فروپاشی اتحاد شوروی

95,000 تومان

ولادیمیر لنین، معمار و اولین رهبر اتحاد شوروی، معتقد بود ملی‌گرایی در سایۀ کمونیسم رنگ می‌بازد و سرانجام ملت یکپارچۀ شوروی ظهور می‌کند. اما معلوم شد لنین اشتباه می‌کرده است. در دهۀ ١٩٨٠ و سال‌های ١٩٩٠ و ١٩٩١ ملیت و ملی‌گرایی مهم‌ترین مسائلی بود که میخائیل گورباچف رهبر شوروی با آن‌ها مواجه بود.

تقریباً بعد از انقلاب سال ١٩١٧، موضوع اقوام در اتحاد شوروی حقیقتی ناخوشایند بود که پشت افسانۀ اتحاد ١٥ جمهوری و ١٠٠ قوم تحت لوای ایدئولوژی کمونیستی پنهان شده بود. آنچه باعث اتحاد ازبک‌ها، تاجیک‌ها، آذری‌ها، اوکراینی‌ها، گرجی‌ها، استونیایی‌ها، لتونیایی‌ها و گروه‌های متعدد قومی دیگر می‌شد منفعت مشترک نبود بلکه فلسفۀ سیاسی‌ای بود که به آن‌ها تحمیل شده بود.

حالا این فلسفۀ سیاسی به تدریج رنگ باخته است… و رؤیای قدیمی برخورداری از آزادی و دشمنی‌هایی که از قبل بین ادیان و گروه‌های قومی مختلف وجود داشته جایگزین آن شده است.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

فروپاشی اتحاد شوروی

نویسنده
مایرا ایمل
مترجم
فاطمه شاداب
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١٨٣
نوع جلد سلفون
قطع وزیری
سال نشر ١٤٠١
سال چاپ اول ——
موضوع
تاریخ
نوع کاغذ ——
وزن ٣٥٢ گرم
شابک
9786220404552
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.352 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “فروپاشی اتحاد شوروی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

شخصیت رنسانس … کریستف کلمب

2,800 تومان
با وجود شهرت بسیار زیادی که کریستف کلمب دارد اما بسیاری از اطلاعات مربوط به او سرّی مانده است . مثلاً بخش زیادی از زندگی دوران جوانی‌اش نامعلوم است . بسیاری از مورخان بر این باورند که کریستف کلمب با نام اصلی « کریستوفورو کلمبو » حدود سال ١٤٥١ میلادی در جنووای ایتالیا به دنیا آمد . در آن زمان جنووا یکی از شهرهای بندری و شناخته شده اروپا بود . پدر « کلمب » در این شهر تجارت می‌کرد . بعدها خانواده‌شان به ساوونا شهری ساحلی نزدیک جنووا نقل مکان کردند . کریستف کلمب فرزند بزرگ خانواده بود . کریستف کلمب جوان علاقه زیادی به مطالعه نقشه‌ها و نمودارهای جغرافیایی داشت . می‌گویند او نخستین بار چهارده ساله بود که به دریا رفت . شاید سن کمی به نظر برسد اما در آن دوران پسرها اولین‌ بار در ده سالگی به دریا می‌رفتند . کلمب در نخستین سال‌هایی که در دریا گذراند ، چندین‌بار به خیوس ، جزیره‌ای نزدیک ترکیه امروزی سفر کرد . در ضمن او به انگلستان ، ایرلند و ایسلند هم رفت . طبق آنچه در روایت‌ها آمده ، گویا در یکی از نخستین سفرهای دریایی‌اش دزدان دریایی به کشتی او حمله می‌کنند .

پرسه دراحوالات ترون و ترونیا

155,000 تومان
 مرتضی احمدی هنرمند معاصر دلبستگی خاصی به سرزمینش ، زادگاهش و بچه‌‌محل‌هایش دارد و به قول خودش ریشه‌اش تو این خاک گیر کرده است . او این‌بار خاطرات خودش را از شهر تهران ، بچه‌محل‌هایش و علایق آنها بازگو کرده است : « یه چَن روزیه که تو چاردیواری سوت و کورم . دقّه دقّه با خودم وَر می‌رم ، وِر می‌زنم ، اونم واس خاطر زادگاهم که هر تیکه‌شو غربتی‌ها بدون تیر و تفنگ به جونش افتادن و چپوش کردن ، حتی ته‌توآشم مفت خود دونسن و هپروش کردن . اگه من از زادگاهم و بر و بچه‌هاش می‌گم بهم ایراد نگیرین . » کتاب « پرسه » سیری در احوالات خاطرات گذشته این هنرمند است که با شیوه‌ای خاص روایت شده است . بازی‌‌های دست جمعی ، شخصیت‌های تهران قدیم ، دلخوشی‌ها ، و همه و همه در این کتاب برای کسانی نوشته شده که دلبسته این آب و خاکند . از مرتضی احمدی پیش از این کتاب من و زندگی (خاطرات ) ، کهنه‌های همیشه نو (ترانه‌های تخت حوضی ) و فرهنگ بر و بچه‌های ترون منتشر شده است .

