ققنوس پرده‌های خاموش

11,000 تومان

پشت میله همه چیز فرق می کند حتی اگر خارج از اینجا تعریفی به اسم زندگی را شنیده و ندیده باشی. اگر بیرون از این خراب آباد فکر می کردی در قفسی، فقط فکر کرده بودی! چرا که میله معنای آزادی را در خود می پرورد و آزادی معنای میله را…. یا: چراغ بودن نفت می خواهد و زبانه ای برای شعله کشیدن. که اولی را در دل دفن شدگان باید یافت و دومی را در لب خاموش شدگان زنده. هر آتش چراغی که آتش فروزان نیست و هر خاکستری خاکستر درد باوران.

با این همه چراغی باش از دل خفتگان به خاموشی و خاکستری از خاطرات به اجبار فراموش شوندگان. یا: تنها پیرمردی بود و مجله ای و رگبار کلماتی، آن هم آن گونه با حرارت و بی تاخیر، درست مثل گدازه های آتشفشانی که فوران می کرد و به صخره های بی خبر می غلتید و بعد از جوشش یکباره اش، آرام به کناری می سرید و با ناله و شیونی از خودسوزی بی امان به خاکستر خود می نشست و در حالی که حرارت خود را می فشاند، سوز و وسوسه ی داغی اش را تا ابد به گرده ی صخره ها بار می داد! طاهر صورتش داغ شد و ….آقا دو یا سه بار دیگر آن بیت را تکرار کرد: آنگه ز دردهای درونیش مست….

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

ققنوس پرده‌های خاموش

نویسنده
پارسا حسینی
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١٧٦
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٥
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن 185 گرم
شابک
9786005639698
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.185 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ققنوس پرده‌های خاموش”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سنگ و سایه

8,500 تومان
داستان سنگ و سایه گونه‌ای یارکشی پیش از بازی بود که از هر بازی‌ای زیباتر می‌نمود و کودک می‌خواست که بازی هرگز آغاز نشود، همچنان ایستاده باشند پشت به مهتاب، چشم به سایه‌ها که بر زمین افتاده بودند. چنین نمی‌شد. سردسته‌ها سنگ به سایۀ دلخواه خود می‌انداختند و یارگیری آغاز می‌شد. گاه پیش می‌آمد که سنگ بر سایۀ کودک می‌ماند اما او از جا تکان نمی‌خورد. دلش می‌کشید سنگ پیوسته در راه باشد و سایه در خنکای خاک مهتاب گرفته، بماند. شیوۀ دیگر برای یارگیری، «چُرچُر، دست پُر» بود. بدین گونه که سردسته‌ها در کنار هم می‌ماندند و بچه‌ها دست به گردن هم انداخته دور می‌شدند و با هم می‌خواندند که یکی ماه باشد و دیگری ستاره، یا یکی آسمان باشد و دیگری آفتاب. پس از اینکه «واخواندن» انجام می‌گرفت، دوتایی به سردسته‌ها نزدیک می‌شدند، می‌گفتند: «چُرچُر» سردسته‌ها می‌گفتند: «دست پُر!» می‌گفتند: «کی می‌خواهد ماه؟ کی می‌خواهد ستاره؟». (ازمقدمۀ کتاب ) نشر ققنوس از محمدرضا صفدری پیش از این کتاب «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» را منتشر کرد که برندۀ رمان برگزیده سال 81 منتقدان و نویسندگان مطبوعات و

شاهنشاهی ساسانی

280,000 تومان
این‌ اثر ترجمه‌ فارسی‌ کتابی‌ است‌ که‌ برای‌ مخاطبان‌ انگلیسی‌زبان‌ نوشته‌ شده‌ است‌. فکر نوشتن‌ این‌ کتاب‌ از هنگامی‌ که‌ نگارنده‌ آن‌ ــ دکتر تورج‌ دریایی‌ ــ دانشجوی‌ دوره‌ دکترا در دانشگاه‌ کالیفرنیا ــ لوس‌آنجلس‌ بوده‌ است‌، شکل‌ می‌گیرد. هنگامی‌ که‌ بدانیم‌ صدها کتاب‌ در باره‌ تاریخ‌ روم‌ باستان‌ نوشته‌ شده‌ ولی‌ یک‌ کتاب‌ به‌ زبان‌ انگلیسی‌ در باره‌ تاریخ‌ و تمدن‌ ساسانی‌ وجود نداشت‌ و این‌ انگیزه‌ای‌ شد برای‌ نگارش‌ کتاب‌ شاهنشاهی‌ ساسانی‌. نویسنده‌ کتاب‌ بر این‌ اعتقاد است‌ که‌ برای‌ درک‌ تاریخ‌ یک‌ قوم‌ باید آن‌ را در تمامیت‌ و جامعیتش‌ درک‌ کرد: تاریخ‌، زبان‌، دین‌، جامعه‌ و غیره‌. از این‌رو کتاب‌ شاهنشاهی‌ ساسانی‌ رویکردی‌ کلی‌ به‌ تمدن‌ ساسانی‌ دارد.
سفارش:0
باقی مانده:1

