قرائت عربی (۲)

85,000 تومان

متون نظم و نثر فارسی سرشار آیات قرآن، احادیث نبوی، اصطلاحات و تعبیرات اسلامی به زبان عربی و اشعار و امثال و جملات عربی است؛ به گونه‌ای که درک و فهم درست متون فارسی بدون فهم آنها ناممکن است.کتاب «قرائت عربی (2)» بر بنیاد نیاز دانشجویان به فراگیری درست قرائت زبان عربی تألیف شده است.

متون این کتاب از مصادر درجه اول زبان عربی چون نهج‌البلاغه و از متونی که با متون ادب فارسی، تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام پیوند دارند، برگزیده شده است.در پایان هر درس، تمریناتی آورده شده و گاهی نمونه‌هایی از متنهای ترجمه شده از عربی به فارسی درج گردیده است تا دانشجویان در قرائت و ترجمه متون عربی و نیز قواعد صرف و نحو ورزیده‌تر گردند.

فهرست:

پیشگفتار
الدرس الأوّل
الدرس الثانی
الدرس الثالث
الدرس الرابع
الدرس الخامِس
الدرس السّادس
الدرس السّابع
الدرس الثّامِن
الدرس التّاسع
الدرس العاشِر
الدرس الحادیَ عَشَرَ
الدرس الثّانِیَ عَشَرَ
الدرس الثّالثَ عَشَرَ
الدرس الرّابعَ عَشَرَ
الدرس الخامِس عَشَرَ
الدرس السادس عَشَرَ
الدرس السّابعَ عَشَرَ
الدرس الثّمانِی عَشَرَ
الدرس التّاسِعَ عَشَرَ
الدرس العشرین
فهرس المصادر و المراجع

توضیحات

قرائت عربی (۲)

نویسنده
دکتر سید محمد حسینی
مترجم
—–
نوبت چاپ 6
تعداد صفحات 268
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1397
سال چاپ اول ——
موضوع
مطالعات ادبی
نوع کاغذ ——
وزن 367 گرم
شابک
9789644596629
توضیحات تکمیلی
وزن 0.367 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “قرائت عربی (۲)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

نیچه تن هنر شناخت

200,000 تومان
بدبيني بي‌غرض در فلسفه‌ي نيچه با شوق و شور تاييد زندگي آميخته مي‌شود. فردريكا اسپيندلر در اين كتاب با شرح انديشه‌ي او نشان مي‌دهد ايده‌هاي متضاد بخشي جدايي‌ناپذير از تفكر نا‌به‌هنگام و در عين حال بسيار مطرح نيچه را تشكيل مي‌دهند.

ما اينجا داريم مي ميريم

42,000 تومان

جملاتی از کتاب ما این‌جا داریم می‌میریم

خوشبختی‌ها را گم کرده‌ایم، همه‌شان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همه‌چیز گم می‌شود توی های و هوی شهر.
طلاپری می‌داند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال می‌بینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره می‌ایستند و هیچ‌وقت پری‌های جنگل را صدا نمی‌زنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستاره‌های‌شان می‌گردند.
مادرش همیشه می‌گفت هیچ کار خدا بی‌حکمت نیست. بعد هم غش‌غش می‌خندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمی‌فهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم می‌آید.
آدمیزادها هیچ‌وقت صدایی را که نمی‌بینند، نمی‌شنوند. حتی گاهی خوشبختی‌های کوچک‌شان را هم نمی‌بینند.

سماع جان

425,000 تومان
“سماع جان” اثری است به قلم “جلیل مسعودی فرد” که در آن به “تبیین و تحلیل داستان های مثنوی” می‌پردازد. مثنوی حکایت انسانی است که از یار و دیار خود دور افتاده و از ماوای ازلی خود به زمین تبعید شده است. انسانی که در اینجا در عذاب غربت گیر افتاده و آرزوی بازگشت به وطن اصلی‌اش، با ارزش‌ترین انگیزه و دارایی اوست. عشقی که با خود به یادگار دارد، زندگانی‌اش را گرمی می‌بخشد و به او امید وصال و بازگشت به نیستان را هدیه می‌کند. هجده سطر اول مثنوی که به «نی نامه» معروف است و سرآغاز مثنوی یا خلاصه‌ای از آرای مولانا است، روایت آدمی را به تصویر می‌کشد که تنهاست و رنج غربت، او را به ناله و زاری انداخته است. آنچه نی از آن حکایت و شکایت کرده، شکایت از همان جدایی و دور افتادن است. دوری از آرامشی بهشتی، وصال یار و گیر افتادن در تله‌ی درد و رنج‌های دنیای مادی. مولانا نمی‌تواند آنطور که می‌خواهد، بیان کند که این داستان چقدر دشوار، اندوه‌برانگیز و غیرقابل‌توصیف است. تنها انسان‌هایی که این حس را درک کرده‌اند و سینه‌شان در غم فراق سوخته و آرزوی در هم آمیختن تمام وجودشان را دریده است، می‌توانند این رنج مشترک را درک کنند، همنشین انسان باشند و با همدلی خود، این داغ را کمی خنک کنند و سایه‌ای هرچند کوتاه را فراهم کنند. نی در این اشعار که از غم غربت می‌نالد، نشان از مردی غریب و پاکدامن و عابد است که با پاکی درونی و صیقل دادن جسم و روان از هر گونه پیوند و وابستگی رها شده و آماده است تا با دم عشق الهی نواخته شود. تمام مثنوی را می‌شود شرح این داستان دانست و “جلیل مسعودی فرد” در “سماع جان”، یک به یک “تبیین و تحلیل داستان های مثنوی” را به خواننده‌ی مشتاق، ارائه می‌کند.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

