فضای پروستی

3,000 تومان

خواندن این کتاب گاه به اندازه خواندن اثری از پروست بردباری و صبر می‌خواهد . نثر نویسنده این کتاب اگر نگوییم به همان زیبایی پنهان در لایه‌های تودرتوی جملات پروست است ، گاه پیچیدگی قلم پروست را می‌یابد و به راستی چه دشوار است خواندن متن کسی که چون پروست درباره پروست می‌نویسد .

« پوله » از آن دسته منتقدان ادبی است که به جای نوشتن متن خشک نقادانه‌ای درباره اثر مورد نظر ، متنی ادبی درباره آن می‌نویسد : ادبیات در باب ادبیات . از سوی دیگر « پوله » منتقدی است که به قلب آگاهی آفرینشگر نویسنده نقب می‌زند ، خود را با تجربه نویسنده در لحظه آفرینش اثر همراه می‌کند و با مخاطب از این تجربه سخن می‌گوید .

پس این که در خوانش متن پوله از پروست شاهد جملاتی پیچیده هستیم ، بی‌گمان از یکی‌شدن تجربه او و پروست نشان دارد . کتاب حاضر در گستره روان‌شناسی مستقیم یا غیرمستقیم ، تحلیل زیبایی‌شناسانه ، فلسفه ، اخلاق یا مابعدالطبیعه قرار نمی‌گیرد . گویی نویسنده آن بر فراز قلمرو گسترده جهان مارسل پروست ، مختصات فضایی خاص گسترانده که امکان شناسایی دسته‌ای از نقاط را در دل این قلمرو فراهم می‌سازد .

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

فضای پروستی

نویسنده
ژرژ پوله
مترجم
وحید قسمتی
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١٢٨
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٠
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن ۱۶۹ گرم
شابک 9789643119232
توضیحات تکمیلی
وزن 0.169 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “فضای پروستی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

خواهر من قاتل زنجیره ای

199,000 تومان

معرفی کتاب خواهر من قاتل زنجیره‌ای

در ذهن دو خواهر جنایت‌کار اما عاشق‌پیشه چه می‌گذرد؟! کتاب خواهر من قاتل زنجیره ای شاهکار به یاد ماندنی اوینکان بریث ویت، داستان هیجان‌انگیز و جنایی دو خواهر مرموز را با لحنی طنزآمیز روایت می‌کند. این اثر موفق و پرمخاطب در سال 2018 افتخار کسب جایزه بهترین کتاب معمایی لس آنجلس تایمز را از آن خود کرد. درباره کتاب خواهر من قاتل زنجیره‌ای: دو خواهر مرموز اما وفادار به یکدیگر تا کجا حامی هم خواهند بود؟! داستان معمایی و هیجان‌انگیز خواهر من قاتل زنجیره‌ای (My Sister, the Serial Killer) با یک شروع طوفانی و جذاب آغاز می‌شود و از همان ابتدا نوید یک رمان خواندنی را می‌دهد. دختری به نام کورید حقیقت جالبی در مورد وایتکس می‌گوید؛ او معتقد است این ماده شیمیایی که همه آن را به عنوان تمیزکننده‌ای قوی می‌شناسند، هرگز برای پاک کردن رد خون مناسب نیست! کورید در ادامه راه‌های بهتری برای از بین بردن خون به جا مانده ارائه می‌دهد و ذهن شما را شدیداً درگیر خواهد کرد که او حقیقتاً کیست؟ یک قاتل زنجیره‌ای؟ کورید از کودکی وظیفه‌ی خود را مراقبت از خواهر کوچک‌ترش آیولا می‌داند و در برابر هر خطری محافظ اوست. آیولا که دختری جامعه‌گریز است، آخرین مردی را که وارد زندگی‌اش شده، به قتل رسانده و این رازی میان کورید و آیولاست! کورید نیز مدتی است که دلباختۀ پزشک جوان و جذابی شده و رویای رسیدن به او برایش از هر چیزی شیرین‌تر است؛ ناگهان آن پزشک شماره آیولا را از کورید می‌خواهد و همه چیز دگرگون می‌شود... قلم جادویی و هنر داستان‌نویسی اوینکان بریث ویت (Oyinkan Braithwaite) آن‌جایی به اوج خود می‌رسد که این موضوع معمایی و جنایی را با لحنی طنازانه روایت می‌کند، به طوری که خنده بر لبان‌تان نقش می‌بندد و نمی‌توانید کتاب را لحظه‌ای زمین بگذارید.

صد روز

59,500 تومان
صد روز نویسنده لوکاس برفوس مترجم دارا معافی‌مدنی نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 232 قطع و نوع جلد سال انتشار

مزخرفات فارسی

45,000 تومان
دمار از روزگار یعنی کجا؟ کمتر کسی هست که روزی به کسی وعده نداده باشد دمار از روزگارش درآورد. کلاً دست به تهدیمان خوب است. البته بیشتر وقت‌ها هیچ غلطی هم نمی‌کنیم یا بهتر است بگویم نمی‌توانیم بکنیم، ولی همین که سر طرف داد می‌کشیم: «دمار از روزگارت درمی‌آورم»، دلمان خنک می‌شود. حالا این که بعضی‌ها کینه‌جوتر از بیشتر ما هستند یا دستشان به جایی بند است یا پشتشان به جایی گرم یا اصلاً خودشان منبع گرما و اصل دستگیره‌اند، داستانش فرق می‌کند. این‌جور جاهاست که خبرش را می‌شنویم و برای دیگران هم تعریف می‌کنیم که فلانی یا فلان جا دمار از روزگار فلان کس درآورد. خیلی ساده، یعنی بیچاره‌اش کرد. اما خودِ دمار یعنی چه؟

زمان نگری و کیهان باوری در عصر صفویه

170,000 تومان
مؤلف این مجموعه را به اعتبار رویکرد زمان‌محورِ مورخان به جهان پیرامون خویش و باور آن‌ها به دخالت امور کیهانی در زندگی بشری، به ترتیب با دو مفهوم «زمان‌نگری» و «کیهان‌باوری»، ممتاز ساخته است. پژوهش در معنا و تأثیر این دو مفهوم در عرصه تاریخ‌نگاری عصر صفویه، با این پرسش اساسی آغاز شد که آیا ایده‌های کیهانی می‌توانسته بر محتوای تاریخ‌نگاری‌ها و نیز شیوه‌های تاریخ‌نویسی تأثیرگذار باشد؟ و اگر آری، چگونه؟ مؤلف با توجه به میراث غنیِ تاریخ‌نگاریِ عصر صفویه و نیز با ملاحظه آشنایی بیشتر با این دوره تاریخی، بر آن شد تا این پرسش را در زمینه تاریخ صفویه طرح کند. این مجموعه با نگرشی نو به زمان تاریخ‌نگارانه پایان می‌گیرد؛ نگرشی منتهی به یک راه‌حل عملی با هدف زُدایش افراط‌گرایی‌های مذهبی.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

ماشین بازی جلد 8، لودر می رانم

15,000 تومان
ماشین بازی جلد 8 نویسنده امیلی بومون مترجم راضیه خوئینی نوبت چاپ ——- تعداد صفحات 16 نوع جلد شوميز ـ