قصه های دوستی 3: شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی برد

55,000 تومان

توضیحات

خرگوش کوچولو در کتاب «شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی برد» تنهاست.

او فقط یک تخت دارد که مال خودش است و خواهر و برادری ندارد، برای همین گاهی احساس تنهایی می‌کند و خوابش نمی‌برد! خرگوش کوچولو فکر می‌کند باید پیش یک دوست خوب برود.

می‌رود به خانه سنجاب و می‌خواهد که آن‌جا بخوابد.

اما با صدای خرچ خرچ از خواب می‌پرد. سنجاب توی تخت‌اش دارد بلوط می‌خورد! خرگوش از خانه سنجاب به خانه راسو می‌رود.

اما از بوی بد بیدار شود! و می‌رود به خانه جوجه‌تیغی. اما تیغ‌های او ریخته توی تختخواب و بدنش را زخم می‌کند!

خرگوش به خانه خرس می‌رود. اما با صدای غرش خرس از خواب می‌پرد. به خانه جغد می‌رود اما جغد برق را خاموش نمی‌کند! تا صبح می‌خواهد کتاب بخواند. خرگوش به خانه خودش برمی‌گردد.

نه خرچ خرچ، نه بو، نه تیغ نه غرش و نه نور چراغ! او توی تخت‌اش راحت می‌خوابد.

والری گورباچف در کتاب «شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی برد» با آفریدن موقعیت‌هایی متفاوت و با همراهی تصاویری شاد، از درک تفاوت‌ها و ارزشمندی دارایی‌های شخصی می‌گوید برای کودکان.

والری گورباچف کتاب‌های بسیاری برای کودکان نوشته و تصویرگری کرده است.

خودش می‌گوید: «از وقتی یادم می‌آید نقاشی کشیدن را دوست داشتم.

پدرم می‌خواست، ریاضی بخوانم، اما من هنر را انتخاب کردم.» گورباچف دهم ژوئن ۱۹۴۷ در اکراین به دنیا آمده و سال‌هاست در نیویورک زندگی می‌کند.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

قصه های دوستی 3: شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی برد

نویسنده
 والری گوریاچف
مترجم
شیوا حریری
نوبت چاپ 7
تعداد صفحات 36
نوع جلد شومیز
قطع رحلی
سال نشر 1403
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786002299789
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “قصه های دوستی 3: شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی برد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چاپلین به روایت بازن

110,000 تومان
چارلی چاپلین مشهورترین سینماگر جهان است؛ اما آثارش این بخت را نداشتند تا در جایگاه رازآمیزترین آثار تاریخ سینما قرار گیرند. در طول سال‌های پیش از اختراع صدا، مردم سراسر دنیا، به‌ویژه نویسندگان و روشنفکران، روی خوشی به سینما نشان نمی‌دادند و به دیده‌ی تحقیر نگاهش می‌کردند و چیزی در آن نمی‌دیدند جز جذابیتی بازارپسند و هنری حقیر. برای آن‌ها فقط یک استثنا به نام چارلی چاپلین وجود داشت که به دیده‌ی اغماض نگاهش می‌کردند. البته این بحث‌وجدل‌ها ربطی به مردم کوچه‌وبازار نداشت؛ مردم با شورواشتیاقی وصف‌ناپذیر که امروز حتا نمی‌توان تصورش را کرد، در واپسین روزهای جنگ جهانی اول، چاپلین را به محبوب‌ترین مرد دنیا تبدیل کردند. مجموعه‌آثار چاپلین مثل موم در دست آندره بازَن بود و بهتر از هر کسی درباره‌ی چاپلین حرف می‌زد و دیالکتیک گیج‌کننده‌اش همیشه با شوخی همراه می‌شد. «هرگز در برابر موقعیت ویژه‌ی منظورشده برای چارلی چاپلین در تاریخ سینما قد علم نمی‌کنم.» فرانسوآ تروفو
سفارش:0
باقی مانده:1

آموزش و پرورش بازیگر در قرن بیستم

21,000 تومان
کتاب آموزش و پرورش بازیگر در قرن بیستم مجموعه ای است از مقاله های مقدماتی در باب آنچه به احتمال قوی مهم ترین دستاورد در ساخت تئاتر مدرن غرب محسوب می شود . آموزش و پرورش بازیگر در اروپا و امریکای شمالی پدیده ای است قرن بیستمی، و به آنجا انجامیده است که هم به مفهوم نقش بازیگر و هم به بنای آن، و در نتیجه به کل فرایند نمایشی، شکل داده است. گواه اهمیت محوری پرورش بازیگر این واقعیت است که بسیاری از نوآوران این حوزه هم بانی فنون آموزشی و پرورشی یگانه بوده اند و هم بانی اجرای تئاتری دوران ساز قرن بیستم. این کتاب به مطالعه برخی از این فعالان اصلی و کلیدی، اما بدون شک نه همه آنها، می پردازد.  