کتاب قزاقان

12,000 تومان
معرفی کتاب قزاقان نوشته لئو تولستوی
لئو(ن) نیکلایویچ تولستوی(تالستوی) ((به روسی: Лев Никола́евич Толсто́й)؛ ۹ سپتامبر ۱۸۲۸م. در یاسنایا پالیانا – ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰م. در یاسنایا پالیانا)، فعال سیاسی-اجتماعی و نویسنده روسی بود. تولستوی از نویسندگان نامی تاریخ معاصر روسیه به شمار می‌آید.
رمان‌های جنگ و صلح و آنا کارنینا تولستوی از بهترین‌های ادبیات داستانی جهان هستند. تولستوی در روسیه بسیار محبوب است و سکه طلای یادبود به‌احترام وی ضرب شده است. تولستوی در زمان زنده بودنش شهرت و محبوبیتی جهانی داشت اما به سادگی زندگی می‌کرد. تولستوی در روز ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ درگذشت و در زادگاه خویش به خاک سپرده شد.
«قزاقان» از شاهکار های لئو تولستوی نویسنده نامدار روس است. این سخن از گزافه نیست و از این روی راوری د.س. میرسکی را که خود از نامدارترین سخن سنجان ادبیات روس است در زیر می آوریم و از آن پس، نوشته پر ارزش روانشاد استاد سعید نفیسی را درباره تولستوی و آثار او که از اثر پر ارزش او ( تاریخ ادبیات روسی) برگرفته ایم نقل می کنیم، تا در ضمن آن که شاهکاری از نویسنده ای نامدار چون تولستوی را به خوانندگان گرامی تقدیم داشته ایم، تحلیلی جامع از آثار و احوال او که یادگاری از دانشمندی بزرگ چون روانشاد نفیسی است نیز در دسترس آنان قرار داده باشیم. به امید آن که پذیرفته آید.
سفارش:0
باقی مانده:1

کتاب نیما یوشیج ( طاهباز)

5,500 تومان
معرفی کتاب نیما یوشیج ( طاهباز) “آن چه در این کتاب از مجموعه ی آثار نیما یوشیج آمده، نوشته های مستقل اوست درباره ی هنر و شعر و شاعری، غیر از آن چه در “نامه ها” و “دفتر یادداشت های روزانه” ی وی در این زمینه آمده است. “ارزش احساسات در زندگی هنرپیشگان”، “مقدمه ی خانواده ی سرباز”، “حرف های همسایه”، “نامه به شین پرتو”، “مقدمه ی آخرین نبرد”، شعرهای اسماعیل شاهرودی “آینده”، “یادداشت برای مجموعه ی شعر منوچهر شیبانی”، “شعر چیست؟”، “از یک مقدمه”، “تعریف و تبصره”، “یک مصاحبه”، “درباره ی جعفرخان از فرنگ آمده” و “یک دیدار” عناوین کتاب را تشکیل می دهد. برای نمونه، نیما در “ارزش احساسات در زندگی هنرپیشگان” از تحولات هنرهای گوناگون در قرن نوزدهم و بیستم میلادی و نقش تحولات اجتماعی در هنر بحث می کند و برای نخستین بار در ایران به معرفی و بحث درباره ی نهضت “فوتوریسم” و شاعرانی چون “مارینیی”، “ویتمن” و “ورهان” می پردازد. هم چنین درباره ی نویسندگان، شاعران، نمایش نامه نویسان، و موسیقی دانان کشورهای هم جوار (گرجستان، تاجیکستان، قفقاز، و ترکیه) سخن می راند. “نامه به شین پرتو” نیز نامه بلندی است که نیما در تاریخ 4 شهریور ماه 1325 از جنگل کلارزمی خطاب به دوست دیرین خود، “علی پرتو” مشهور به شین پرتو نوشته و در آن به بهانه ی معرفی شعرهای این شاعر به توضیح نظرات و شیوه ی کار خویش پرداخته است. ”.