قطار در حال حرکت است

2,200 تومان

این مجموعه از ١٦ داستان کوتاه تشکیل شده است. با موضوع‌های متنوع که بیش‌تر آن‌ها مربوط به زندگی شهری و زنان کارمند است. «طوری نشسته بودیم تو قطار که انگار قطار در حال حرکت است. همه ما همین‌طور، آرام تکان‌تکان می‌خوردیم. فنجان چایم را پر کرده بودم و هر چند دقیقه دستم حرکت می‌کرد و چای سر ریز می‌شد. انگار به خاطر حرکت چرخ‌ها در ریل بود.» نگاهم می‌کند. می‌گویم: چه بنویسم؟ دلگیر نگاهم می‌کند. مثل همان باری که در خواب دیده بودمش، پیکره‌ای روشن با موهایی بلند. پیکره‌اش زن بود، بی‌آن‌که زن بودنش پیدا باشد، گفت: تنهایی‌ام را چطور می‌نویسی؟ گفتم کسی که نمی‌تواند عاشق شود تنهاست!» «ایستاده هم می‌شود خوابید!» نام یکی دیگر از داستان‌هاست: زن از ته اتوبوس با صدای بلند گفت: آقا چراغ‌های این قسمت رو خاموش کن!» زن با صدای بلندتری گفت: حالا چه جوری بخوابم؟

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

قطار در حال حرکت است

نویسنده
میترا داور
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١١١
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٨٨
سال چاپ اول ——
موضوع
رمان‌های فارسی
نوع کاغذ ——
وزن 136 گرم
شابک
9786009065264
توضیحات تکمیلی
وزن 0.136 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “قطار در حال حرکت است”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سمفونی مردگان (جیبی)

210,000 تومان
چکیده آدم‌ها فقط‌ یک‌ نیمه‌ از عمرشان‌ را زندگی‌ می‌کنند، من‌ مال‌ نیمه‌ی اول‌ بودم‌ و او نیمه‌ی دوم‌. آن‌که‌ نیمه‌ اول‌ عمرش‌ را زندگی‌ کرده‌ است‌، برادری‌ است‌ که‌ تلاش‌ می‌کند تا پا جای‌ پای‌ پدر بگذارد؛ پدری‌ مستبد و تمامیت‌خواه‌. و آن‌که‌ نیمه‌ دوم‌ را زیسته‌ است‌، برادری‌ است‌ شاعر و روشنفکر، جوانی‌ که‌ نماد نسل‌ روشنفکران‌ معاصر ایران‌ است‌. برادر روشنفکر در برابر ابتذال‌ خانه‌ و جامعه‌ عصیان‌ می‌کند، دل‌ به‌ عشق‌ می‌سپارد و تلاش‌ می‌کند اگر نه‌ در جامعه‌ لااقل‌ در گوشه‌ انزوایش‌ دنیایی‌ عاری‌ از پستی‌ و بدخواهی‌ بسازد. برادر دیگر پیش‌ می‌رود و به‌ پدری‌ دیگر بدل‌ می‌شود. تضاد میان‌ برادران‌ ادامه‌ می‌یابد و سرانجام‌ یکی‌ قربانی‌ دیگری‌ است‌. اما سرنوشت‌ این‌ هابیل‌ و قابیل‌ معاصر متأثر از هزاران‌ رویداد تاریخی‌ معاصر است‌؛ رویدادهایی‌ که‌ نه‌ هابیل‌ را چون‌ گذشته‌ باقی‌ گذارده‌اند و نه‌ قابیل‌ را. عباس‌ معروفی‌، روزنامه‌نگار و نویسنده‌ مشهور ایرانی‌، ۴۶ سال‌ دارد، جوایز داخلی‌ و بین‌المللی‌ بسیاری‌ را از آن‌ خود کرده‌ و مدتی‌ است‌ ایران‌ را به‌ ناچار ترک‌ گفته‌ است‌. معروفی‌ اکنون‌ ساکن‌ آلمان‌ است‌، همچنان‌ می‌نویسد و تسلطش‌ بر شیوه‌های‌ مدرن‌ داستان‌نویسی‌ و شناختش‌ از تاریخ‌ و اسطوره‌ او را در زمره‌ی پرمخاطب‌ترین‌ نویسندگان‌ ایرانی‌ قرار داده‌ است‌. (برنده جایزه بنیاد سورکامپ- ۲۰۰۱)

