قصه‌های بترس برای بچه‌های نترس 3/ داس مرگ

99,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:2
جن‌هایی که سونای بخار می‌گیرن، پسرِ هیولا، ایسچی، گرگینه، دراکولا، مرگ با داس بلندش توی اتوبوس، دوربینی که از هرکسی عکس بگیره اون ناپدید می‌شه، شبح‌های بی‌خانمان…

از این چیزها می‌ترسی؟ می‌ترسی و می‌لرزی؟ می‌لرزی و خیس می‌شی؟

اگه فکر می‌کنی بچه‌ی نَترسی هستی، بیا وسط!

اگه دلت می‌خواد ترس رو توی داستان مزه‌مزه کنی، دلت رو بزن به دریا و بیا جلو!

اگه دلت می‌خواد با موجودات عجیب‌وغریب و ترسناک آشنا بشی، این کتاب رو از توی قفسه بکش بیرون و بخون!

به افتخار همه‌ی بچه‌های نترس!

جیغ و داد و هیولای بلند

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

قصه‌های بترس برای بچه‌های نترس 3/ داس مرگ

نویسنده
محمدرضا شمس
مترجم
—-
نوبت چاپ
تعداد صفحات 146
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222040475
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “قصه‌های بترس برای بچه‌های نترس 3/ داس مرگ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ماکاموشی، جزیره‌ی جوندگان جسور 12/ ملاقات با هیولای برفی

115,000 تومان
درباره نویسنده کتاب
الیزلبت دمی (Elisabetta Dami) (1958- ) نویسنده ایتالیایی ادبیات کودک است که به دلیل نگارش سری کتاب‌هایجرونیمو استیلتن مشهور است.
درباره ناشر کتاب
هوپا ناشر کتاب‌های کودک، نوجوان و جوان و بازی‌های فکری – آموزشی است که از سال 1392 فعالیت خود را آغاز کرده است. فعالیت هوپا با ارائه‌ی نسل جدیدی از بازی‌های فکری – آموزشی شروع شد، بر اساس تولید داخلی و با کیفیتی قابل مقایسه با محصولات بین‌المللی در این حوزه. پس از موفقیت هوپا در بخش بازی‌های فکری، از سال 1394 برنامه‌ریزی آن برای انتشار کتاب‌های مناسب کودک، نوجوان و جوان آغاز گشت و سرانجام در اردیبهشت 1395، مصادف با نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، نخستین کتاب‌های هوپا به بازار عرضه شد.
وقتی دوست قدیمی‌ام، پروفسور الکتریک‌پنجه، زنگ زد و ازم کمک خواست، فوری قبول کردم، با اینکه می‌دانستم باید سفر کنم آن‌سرِ دنیا و از قله‌ی اورست هم بروم بالا!
سفر تازه‌ام خطرناک و طولانی از آب درآمد. نزدیک بود دُم بیچاره‌ام یخ بزند که بلای بدتری هم سرم آمد. هیولایی برفی من را دزدید! بله، روحم هم خبر نداشت چه سرنوشتی منتظرم است...
سفارش:0
باقی مانده:2

14 آبان روز آتش (گفت‌وگو با انقلاب)

92,500 تومان
14 آبان، روز آتش" درباره روزي است که شهر تهران به آتش کشيده مي شود و "گفت و گو با انقلاب" به گفته کارگردان، گفت و گويي با عکس ها و تکه فيلم هاي باقي مانده از روزهاي انقلاب است.

