



قرائت متون عربی (1)
3,000 تومان
کتاب حاضر مجموعه متنوعی از قصص، داستانها، حکایتها و متون روایی قدیم عربی را در بردارد:
قصص قرآنی، داستان پیامبران، حکایتهای صوفیه و عقلا، مجانین، داستانهایی چون لیلی و مجنون که بعدها به فارسی راه یافته اند،
داستانهایی چون کلیله دمنه که از فارسی به عربی ترجمه شده اند، حکایتهای ظریفان و زیرکان، حکایتهای طفیلیان، داستانهای اَمثال، حکایتهایی که برخی آداب و اخلاق عرب را نشان می دهد (مانند داستانهایی در کرم و وفا).
هدف، آشنا ساختن دانشجویان با ادبیات داستانی عربی و توجه دادن ایشان به روابط ادبی عربی و فارسی در حوزه ادبیات داستانی است.
فهرست :
پیشگفتار
الدّرس الأوّل: سُورهُ یوسُفَ
الدّرس الثّانی: مِن «سیرهِ رَسولِ الله» (ص)
الدّرس الثّالث: قصصٌ مِن صدرِ الإِسلام
الدّرس الرّابع: قصَّهُ أیّوب (ع)
الدّرس الخامس: مِن حکایاتِ الصّوفیّهِ
الدّرس السّادس: عُقَلاءُ المَجانین
الدّرس السّابع: أخبارُ المَجنونِ
الدّرس الثّامن: کلیله و دمنه (1)
الدَّرسُ التّاسِعُ: کلیله و دمنه (2)
الدّرسُ العاشِرُ: مِنْ حکایات السّندباد البَحریّ
الدّرس الحادی عشر: قصص الأذکیاء و المغَفَّلین
الدّرس الثّانی عشر: قِصصُ الأمثالِ
الدّرس الثّالث عشر: فی المُرُوءهِ وَ الکَرَمِ
الدّرس الرّابع عشر: أخبارُ الطُّفَیلیّینَ
الدّرس الخامس عشر: أخبارُ الظِّرافِ
کتابنامه
در انبار موجود نمی باشد
قرائت متون عربی (1)
نویسنده |
دکتر ناصرقلی سارلی
|
مترجم |
—————-
|
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 156 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1399 |
سال چاپ اول | ———— |
موضوع |
زبان و ادبیات فارسی
|
نوع کاغذ | ————— |
وزن | 220 گرم |
شابک |
9789645307927
|
وزن | 0.220 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
ماجراهای هاپو 6
تنها
صورت فرهاد را وسط جمعیت می بینم اما نمی فهمم دارد می خندد یا محو بازی بی کلام من شده.جاییکه باید مینشینم.
چشم ها را می بندم تا تحمل نگاه ها راحت تر شود.
اگر عمو جواد می رفت بازیگر می شد و زیر نگاه آدم ها راه می رفت و حرف می زد و می خندید و اشک می ریخت برای یک عده تماشاچی شاید هیچ وقت احساس تنهایی نمی کرد. این تنها فکری است که الان آمده توی سرم.
عمو جواد برای فرار از تنهایی هیچ کس را پیدا نکرد و درد کشید و کشت خودش را.توی ذهنم کفنی که پژمان تن من کرده میکنم تن عمو جواد.
پژمان راست میگفت این جا اصلا شبیه قبر نیست.
