قاچار قوچار
23,500 تومان
کتاب قاچار قوچار نوشته ویوک شانبهاگ ترجمه مرتضی ثقفیان توسط انتشارات مرکز با موضوع رمان، ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است
«این که میگویند ما نیستیم که سوار پولایم، پول است که سوار ماست حرف درستی است. کم که باشد خجولانه رفتار میکند، زیاد که باشد گستاخ میشود و افسار ما را به دست میگیرد.»
از متن کتاب
نقل مکان از خانهای تنگ و تاریک و پر از مورچه به یک خانهی ویلایی بزرگ تنها گذاری نیست که خانواده از سر میگذراند. راوی، مردی جوان و حساس، از گردابی که در اطرافش به پا شده هاج و واج مانده است. تنها کاری که از او برمیآید این است که به کافهای پناه ببرد که به جهان قدیم تعلق دارد و آنجا پیشخدمتی با خبر از سرَّ درون تسکینش دهد. اعضای خانواده معادلات خود را تغییر میدهند و خواستههایی دیگر مییابند، رشتههای دیگری گره میخورند و رشتههایی از هم میگسلند و کشمکش خطرناکی آن پشتها قوام مییابد.
داستانی پر از تعلیق و بازیگوشی و در نهایت هراسناک دربارهی پیامدهای موفقیت و ثروت به زبان کانادهای که به زبانهای مختلف ترجمه شده است.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
قاچار قوچار
نویسنده | ویوک شانبهاگ |
مترجم | مرتضی ثقفیان |
نوبت چاپ | اول |
تعداد صفحات | 104 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1399 |
شابک | 9789642134731 |
وزن | 0.107 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
به دنبال کاغذ اخبار
کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها
معرفی کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها
کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها نوشتهی آرمان آرین دومین مجلد از مجموعهای به همین نام (پتش خوآرگر) است که بر مبنای اوستا نوشته شده و داستان حول محور نبرد تاریکی و روشنایی میچرخد. این مجموعه برای ردهی سنی نوجوان نوشته شده و از پرمخاطبترین و پرافتخارترین مجموعه کتابهای ایرانی است.
دربارهی کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها داستان کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها چنین آغاز میگردد: در شبی که آسمان به رنگ قیر سیاه بود، سی پاره روشنایی -کمتر یا بیشتر- بر دشتی تیره فرود آمدند. ذرات نور در میانهی آسمان چنان در هم آمیختند که هنگام فرود بر زمین، تنها سه پاره شدند. این سه پاره نور به هیبتی همچون انسان، همراه با دست و پا و سر و تن و البته بالهایی شگفتانگیز از جنس فلز در آمدند. جنس بالهاشان چنان بود که با آنها میتوانستند مهیبترینِ صخرهها را بشکافند و از دل آنها عبور کنند. آن سه پارهی نور، که به شکل سه مرد زیباروی در آمده بودند، در مقابل صفهای آغازین لشکر دیوها ایستادند. حضور نورها همهمهای در قلب سپاهیان تاریکی انداخت و سکوت ظاهری آن شب را در هم شکست. طولی نکشید که دیوها و همهی همقطارانشان آن سه نور فرودآمده را در بر گرفتند و در میان انبوهی از یاران خود محاصره کردند. لحظهبهلحظه حلقهی محاصره تنگتر میشد و تاریکی بیش از پیش سه مرد جوان را در بر میگرفت. بوی تعفن نفس دیوها هر دم بیش از پیش میشد..
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.