روزخرگوش

4,000 تومان

معرفی کتاب روز خرگوش

بلقیس سلیمانی در کتاب روز خرگوش، با رویکردی نو و نگاهی واقع گرایانه، داستان دو زن متفاوت را در جامعه ایران به تصویر می‌کشد. آذین زنی میانسال است که بعد از ترک همسرش، خودش چرخ زندگی را می‌چرخاند و همه‌ی اتفاقات زندگی‌اش را به عنوان بخشی از سرنوشتش پذیرفته است. در مقابل آزیتا تلاش می‌کند تا ماجراهای سرنوشتش را خود رقم بزند. این رمان روایتگر یک روز از زندگی این دو زن است.

درباره‌ی کتاب روز خرگوش:

کتاب حاضر را می‌توان اثری متفاوت از داستان‌نویس خوش قریحه، بلقیس سلیمانی به شمار آورد. رمان روز خرگوش برخلاف دیگر داستان‌های او، فضایی شهری در دل پایتخت دارد و همین موجب شده تا این کتاب با دیگر آثارش متمایز باشد. سلیمانی با قلمی واقع‌گرا داستانی گزارش‌گونه را در فضای امروزی شهر تهران به تصویر کشیده است. عنصر اصلی کتاب روز خرگوش وجود تفاوت‌های شخصیتی در قهرمانان زنان کتاب است. آذین و آزیتا دو زن متفاوت از هم هستند که عمکردشان در طول داستان نشان داده می‌شود. شخصیت‌پردازی‌های آن دو به شدت ملموس هستند، به طوری که می‌توان گفت هر کدام از آن‌ها یادآور یکی از اطرافیان ما در زندگی واقعی هستند. تضادهای شخصیتی این دو زن، ما را با دو طیف از زنان اجتماع روبه‌رو می‌کند. آذین بعد از ترک همسرش به تنهایی پسرش را بزرگ کرده و خودش مخارج زندگی را تامین می‌کند. دلیل جدایی آذین از همسرش ایرج، در داستان مطرح نمی‌شود و تنها همین را می‌دانیم که ایرج همسر و پسرش هومن را رها کرده و به آمریکا مهاجرت کرده و ظاهراً در آنجا با زنی به نام مینو رابطه دارد. آذین که مادری مریض دارد برای مراقبت از او وطن را ترک نمی‌کند. زندگی آذین از چند جهت متفاوت توسط نویسنده روایت می‌شود؛ زنی به عنوان همسر، دختر خانواده، مترجم، راننده تاکسی و دست آخر هم نامزد مردی 57 ساله. آذین در رمان روز خرگوش به عنوان زنی منفعل، سخت‌کوش و درونگرا معرفی می‌شود که تمام اتفاقات زندگی‌اش را تقدیر می‌داند و با خوب و بد آن کنار می‌آید. او هر آنچه تا به حال برایش رخ داده را پذیرفته و به دیگران نیز همین نصیحت را می‌کند که تقدیر را باید پذیرفت. او زنی دلسوز است که مانند بسیاری از زنان کشور، جوانی و عمر خود را وقف خانواده‌اش کرده است. آذین بسیار در حق اطرافیانش فداکاری و ایثار می‌کند تا جایی که دیگر خودش را فراموش می‌کند. آزیتا شخصیت دیگر رمان، نقطه مقابل آذین قرار دارد که شخصیت او هم برای ما باورپذیر و واقعی ترسیم شده است. او زیر بار سرنوشت و آنچه که برایش مقدر شده است نمی‌رود. او خودش را نقش اصلی زندگی‌اش قلمداد می‌کند و حتی اگر نتواند همه‌ی مشکلات را حل کند با این حال باز هم حداکثر تلاشش را می‌کند. رمان روز خرگوش به جهت کوتاه بودن و فرم روایت، حالتی گزارش‌گونه دارد و می‌توان آن را گزارشی یک روزه از زندگی زنانی دانست که با معضلات و مسائل بسیاری در جامعه مواجه هستند. بلقیس سلیمانی با بیانی روان و ساده، راوی پدیده‌های اجتماعی اطرافش است و نگاهی جامعه‌شناسانه در داستان‌هایش دارد تا ما را با مسائل اجتماعی روز به ویژه برای زنان درگیر کند. او شخصیت‌های کتاب روز خرگوش را کنکاش کرده و با استفاده از روایت اول شخص و با محوریت قرار دادن شخصیت زن، به واکاری رویدادهای سیاسی و اجتماعی کشور می‌پردازد. او نگاهی تازه به موضوعات و احوالات اجتماعی پایتخت دارد؛ به همین جهت شخصیت‌هایی را برای روایت انتخاب کرده که برای اکثر ما ملموس و باورپذیر است.
سفارش:0
باقی مانده:1

