت مشارکتجویانه در بخش دولتی فصل چهارم: کنترل فساد اداری در بخش دولتی فصل پنجم: تحول اداری در بخش دولتی فصل ششم: دانشمحوری اقتصاد و بخش دولتی فصل هفتم: جابهجایی مدیران در بخش دولتی فصل هشتم: جهانیسازی و مدیریت دولتی فصل نهم: چالشهای دیگر واژهنامه انگلیسی فارسی واژهنامه فارسی انگلیسی اعلام هر فصل با مقدمه شروع و با نتیجهگیری، پرسشهای فصل و منابع پایان مییابد.جادوهای آرژانتینی 1/ پاداش شاهزاده
عشقهای فراموششده/ زال و رودابه (جلد سخت)
دختر خاندان گات 3/ دختر خاندان گات و لولوی بلندیهای بادگیر
در بخشی از کتاب دختر گات و شبح موش میخوانیم
در عین اینکه بقیه مات مانده بودند و نگاه میکردند فُن هِلسانگ یکی از چهارلولها را درآورد و شلیک کرد؛ یکبار، دوبار، چهاربار، هشتبار.. با هر شلیک مرگبار، یکی از موجودات جلوِ چشم تماشاچیها از بین میرفت. فُن هِلسانگ هنسل و گرِتِل را با پوزخندی توی جلدشان فروکرد و شمشیر مبارزهی دندانهداری از کمربندش بیرون کشید. «پیش بهسوی بریدن سرها!» این را گفت و با قدمهای بلند روی پشتبام به طرف دودکشها رفت اما سرجایش بیحرکت ماند. غرید: «این چیه؟» پایین پایش یکعالم یخ ریخته بود. در همین لحظه آدا از پشت یکی از دودکشهای یککم دورتر بیرون آمد. سیرن سِستا کنارش ایستاده بود. از پشت دودکشهای دور و برش بقیه اعضای کلوب زیرشیروانی هم هر یک با یکی از موجودات بیرون آمدند. روبی خدمتکارِ انبارِ پشتی موادِ غذایی کنار اومالوسِ فان ایستاد. امیلی کَبِیج روی هر یک از شانههایش یک هارپی و روی سرش هارپی دیگری نشسته بود. کینگزلیِ دودکشپاککن بازوی همسرِ بارنز را گرفته بود و آرتور هالفورد هم دستِ وایلدمَنِ پاتنِی را در دست داشت. ویلیام کَبِیج سرِ پشمالوی هَمیش فانِ شِتلَند را نوازش میکرد. فُن هِلسانگ فریاد کشید: «من جوایزم را میخواهم.» و از روی یک دودکش به روی دودکش دیگر میپرید و شمشیرش را دیوانهوار حرکت میداد و روی پشتبام پیش میرفت. صدای خوشنواز و آرامی که کمی تهلهجه داشت به گوش رسید که میگفت: «روپرت فُن هِلسانگ! بالاخره به هم رسیدیم.» لوسی بورجیا از پشتِ کلاهکِ دودکشی بیرون آمد و چترش را بالا گرفت.مرگ ايوان ايليچ
در بخشی از کتاب مرگ ایوان ایلیچ میخوانیم
زندگى را در خانهى جدید شروع کردند و وقتى خوب مستقر شدند و به جاى جدید خو گرفتند، چنانکه معمولاً چنین است، دیدند که فقط یک اتاق کم دارند و نیز درآمدشان، گرچه فوقالعاده زیاد شده بود، اگر اندکى فقط پانصد روبل بیشتر مىبود دیگر نقصى در زندگىشان نمىماند. در آغاز کار که هنوز خوب مستقر نشده بودند و چیزهایى مانده بود که بخرند یا سفارش دهند، و این یا آن مبل را جابهجا، یا فلان و بهمان را باهم جور کنند، احساس بسیار خوشایندى داشتند. گرچه اختلافنظرهایى میان زن و شوهر باقى بود ولى هر دو به قدرى خشنود بودند و کارهاى کردنى به قدرى زیاد بود که بىجدال زیاد باهم کنار مىآمدند. وقتى دیگر کارى باقى نماند که کرده شود زندگى اندکى رنگ ملال گرفت و احساس کمبود آشکار شد. اما رفتهرفته آشنایىهایى پیدا مىشد و عادتهایى پدید مىآمد