دزد

150,000 تومان
در کتاب دزد، سارق گمنامی که جیب‌بُر تمام عیاری است و به خاطر این مهارت استادانه در ربودن وسایل افراد خاص محکوم به همکاری می‌شود. آن هم همکاری با «کیزاکی» یکی از سردسته‌های باندهای مافیایی و گانگستری که برنامه‌های کلان آنها دستکاری و دخالت در سیاست است. این دزد راهی برای فرار ندارد، نه از دست کیزاکی و آدم‌هایش و نه از دست گذشته و خاطراتش با دو نفر از دوستانش: «حتماً همین طوره. من جیب‌بُر خوبی نیستم. دوران دبیرستان کارم اساساً جنس بلند کردن از مغازه بود. بعضی وقت‌ها برای تفریح جیب‌بُری هم می‌کردم. مثل تو یا «ایشیکاوا» این کاره نیستم. تو بلند می‌کنی، می‌دی به اون، اون هم کیف پول رو خالی می‌کنه و بعد تو دوباره می‌ذاریش توی جیب صاحبش. تازه اون فقط دو سوم سهم می‌بره. نمی‌شد فهمید که چه اتفاقی افتاده، حتی اگه هم کسی می‌فهمید، باز نمی‌شد گزارش داد.» در داستان دزد، روابط انسانی بسار کم و محدودی تجربه می‌شود. وابستگی‌ها و دلبستگی‌هایی برای شخصیت اصلی داستان به‌وجود می‌آید که سرنوشت او را رقم می‌زند. او با پسربچه‌ای دوست می‌شود که همواره او را یاد خودش می‌اندازد. تلاش می‌کند آینده پسرک را بهتر کند و همین دوستی بر آینده خودش هم تأثیر می‌گذارد: «وقتی از مغازه بیرون آمدم، ابرهای بزرگ و حجیم بالای سرم به حالت معلق در آمده بودند. احساس کردم که قطره‌های بی‌شمار باران مرا در خود خواهند پوشاند. ضربان قلبم تندتر شد و انگشتانم را در جیبم باز و بسته کردم.» «فومی نوری ناکامورا» نویسنده ژاپنی، در سال ۲۰۱۰ جایزه ادبی ژاپن را برای کتاب دزد دریافت کرد.
فومی نوری ناکامورا، زاده ی ۲ سپتامبر ۱۹۷۷، نویسنده و مولف ژاپنی است. ناکامورا با بردن جایزه ی کنزابورو اوئه در سال ۲۰۱۰، به خاطر رمان دزد در سطح بین المللی به شهرت رسید. ترجمه ی انگلیسی این اثر، تحسین منتقدین و مخاطبین را به شکل گسترده ای به همراه داشت.

قلمرو رؤیایی سپید

95,000 تومان

قطار از تونلی طولانی عبور می­‌کند و وارد قلمروی رؤیایی که پوشیده از برف است می­‌شود. و این­‌گونه است که، با حرکت آرام قطار و عبورش از ایستگاه­‌های مختلف، راوی ما نیز وارد داستان می‌شود و زوایایی از قصۀ خود را، همچون تابلوهایی از رؤیا که گاه داستانی عاشقانه گاه داستانی از تنهایی، انزوا، اندوه و ازهم­‌گسیختگی روابط عاطفی، برایمان بازگو می­کند.

یاسوناری کاواباتا با چیره­‌دستیِ بسیار زیادِ خود داستان را به‌آرامی، همچون نوری که لحظه‌ه­ای بر پرده‌ه­ای تیره می­افتد و تماشاگر لمحه­‌ای از آن را می‌­بیند، پیش می‌برد و به­‌تدریج با عمیق‌­ترین زوایای روحی شخصیت‌­ها آشنامان می­‌کند. گویی خواننده، همچون تماشاگری که در سالن تاریک سینما نشسته، هر آن منتظر دیدن لحظه­‌هایی از مرئی شدن این تصاویر دنیای خیالی است

کاواباتا نخستین نویسندۀ ژاپنی است که توانست با ترسیم آداب و رسوم و فرهنگ غنی ژاپنی، با نوشتن آثاری درخشان که از مهم­ترین و برجسته‌­ترینِ آن‌ها می­توان به دو اثر قلمرو رؤیایی سپید و آوای کوهستان اشاره کرد، نظر آکادمی نوبل را به­‌خود جلب کند. کتاب حاضر شاهکار اوست، و آوای کوهستان را نیز به‌­سبب فرم بدیعش در روایت داستان و شخصیت‌پردازی مهم­ترین اثر او دانسته­‌اند.

کاواباتا توانست در سال ١٩٦٨ با پشت سر گذاشتن رقیبان سرشناسش ساموئل بکت، نویسنده و نمایشنامه­‌نویس ایرلندی، آندره مالرو نویسندۀ فرانسوی و همچنین ویستن هیواودن، شاعر انگلیسی، مهم­ترین جایزۀ ادبیات، جایزۀ نوبل، را نصیب خود کند.

