قدرت‌ اراده‌

95,000 تومان

در این‌ کتاب‌ روشِ پرورش‌ اراده‌ تشریح‌ می‌شود تا اولاً بتوان‌ بر خود مسلط‌ شد، ثانیاً چگونگی‌ تأثیر از فاصله‌ یا راه‌ دور بر یک‌ یا چند شخص‌ فرا گرفته‌ شود، و بالاخره‌ (برای‌ کسانی‌ که‌ مایل‌ به‌ آزمایش‌ هستند) چگونگی‌ و نحوه‌ اجرای‌ روش‌های‌ تنظیم‌ ارادی‌ سرنوشت‌ روشن‌ شود. قدرت‌ اراده‌ روش‌ عملی‌ تأثیر بر خویشتن‌، بر دیگران‌ و بر سرنوشت‌ خویش‌ را به‌ ما می‌آموزد.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

قدرت‌ اراده‌

نویسنده
پل‌ ژاگو
مترجم
ایرج‌ مهربان‌
نوبت چاپ ١٩
تعداد صفحات ١٨٤
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ——
موضوع
اراده
نوع کاغذ بالکی
وزن ٢١٣ گرم
شابک 9789643110994
توضیحات تکمیلی
وزن 0.213 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “قدرت‌ اراده‌”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

روان‌شناسی شخصیت

170,000 تومان
روان‌شناسی شخصیت نویسنده یوسف کریمی مترجم نوبت چاپ 21 تعداد صفحات 326 قطع و نوع جلد وزیری (شومیز) سال انتشار

عصر حجر

110,000 تومان
«مجموعه تاریخ‌ جهان‌» می‌کوشد چشم‌اندازی‌ گسترده‌ و ژرف‌ از سیر تاریخ‌ عرضه‌ کند. این‌ مجموعه‌ با ارائه‌ زمینه‌های‌ فرهنگیِ رخدادهای‌ تاریخی‌، خواننده‌ را مجذوب‌ خود می‌سازد. «مجموعه‌ تاریخ‌ جهان‌» اندیشه‌های‌ سیاسی‌، فرهنگی‌ و فلسفی‌ تأثیرگذار را در گذر مشعل‌ تمدن‌ از بین‌النهرین‌ و مصر باستان‌ به‌ یونان‌، روم‌، اروپای‌ قرون‌ وسطی‌ و دیگر تمدن‌های‌ جهانی‌ تا روزگار ما پی‌ می‌گیرد. این‌ مجموعه‌ نه‌ تنها برای‌ آشناییِ خوانندگان‌ با مبانی‌ تاریخ‌ تدوین‌ شده‌ است‌، بلکه‌ همچنین‌ در پی‌ آگاه‌ ساختن‌ آن‌ها از این‌ واقعیت‌ است‌ که‌ زندگیشان‌ بخشی‌ از سرگذشت‌ کلی‌ انسان‌هاست‌.

روانشناسی اجتماعی ویرایش سوم

160,000 تومان
کتاب روانشناسی اجتماعی نوشته لوک بدار، ژوزه دزیل و لوک لامارش با ترجمه حمزه گنجی, توسط انتشارات ساوالان به چاپ رسیده است. موضوع کتاب: روانشناسی, روانشناسی اجتماعی, مبانی و مباحث روانشناسی روانشناسی اجتماعی از زیر شاخه‌های رشته روانشناسی می‌باشد که به بررسی رفتارهای اجتماعی مردم یک جامعه می‌پردازد. روانشناسی اجتماعی اصولا به مطالعه‌ علمی و هدفمند در مورد شیوه‌های فکر کردن , احساس کردن و رفتار کردن انسانها در حضور دیگران گفته می‌شود. مباحث کتاب روانشناسی اجتماعی مقدمه خود ادراک اجتماعی تغییر نگرش تصورات قالبی،پیشداوریها و تبعیض نفوذ اجتماعی روابط متقابل اشخاص پرخاش رفتار موافق اجتماعی رفتار در گروهها روانشناسی محیط روانشناسی جمعی

مینا سان‌تلمو 2/ مینا سان‌تلمو و دخمه‌ی فیلم‌های سلولوئید (دستبردی تمام‌عیار به تاریخ سینما)

46,000 تومان
مینا سان‌تلمو ۲: یک داستان پلیسی جذاب که شما را با تاریخ سینما آشنا می‌کند.

مینا سان‌تلمو و تونی دپرادا، چه ترکیب شگفت‌انگیزی! چه اتفاقی می‌تواند جوان‌ترین نویسنده‌ی داستان‌های پلیسی دنیا را با یک کارگردان مشهور هالیوودی آشنا کند؟

همه‌چیز از سفر مینا به بارسلون برای حضور در فیلم‌برداری فیلم شکست‌ناپذیرها شروع شد؛ فیلمی درباره‌ی ابرقهرمان‌ها که همه منتظرش بودند. کارگردان فیلم نقشی به آگاتا، عمه‌ی مینا، پیشنهاد داده بود، نقشی که پیش از آن قرار بود همسر سابق تونی دپرادا، ایرما وپِ مشهور، آن را بازی کند، اما در صحنه‌ی فیلم‌برداری سانحه‌ای پیش آمد که نزدیک بود به قیمت جانش تمام شود؛ بنابراین آگاتا جایگزین او شد.

حالا مینا و برادرش به این حادثه مشکوک شده‌اند؛ آیا این سانحه به گنجینه‌ی فیلم‌های قدیمی تازه‌کشف‌شده و اشباحی که در این فیلم‌ها خانه کرده بودند، ارتباطی دارد؟

سفارش:0
باقی مانده:1

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

باران در دوزخ

72,000 تومان
تنهايي مكافات نزيستن است آنچنان كه از عشق انتظار مي رود در هنگامه اي كه فرياد دست ها از دل بر نمي آيد و شكوه نگاه ها متعلق به گذشته هاست زماني كه دوست داشتن درست تلفظ مي شد