تاریخ اساطیری ایران
مرجع شناسی و روش تحقیق در ادبیات فارسی
سوروسات در سوراخ موش
در بخشی از کتاب سور و سات در سوراخ موش میخوانیم:
امروز اخبار تلویزیون میگفت: ببرها در باغوحش گوآدالاخارا یک زن را کامل خوردهاند، غیر از پای چپش. شاید پای چپش خیلی خوشمزه نبوده. یا شاید ببرها دیگر سیر شده بودهاند. من هیچوقت باغوحش گوآدالاخارا نرفتهام. یکبار از یولکائوت خواهش کردم من را ببرد، ولی عوض آنکه ببرد حیوانهای بیشتری به قصر آورد. همان موقع بود که برایم شیر آورد. برایم از مردی گفت که نمیتوانسته به کوه برود و برای همین کوه پیش او رفته است. زنِ خوردهشده، سرنگهبان باغوحش بوده و دوتا بچه و یک شوهر و پرستیژ بینالمللی داشته. پرستیژ؛ چه لغت قشنگی. میگویند شاید قتل یا خودکُشی بوده باشد، چون زن هیچوقت توی قفس ببر نمیرفته است. ما هیچوقت از ببرهایمان برای خودکُشی یا قتل استفاده نمیکنیم. میستلی و چیچیلکوآلی با سوراخهای گلولهها قتلها را انجام میدهند. نمیدانم ما چهطور خودکُشی میکنیم، ولی بههرحال از ببر استفاده نمیکنیم. از ببرها برای خوردن جنازهها استفاده میکنیم. از شیرمان هم استفاده میکنیم. ولی بیشتر از آنها برای تماشا کردنشان استفاده میکنیم، به خاطر اینکه حیوانهای قوی و واقعاً خوشهیکلی هستند و تماشایشان خیلی کیف میدهد. من قرار نیست این چیزها را بفهمم، چون این کارها را میستلی و چیچیلکوآلی مخفیانه شبها انجام میدهند. ولی فکر میکنم در این زمینه تیزهوشم، در زمینهی کشف کارهای مخفی. آخرِ گزارش، مردِ توی اخبار خیلی غمگین به نظر میرسید و گفت امیدوار است روح سرنگهبان قرین آرامش شود. چه احمقانه. چون سرنگهبان آن موقع دیگر به حالت جویدهجویده توی شکم ببر بوده است. سرنگهبان فقط میتوانسته همان جا بماند تا ببر هضمش کند، و آخرش هم به تپالهی ببر تبدیل شود. زکی، قرین آرامش. تهِ تهش فقط پای چپش قرین آرامش میشود.حرف بزن، خاطره!
معرفی کتاب حرف بزن، خاطره: یک خودزندگینامهی بازبینی شده
ولادیمیر ناباکوف در کتاب حرف بزن، خاطره: یک خودزندگینامهی بازبینی شده، زندگی و جهان پیرامونش را با نثری آهنگین به رشته تحریر درآورده و با واکاوی گذشتهاش، نقاط عطفی که سبب شکل گرفتن مسیر شخصی او به عنوان یک نویسنده مهم شد را بیرون میکشد. ولادیمیر ناباکوف متولد 23 آوریل 1899 در سنپترزبورگ روسیه است. خانوادهی او در سال 1917، حین انقلاب بلشویکی، به کریمه گریختند و بعد به اروپا مهاجرت کردند. نابوکوف تا سال 1922 در کالج ترینیتیِ کمبریج ادبیات روسی و فرانسوی خواند و دو دههی بعد را در پاریس و برلین با نام مستعار «سیرین»، عمدتاً به روسی، شعر و داستان نوشت. او در سال 1940 به ایالات متحدهی امریکا نقل مکان کرد و ضمن تدریس زبان و ادبیات روسی و نویسندگی خلاق در دانشگاههای استنفورد، کورنِل، هاروارد و کالج ولزلی، حرفهی درخشان ادبی خود را به عنوان شاعر، رماننویس، مموآرنویس، منتقد و مترجم پی گرفت. کتاب حرف بزن، خاطره (Speak, memory: an autobiography revisited) در میان آثار ولادیمیر ناباکوف (Vladimir Nabokov)، دارای چنان اهمیتی است که بارها و بارها در آنتولوژیهای ادبی از آن یاد شده است. این کتاب شما را دچار گذشتهای دور میکند تا جایی که حس میکنید ولادیمیر مقابل چشمانتان نشسته و مشغول اعتراف است. موفقیت بینظیر ولادیمیر ناباکوف از رمان لولیتا (1950) به او اجازه داد تا تدریس را کنار بگذارد و خود را تمام وقت وقف نوشتن کند. او در سال 1961 به مونتروِ سوئیس نقل مکان کرد و 2 ژوئیهی 1977 در همین شهر درگذشت. ناباکوف که یکی از نویسندگان قهار قرن دانسته میشود، چه در زبان انگلیسی و چه در زبان روسی، شماری از آثار انگلیسی خود از جمله لولیتا را به روسی ترجمه کرده و بر ترجمهی انگلیسی آثار روسیاش نیز نظارت داشته است. برخی نظرات در مورد ولادیمیر ناباکوف: - یکی از اصیلترین و خلاقترین رماننویسهای زمانهمان. (فایننشال تایمز) - پروانههای ذهنش خاکریزهایی میسازند از معاصرینش. (ساندی تایمز) - او با برگزیدن به کارگیری و تحول زبان ما، به همهمان افتخار داد. (انتونی برجس) - قدرت خیال سر آن ندارد که به این زودیها قهرمان دیگری به این زورمندی بیابد. (جان آپدایک) - او استاد همه جور حقهی فنی رماننویسی است، و چندتایی هم خودش سرهم کرده. (پیتر اکروید) - نابوکوف افزون بر موهبت برگردان سوژه به تصاویر دقیق تماشایی، حس طنزی فراوان، قدرت درک پوچی پس تراژدی، دارد. (آبزرور)محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.