کتاب انقلاب بدون انقلابیون

200,000 تومان
معرفی کتاب انقلاب بدون انقلابیون انقلاب‌های دهه‌ی 1970 و نتایجی که به بار آوردند، به ناامیدی عجیبی دامن زد که نتایج این ناامیدی تا همین امروز هزاره‌ی ‌سومی هم هویداست. آن انقلاب‌ها، شکست‌خورده از درون و بیرون، به چند دهه اختناق و غوغاسالاری سرمایه‌سالارانه منتهی شدند که کودتاها و ضد انقلاب‌ها در قالب پروژه‌های نولیبرالیستی، به‌خوبی عملیاتی‌شان کردند. فروپاشی شوروی نیز گویی نقطه‌ی پایانی بر همه‌ی این انقلاب‌ها و انقلابی‌گری‌ها بود و دیگر همه‌چیز و حتا تصوّر انقلاب نیز نامتصور می‌نمود، تا اینکه بهار عربی از راه رسید و شمال آفریقا و خاورمیانه را به شوری واداشت که بی‌بازگشت می‌نمود. از لحظه‌ای که «طارق طیب محمد بن بوعزیزی» در 4 ژانویه‌ی 2011 مقابل ساختمان شهرداری تونس خودش را به آتش کشید و به حکمرانی 23 ساله‌‎ی «زین‌العابدین بن علی» پایان داد تا روزی که «حسنی مبارک» و «معمر قذافی» در مصر و لیبی سقوط کردند، همه‌ی دنیا فهمیدند که انقلاب و سرشت راستین انقلابی‌گری هم‌چنان پابرجاست، حتا اگر آن‌گونه که «آصف بیات» در کتاب «انقلاب بدون انقلابیون» اذعان می‌کند، انقلاب‌هایی رخ دهد بدون «تصوّرات انقلابی»! کتاب آصف بیات اهمیتش را از امکانیت خود تصوّر انقلاب گرفته و تأکیدش بر «معنابخشی به بهار عربی» و این نکته که لحظه‌های خطیر گشودگی و فهم نسبت مردم و میلشان به آزادی هنوز پابرجاست و این انقلاب‌ها و جنبش‌های شکل‌گرفته‌ی پیرامونش موید همین نکته‌اند. انقلاب بدون انقلابیون، تحلیلی دقیق و موشکافانه از منظر جامعه‌شناسی‌ست که خودش در بطن رخدادها حضور داشته و تجربه‌ها و دیده‌ها و خوانده‌ها و شنیده‌هایش از وضعیت‌های انقلابی – از انقلاب 1979 ایران تا انقلاب‌های 2011، 2012 و 2013 کشورهای عربی – را در کتابی جامع و محل ارجاع تجمیع کرده‌است. کتاب آصف بیات، فهم چرایی ناگزیری انقلاب در زمانه‌ایست که همه‌چیز ضد انقلابی‌ست، از اقتصاد تا ذهن و زبان و اینکه چگونه مردمی دست به انقلاب زدند که خواهان رهایی بودند ولی حتا تصوّر انقلاب از آنها ستانده شده‌بود؛ مردمی که پیروز شدند بدون داشتن تصویری از پیروزی و همین نکته، نوری می‌تاباند از روزنی، برای همه‌ی آنها که ناامیدانه به رهایی امیدوارند.

کتاب خاطرات سیاسی محمد علی شوشتری

150,000 تومان
کتاب « خاطرات سیاسی محمد علی شوشتری» نوشته « غلامحسین میرزاصالح» توسط انتشارات کویر منتشر شده است. سید محمدعلی شوشتری معروف به سید بسم‌الله نماینده استرآباد (گرگان) در دوره‌های پنجم، شانزدهم و هجدهم مجلس شورای ملی بود. شوشتری از شاهدان عینی واقعه مسجد گوهرشاد مشهد در سال ۱۳۱۴ است که مشاهداتش در قالب کتاب خاطرات سیاسی سید محمدعلی شوشتری خفیه‌نویس رضاشاه پهلوی منتشر شده است. او تنها نماینده مجلس شورای ملی بود که با نخست‌وزیر شدن دکتر مصدق مخالفت کرد. پدرش سید حسن جزایری شوشتری داماد سید حسن استرآبادی، پسر حاج نصرالله مجاهد استرابادی بود. آیت‌الله میلانی که بعدها به مرجعیت رسید، خواهرزاده او بود.خودش نیز همچون پدر و اجدادش تحصیلات دینی کرد و به سلک روحانیت درآمد و روحانی صاحب نفوذی شد که پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی به‌تدریج به رضا خان سردار سپه نزدیک شد و در دوره پنجم مجلس شورای ملی به نمایندگی استرآباد رسید.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

امپراتوری چنگیزخان

180,000 تومان
مغول‌ها در اوایل قرن سیزدهم میلادی، در بخش وسیعی از قارۀ آسیا وحشت پراکندند و به رهبری چنگیزخان، از سرزمین خود در شمال شرق آسیا به حرکت درآمدند و همۀ کشورهای سر راه خود را نابود ساختند. شهرهایی که مقاومت کردند تسخیر و مردمشان قتلعام شدند. مغول‌ها از چین تا عراق و تا کوه‌های قفقاز هجوم آوردند و در هر میدانی که جنگیدند پیروز شدند. هیچ دفاعی در برابر سپاه چنگیزخان وجود نداشت. مغول‌ها صحرانشینانی پرطاقت بودند که به زندگی در آب و هوای بسیار خشن عادت داشتند. آن‌ها با مهارت در به کارگیری تیر، نیزه، تبرهای جنگی و تاکتیک‌های غیرقابل پیش‌بینی و حیله‌های جنگی برای تضعیف روحیه دشمنانشان می‌جنگیدند. چنگیزخان مغول‌ها را از جماعتی پراکنده و فقیر، به ترسناک‌ترین مردم روی زمین تبدیل کرد. او شیوۀ زندگی مغولی را بهترین نوع زندگی می‌دانست، همچون آرمانی که همه بشریت در آرزوی آن باشند. فتوحات و قوانین او در پی این هدف بودند که آرمانهای او را به قبایل چادرنشین آسیا و همه جهان برسانند. چنگیزخان نظمی را بر قوم خود تحمیل کرد که درآن هر فرد، جایگاه، وظیفه و رفتار معینی داشت. هفتمین مجلد از مجموعه تمدن‌های گمشده تحت عنوان «امپراتوری چنگیزخان» در١٢٧ صفحه در دسترس علاقه‌مندان به موضوعات تاریخی است.