پیاده‌روهای پارک لاله

11,000 تومان
شاید فکر می‌کنید داستان این کتاب داستان دختری است به نام  پری که شوهر عجیبی دارد، و به خاطر مشکلات روحی و فکرها و کارهای عجیب و غریب شوهرش، به خانه پدری برگردانده شده. شاید فکر می‌کنید وقتی به خانه پدری بر می‌گردد با پسرِ پیرزنی که طبقه پایین خانه زندگی می‌کند و موهای فرفری‌ای دارد آشنا می‌شود و دوست تپلِ پری این وسط خراب‌کاری‌هایی می‌کند و خیلی اتفاقات دیگر. شاید فکر می‌کنید شوهر پری از بیمارستان فرار می‌کند و کلاً کتاب درباره زندگی شگفت‌انگیز پری است؟ اما قضیه فقط این‌ها نیست... داستان، داستانِ گِرد نبودن زمین و چیزهای دیگه‌ست که ممکنه تا الآن به اشتباه در موردشان به شما اطلاعات داده شده. لطفاً کمی جور دیگر و با تردید بیشتر به دور و بر خود نگاه کنید. شاید هیچ ‌چیز اون‌جور که ما می‌بینیم نباشد. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: فیلسوفای زن اصلاً ازدواج نمی‌کنن به نظرم. چون فیلسوف به دنیا می‌آن. وقتی فیلسوف به دنیا بیای دیگه نمی‌تونی ازدواج کنی. فکر کنم دارم زرزر می‌کنم. کاش منم فیلسوف به دنیا می‌اومدم. کاش یه چیزی می‌شدم...   نقدی بر این کتاب

میوه درخت سرمستی

75,000 تومان
اینگرید روخاس كونترراس در این نخستین رمانش، که برگرفته از زندگی واقعی است، با نثرى قوى و تأثیرگذار خشونت‌های دهه‌های هشتاد و نود کلمبیا را به تصویر می‌کشد. کشوری که با فقر، فساد، فعالیت خودسرانۀ گروه‌های شبه‌نظامی، آدم‌ربایی، ترور شخصیت‌های متنفذ و از همه مهم‌تر سلطان مواد مخدر جهان، پابلو اسکوبار، دست و پنجه نرم می‌کرد: مردی مرموز و منفور در چشم نیمی از کلمبیایی‌ها و قدیس در چشم نیمی دیگر. میوۀ درخت سرمستی، یک فصل در میان به دو شخصیت اصلی‌اش، چولا سانتیاگوی شاد و سرزنده، از خانواده‌ای نسبتاً مرفه، و خدمتکارشان پترونا سانچزِ دلمُرده که مسئولیت سنگین سرپرستی خانواده را بر دوش دارد می‌پردازد و می‌کوشد با نفرین مرگ که گویی خانواده را احاطه کرده مبارزه کند. این دو دختر دورۀ بلوغ را با تجربه‌های متفاوتی پشت سر می‌گذارند: اولی با وحشت و دومی با عشق. کتاب بیش از هر چیز قصد دارد تأثیر جنگ و خشونت در زندگی کودکان را به تصویر بکشد. شخصیت‌ها در موقعیت‌های تلخ و دشوار دست به انتخاب‌هایی می‌زنند که مسیر زندگی‌شان را برای همیشه تغییر می‌دهد. میوۀ درخت سرمستی رمانی تاریخی است که بیش از هر چیز نشان می‌دهد که بین وفاداری و خیانت چه مرز باریکی وجود دارد.

گیسیا

21,000 تومان
گیسیا زنی است که دل در گرو فرهنگ و ادبیات سرزمین مادری‌اش دارد. بین او و ریشه‌هایش سال‌ها فاصله افتاده است. او درگیرودار زندگی روزمره و در آخرین شب تابستان با تغییری غیرمنتظره در زندگی‌اش روبه‌رو می‌شود. گیسیا در تکاپوی سروسامان دادن به اوضاع و در تلاش برای برگردان زندگی‌اش به وضعیت قبل، سفری می‌کند به درون خودش و خاطراتش را با سه مرد مهم زندگی‌اش، می‌کاود. سپس... در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: گیسیا موها را خیس کرد. شانه را نوازشگرانه بر رشته‌ای از  موهای ابریشم‌گون ارکیده کشید و با  قیچی آن را برید. تارهای مو بر زمین ریخت.  شانه بار دیگر رشته‌ای مو را نوازش کرد. تارهای مو از شانه گریختند. گیسیا، این موها هوس جدایی از سر ارکیده ندارند. تو داری آن‌ها را به زور می‌بری. دست‌کم  آن‌ها را بنواز گیسیا. تو سلاخی گیسیا! پس به قربانی‌ات آب بده نوازشش کن و آنگاه  سلاخی‌اش کن.  گیسیا رشته‌ای دیگر از موها را نوازش کرد و برید. به نوک موها نگاه کرد و گلوله داغ در سینه‌اش چرخید؛  از نوک موهای ارکیده  خون می‌چکید.