افسانه‌های روسی: قصه‌ی پریان

16,000 تومان
همه‌چیز بستگی دارد به سلیقه‌ی شما. به این‌که اصلا حاضرید دنیای واقعی را لحظه‌ای یا ساعتی رها کنید و افسانه‌ها را بپذیرید یا نه. اگر شما هم در شمار آدم‌هایی هستید که میانه‌ی خوبی با دنیای افسانه‌ها دارید و مهم‌تر از آن دوست دارید افسانه‌های مردمان سرزمین‌های دیگر را بخوانید، شک نکنید این کتاب با سلیقه‌ی شما جور است. کتاب «افسانه‌های روسی» نوشته‌ی نینا دمیتریونا بابارکینا شامل بیست افسانه‌ی روسی است که در عین سادگی و عامیانه بودن آمیخته به آرزوها، تمدن‌ها و فرهنگ مردم روسیه طی سالیان گذشته است و همچنین هماهنگ با جهان هنری، ضرب‌المثل‌ها و داستان‌های روسی. تقریبا در تمام افسانه‌های کتاب شاهد درون‌مایه‌هایی چون توجیه فروتنی در برابر دانایان و فرمانروایان و قدرت بی‌حدومرز عشق و جادوی محبت و داد عدالت‌خواهی هستیم. یعنی همه‌ی چیزهایی که در طول تاریخ در شمار فضیلت‌های انسانی جای گرفته‌اند. خط‌مشی افسانه‌ها به گونه‌ای است که شخصیت‌ها در منظر وسیع ملت روس گنجانده شده‌اند و از طبقات اجتماعی گوناگون. از تزار گرفته تا چوپان، به زیبایی توصیف شده‌اند. این است که بخش مهمی از فرهنگ مردمی روسیه را می‌شود در چنین کتابی جست‌وجو کرد. در روایت‌های ظاهرا غیرواقعی‌ای که بارها جذاب‌تر از واقعیت‌اند. همچنین تصاویر شاعرانه و درعین‌حال کمی طنزآمیز افسانه‌ها به هر چه شیرین‌تر شدن فضای افسانه‌ها و قصه‌های پریان کمک می‌کند. این کتابی است برای هر کسی که کتاب خواندن را دوست می‌دارد.

مرگ و چند داستان

11,000 تومان

در بخشی از کتاب مرگ و چند داستان دیگر می‌خوانیم:

برف می‌بارید. باد کم مانده بود دانه‌های برف را فرو کند توی چشم‌ها و پلک‌هاتان را به‌هم بچسباند. دکتر برای پیدا کردنِ کاراوان کلی دردسر کشید. سیرک آماده می‌شد جاده را از سر بگیرد. نمایش تازه تمام شده بود، اما آدم‌های سیرک و سوارکاران قزاقش به همین زودی شروع کرده بودند به شلیک سمتِ طناب‌های چادرِ بزرگ، با این‌که هنوز صدای تشویق و آخرین آکوردِ گروه ارکستر از داخل به گوش می‌رسید. یکی از آکروبات‌کارها که نقشِ بندبازِ سیرک را داشت، چتری انداخته بود روی شانه‌اش و راهش را از بین گودال‌های برفِ آب‌شده پیدا می‌کرد. دلقکی که پشت فرمان فولکس‌واگنش نشسته بود، ماسک دماغ و کلاه‌گیسش را برمی‌داشت. رام‌کننده‌ی حیوانات با لباسِ فُرم بزرگ و قرمزی که سینه‌اش پُر بود از مدال و نشان، چتری باز گرفته بود دستش و این‌طرف و آن‌طرف می‌دوید و فریاد می‌زد: «سزار! سزار!» مربی یکی از شیرهاش را توی تاریکی گم کرده بود و این ماجرا به دکتر حس عجیبی می‌داد. کاراوان کمی دورتر بود، زیر یک درخت؛ روی درش کارت ویزیتی زده بودند: «ایگناتس ماهلِر، هنرپیشه‌ی تئاتر.» دکتر از سه‌تا پله رفت بالا و در زد. صدای زمخت و گرفته‌ای داد کشید: «بیاین تو!» دکتر در را هُل داد. کاراوان خیلی خوب مبله شده بود: یک کاناپه‌ی تخت‌خواب‌شو داشت، یک مبل، یک میز با گلدانی از گل و دو ماهی قرمز توی تنگ، پرده‌هایی از پارچه‌ی مارکِ جوی که نقش‌هاش آدم را یادِ صحنه‌ی تئاترهای قدیمی می‌انداخت. چراغی روی پاتختی روشن بود و مردی روی کاناپه، بین کوسن‌ها دراز کشیده بود.