و زندگىشان هر طور بود پر مىشد. ایوان ایلیچ صبح را در دادگاه مىگذرانید و براى ناهار به خانه مىآمد و ابتدا از این روال رضایت داشت و شادکام بود، هر چند که زندگى از اندکى دلآزارى خالى نبود، که تازه آن هم سرچشمهاش همین خانه بود. (کوچکترین لکه روى سفره یا پارچهى دیوارپوش، یا بریدن ریسمان پرده و از این نوع سخت به خشمش مىآورد. به قدرى براى آراستن خانه رنج برده بود که اندکى ضایع شدن صورت ظاهر آن برایش سخت دردناک بود.) اما بهطور کلى زندگىاش طورى مىگذشت که به عقیدهى او بایسته بود، یعنى باآسودگى و لذت و باآبرومندى. ساعت نه از خواب برمىخاست، قهوهاش را مىنوشید و روزنامهاش را مىخواند، بعد اونیفورم قضاوت به تن مىکرد و به دادگاه مىرفت و آنجا طوق اسب عصارى آماده بود و فورا بر گردنش مىافتاد.زمين نرم
معرفی کتاب زمین نرم
کتاب زمین نرم، مجموعهای از ده داستان کوتاه اثر نویسندهی جوان، آیین نوروزی است که زندگی اجتماعی، انسان معاصر و دغدغههای او را به تصویر میکشد. این کتاب برشهایی از زندگیهای روزمره، موقعیتهایی ابزورد و آدمهایی پیش پاافتاده را روایت میکند و تلاش دارد با لحنی طنز مشکلات جدید عصر مدرن را به نقد بکشد.دربارهی کتاب زمین نرم
در چند دههی اخیر، سبک زندگی مردم شهرنشین بسیار تغییر کرده. در این میان پیشرفت فناوری نقش عمدهای داشته و کمک کرده سرعت تحولات بیشتر شود. دغدغههای جدیدی که مردم با آن دستبهگریبان هستند، نسبت به دهههای پیش خیلی عوض شده، از عملهای زیبایی و تناسب اندام گرفته تا ثبتنام لاتاری و تور کشورهای خارجی. سبک زندگی نو و تبعات آن دستمایهی داستانهای زیادی بوده و به سبکهای مختلفی روایتشده. کتاب زمین نرم نوشتهی آیین نوروزی، از همین دست داستانهاست: مجموعهای متشکل از ده داستان کوتاه که درونمایهی اصلی آنها مشکلات جدیدی است که احتمالاً همه به نحوی تجربهاش کردهاند. یکی از محورهای اصلی داستان تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی است و همانطور که زندگی اکثر مردم را تحتتأثیر خود قرار داده، در این قصهها هم نقش مؤثری را ایفا میکند. آیین نوروزی در داستانهای کتاب زمین نرم به سراغ موقعیتهای بسیاری ویژهای نرفته و سعی کرده موضوعات معمولی و ساده را انتخاب و برشی از زندگی روزمرهشان را روایت کند. او با زبانی طنز قصهی آدمهای میانمایه و تنهای امروزی را میگوید که در شرایط خستهکننده، غمانگیز و پوی گیر افتادهاند. نمونهی این موقعیتها، داستان تور مالدیو، پنج شب و شش روز است. در این قصه زوجی برای ماهعسل و تفریح به مالدیو میروند اما تمام پنج شب و شش روز را صرف جروبحث در مورد عکسهایی میکنند که میخواهند در شبکههای اجتماعیشان بگذارند. در کتاب این نوع موقعیتهای مضحک و پوچ بارها اتفاق میافتد. نویسنده سادگی را نه فقط در محتوای داستانها که در نوع روایت و ساختار و پایانبندی هم رعایت میکند. تلاش او این است که خواننده در پس پشت اتفاقات پیشپاافتاده، به موضوعات مهمی پی ببرد و دید دیگری نسبت به زندگیاش پیدا کند.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.