من دانای کل هستم

6,000 تومان
دریکی ازاین منظره ها پدرم مرد. نگاه نکردم. عیدی مرد. رسول به من گفت . من نشنیدم .نمی شنیدم رسول را. کسی گفت تندتر. نمی دیدمش اما صداش راخوب می شنیدم. گفت:((تندتر،تندتر!.)) رسول گفت: ((صدای من رو نمی شنوی لامسب؟) گفتم: (چی) و رسول فرورفت. انگار درچاهی . بعد مادرم مرد. مونس بود اما. هرچند صدای رویا. زنم. حتی صدای مادرم .بعد من خسته شدم. می دویدم وجیغ می کشیدم. کسی نشنید. حتی خودم. حتی.

شهر یک نفره

1,400 تومان
ده داستان کوتاه که مجموعه « شهر یک نفره» را پدید آوده‌اند، جزو اولین کارهای «مرجان بصیری» هستند. این داستان‌ها در موضوعات مختلف و با فضاهایی متنوع نگاشته شده است . در داستان «نادیا»، فضایی رئال را پیش رو داریم که در آن نویسنده به چالش‌های میان دو شخصیت راوی و دوستش نادیا می‌پردازد. در داستان «آن‌ها» با داستانی در ژانر گروتسک رو به رو می‌شویم. داستانی در فضایی به ظاهر سرد و ناآشنا که افرادی سرگشته و بی‌گناه را به ما می‌شناساند. داستان کوتاه «نارنجی» امیدها، یأس‌ها و عشق زن و شوهری را پیش روی ما قرار می‌دهد که بدون یکدیگر موجوداتی ضعیف، تنها و ناقص هستند. داستان «اژدها» قصه تنهایی دختر راوی داستان است. قصه پرواز فکر تا جایی که خیال خود را به ما می‌باوراند. داستان «چند ثانیه بعد»، خواننده را از فضای شاد، شلوغ و پرهیاهو، به گوشه‌ای دنج، خلوت و بی‌صدا می‌کشاند، تا همانند راوی داستان تنها چند ثانیه به چرایی‌های پنهان پیرامونش فکر کند. آخرین داستان (شهر یک نفره) برایمان می‌گوید که چگونه جرقه‌ای کوچک، می‌تواند دنیای ذهنی و زندگی فردی را زیر و رو کند و او را به امتحان راه‌های نرفته سوق دهد. مجموعه داستان «شهر یک نفره»، کتابی قصه‌گوست. بصیری در این کتاب تلاش کرده طیف رنگارنگ احساسات انسانی را در میان کلمات و در دل داستان به صورتی پنهان بیان کند و مجالی برای ادامه یافتن خط سیر داستان در ذهن خواننده ایجاد کند. داستان‌های کتاب «شهر یک نفره»، اتاق‌هایی غریب و دربسته‌اند، که با ورود به آن، هر بار با انسان‌هایی متفاوت از شخصیت‌های داستان قبلی، آشنا می‌شویم. با آن‌ها حرف می‌زنیم و حرف‌هاشان را می‌شنویم، و هنگامی که از اتاق، از شهر کوچک‌شان بیرون می‌آییم، گویی دیگر تنها نیستیم.

زمستان با طعم آلبالو

120,000 تومان
زنی که همسرش او را درک نمی‌کند به ناچار خیال می‌بافد : « نمی‌دانم از آن زمستان آخر چند روز گذشته ، همان زمستانی که برای اولین و آخرین‌بار دست سردم را گرفتی تا گرمای دستت که یک جور متفاوتی بود ، چیزی شبیه معجزه و فرق می‌کرد با هر گرمای دیگری ، از دستم به تمام جانم منتقل شود . و باز هم زمستان است . باز هم هوا سرد شده و دست‌های من هم ، و چقدر خوب است این سرما . نمی‌دانم باید باورم بشود که بالاخره این زمستان می‌آیی یا نه ؟ من دلم می‌خواهد باور کنم . تا زودتر روزهای مانده تا آمدنت بگذرند این روزهای بیهوده بی توی من ، که همه‌شان منحنی و ناراست می‌گذرند . خودت که خوب می‌دانی چه می‌گویم . می‌دانی که این روزهایم چقدر بد می‌گذرند و حتی شب‌هامان . » « زمستان با طعم آلبالو » روایت دلواپسی‌های زنی است که در خیال خود به دنبال گمشده‌اش می‌گردد تا حضور او را در تنهایی‌های خود رقم زند .
سفارش:0
باقی مانده:1