قصه های تصویری از مرزبان نامه جلد 8، شاهزاده و درخت معجزه گر

10,000 تومان

مرزبان‌نامه کتابی به زبان مازندرانی، نوشته اسپهبد مرزبان است. بعدها سعدالدین وراوینی آن را از زبان طبری به پارسی دری نقل کرد. این اثر، یکی از آثار ارزشمند زبان فارسی است که در نیمه اول قرن هفتم نوشته شد. مرزبان‌نامه از جمله شاهکارهای بی‌چون و چرای ادب فارسی و مازندرانی است. مرزبان‌نامه از زبان حیوانات و به تقلید از کلیله و دمنه نوشته شده‌ است. در واقع، نویسنده کتاب از طریق داستان‌های غیرمستقیم و از زبان حیوانات پندهای خود را به پادشاه زمان خود می‌گوید.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

قصه های تصویری از مرزبان نامه جلد 8

نویسنده
فريبا کلهر
مترجم
——-
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 16
نوع جلد
قطع
سال نشر 1397
سال چاپ اول 1397
موضوع
ادبیات کهن
نوع کاغذ ——-
وزن ——-
شابک
9786002518576

 

توضیحات تکمیلی
ابعاد 21 × 17 × 0.2 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “قصه های تصویری از مرزبان نامه جلد 8، شاهزاده و درخت معجزه گر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

قصه هایی برای 7 ساله ها

70,000 تومان
اين كتاب شامل چند قصه مي‌باشد. هر قصه حال‌وهواي خاصي دارد. و اين تنوع باعث مي‌شود كه اين مجموعه بسيار جذاب و سرگرمكننده باشد.

قصه های قشنگ و قدیمی جلد 7

100,000 تومان
فرید الدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری یکی از عارفان و شاعران نام آور پایان قرن ششم و آغاز قرن هفتم هجری در نیشابور است. این عارف بزرگ، عمیق ترین مسائل عرفانی را به ساده ترین شمل در قالب داستان هایی شیرین در شعرهایش بیان میکند. تذکره الاولیا به معنی یاد دوستان خدا است. زندگی، حالت ها، اندیشه ها و سخنان عارف های بزرگ زمان گذشته است. عطار آن را با نثر بسیار زیبایی نوشته است که از شاهکارهای اوست. از این کتاب ارزشمند زندگی دوازده عارف بزرگ انتخاب شده و به نثر ساده و روانی برای کودکان بازنویسی شده است.

قصه هایی برای 8 ساله ها

35,000 تومان
اين كتاب شامل چند قصه مي‌باشد. هر قصه حال‌وهواي خاصي دارد. و اين تنوع باعث مي‌شود كه اين مجموعه بسيار جذاب و سرگرمكننده باشد.

تو هم می توانی (جلد 1) – دندانم را مسواک می زنم

35,000 تومان
کتاب "تو هم می توانی (جلد 1) - دندانم را مسواک می زنم" داستانی آموزنده و جذاب برای آموزش مسواک زدن به کودکان است. این کتاب که به زبان ساده و کودکانه نوشته شده است، به کودکان می‌آموزد که چگونه به طور صحیح دندان‌های خود را مسواک بزنند و از آنها مراقبت کنند. در این کتاب، داستانی در مورد یک بچه گربه به نام کتی روایت می‌شود که به مسواک زدن علاقه‌ای ندارد و به همین دلیل دندان‌هایش درد می‌گیرد. مادر کتی با حوصله و مهربانی به او اهمیت مسواک زدن و نحوه صحیح مسواک زدن را آموزش می‌دهد.

خانه‌ي كاغذي

35,000 تومان
در کتاب رمان «خانه کاغذی»: حجم زیادی ندارد، ولی به نظرم برای علاقه مندان به ادبیات و افرادی که کتابخوانی به بخشی از زندگی شان تبدیل شده بسیار جذاب و تکان دهنده است و چالش فکری ایجاد می کند. رمان «خانه کاغذی» در نگاه اول با داستان زندگی زنی به نام بلوما لنون آغاز می شود که استاد رشته ادبیات انگلیسی است و روزی هنگام عبور از عرض خیابان، در حالی که مشغول خواندن شعری از امیلی دیکنسون است با ماشینی تصادف می کند، اما در واقع داستان از این جا به تدریج وارد زندگی افراد دیگری می شود. در ادامه این رمان با داستان زندگی مردی به اسم کارلوس بروئر آشنا می شویم که به طور جنون آمیزی عاشق کتاب است و با ولع بی پایان کتاب می خواند اما همین عشق بی حد و حصر به مطالعه، زندگی او را دگرگون می کند. شاید روزی که «کارلوس بورئر» اولین کتابش را خرید و آن را با خود به خانه برد، هرگز تصور نمی کرد زندگی اش از این رو به آن رو می شود. او با چنان اشتیاق و شور و ولعی کتاب می خرید، کتاب می خواند، آن ها را رده بندی و فهرست نویسی می کرد که انگار همه زندگی اش همین کتاب ها هستند؛ و به جز آن ها هیچ و هیچ کس دیگری در زندگی اش جایی ندارد... رمان خانه کاغذی تاکنون به بیش از بیست زبان ترجمه شده است و با استقبال بسیار خوبی هم روبه رو شده است. نویسنده کتاب «کارلوس ماریا دومینگوئز» در سال 2002 برای خلق این داستان، جایزه ادبی لولیتا روبیال را به خود اختصاص داده است

زني در حاشيه‌ي روزنامه

24,000 تومان
کتاب زني در حاشيه‌ي روزنامه اثر شبنم بزرگی: آهان، سپیدرود دیگر! ندیده بودی؟ شما دخترها کجا را دیده اید؟ مگر بیرون می آورند شما را از آن خانه؟ قشنگ است هان؟ رودخانه را نگاه می کنم، پسر عمه « نامدار » را نگاه می کنم، خنده ام می گیرد. سر خودش را می آورد بیخ گوش من، شاید می خواهد راننده نشنود، آرام می گوید: می خواهم اسم دختر خودمان را بگذاریم سپیدرود. نفسش می خورد پشت گردن من. خودم را عقب می کشم. جا می خورد. بعد امر می کند: برو سمت خودت بشین! روزنامه باز می کند، می رود پشت آن؛ لابد ریخت من را نبیند. حتمی دیگر هیچ وقت نمی گوید گوشه ی روزنامه چیزی برایش بنویسم و...