میکلۀ عزیز

12,000 تومان
رمانی‌ بدون‌ حضور مردان‌، جایی‌ که‌ مردان‌ آن‌قدر شکننده‌اند که‌ نمی‌توانند به‌ تنهایی‌ به‌ زندگی‌ ادامه‌ بدهند. میکله‌ عزیز در فضایی‌ سرد و اسرارآمیز و ناامن‌ آغاز می‌شود و این‌ فضا کم‌کم‌ تمام‌ داستان‌ را دربر می‌گیرد. هر کدام‌ از شخصیت‌های‌ رمان‌، کمی‌ با واقعیت‌ فاصله‌ دارند، هر کدامشان‌ کلامی‌ پرمعنا و مشکل‌گشا و در عین‌ حال‌ منحصر به‌ فرد در سینه‌ دارند که‌ بر زبان‌ نمی‌آورند و حتی‌ نمی‌دانند آن‌ را چطور تلفظ‌ کنند. گینزبورگ‌ با دلسوزی‌ به‌ آن‌ها نگاه‌ می‌کند و هنگامی‌ که‌ اشک‌هایی‌ را که‌ از سر شفقت‌ ریخته‌ است‌ برای‌ همیشه‌ پاک‌ کنیم‌، چشمان‌ چخوف‌ را در مقابل‌ می‌بینیم‌. شخصیت‌های‌ داستان‌ مثل‌ شخصیت‌های‌ داستان‌های‌ چخوف‌ در محیطی‌ بورژوا گرفتار شده‌اند و قادر نیستند خود را نجات‌ دهند. با این‌ تفاوت‌ که‌ در رمان‌های‌ چخوف‌ این‌ موقعیت‌ به‌ طنز کشیده‌ شده‌، اما در این‌جا با بدبینی‌ آمیخته‌ شده‌ است‌. گینزبورگ‌ با نگاهی‌ از سر دلسوزی‌،شخصیت‌های‌ حیوانی‌ داستانش‌ را تحقیر می‌کند، در همان‌ حال‌ از آن‌ها در نحوه‌ زندگی‌ روزمره‌شان‌ تجلیل‌ می‌کند. اگر عشق‌ آدریانا پوچ‌ و همراه‌ با بدبختی‌ و معمولی‌ است‌، اگر مبارزه‌ سیاسی‌ میکله‌ هزارتوی‌ تاریک‌ کودکانه‌ای‌ است‌؛ اگر تابلوهای‌ نقاشی‌ شکست‌خورده‌ زیبا نیستند و از شیفتگی‌ نقاش‌ جا می‌خوریم‌، زندگی‌ از آن‌ها رو بر نمی‌گرداند. می‌دانیم‌ که‌ در این‌ بدبختی‌ و تباهی‌ بی‌بازگشت‌، آینده‌ فقط‌ از آن‌ کسانی‌ است‌ که‌ زندگی‌ را دنبال‌ می‌کنند.

ایالات نیست در جهان

52,000 تومان
ایالاتِ نیست‌در‌جهان روایتی است از زندگی در جهانی نامشخص و زیست افرادی در کنار یکدیگر که آنچنان کوچک ‌هستند که در دنیای حسی انسان جای نمی‌گیرند و آنچنان وسیع که گاه هوش و ذهن آدمی نیز از درک آن‌ها به حیرت می‌افتد. مهم‌ترین ویژگی کتاب زبان روایی آن است که وامدار حس شاعرانه و تجربه‌های نگارشی ژورنالیستی مجابی است. وی در بخشی از این رمان که به‌خوبی نشانن‌دهندۀ این موقعیت است می‌نویسد: «ما را به دنیای پلانکتون‌ها تبعید کرده بودند. دنیای ریزشده‌ای داشتیم، در واقع ریزریز شده. حیات ما تک‌یاخته‌های حیوانی، که تولیدکننده هم نبودیم، در محدودۀ تاریک و روشن می‌گذشت که شب و روز می‌نامیدیمش و مجموعش زندگی خوانده می‌شد... هزاران هزار ما به جرعه‌ای غذای دیگران می‌شد. دمی پیش از آن می‌پنداشتیم زنده‌ایم و غذا می‌خوریم و عیش می‌کنیم. در لُجه دریای نیست‌درجهان روان بودیم، در این زیست‌بوم معمایی نه خود را می‌شناختیم نه دیگران را. پلانکتون بودن عیب نیست، اما پلانکتون بودن و این موجودیت اجباری را انکار کردن و خود را نهنگ پنداشتن مصیبت ماست...»

رویای آمریکایی

21,000 تومان
رویای آمریکایی نویسنده نورمن میلر مترجم سهیل‌ سمی نوبت چاپ ١ تعداد صفحات ٣٤٤ نوع جلد شومیز قطع رقعی سال

کوچه پریدخت

2,200 تومان
ببین روشنک‌جان، این کوچه‌ای که الآن آسفالت شده، قبلاً خاکی بود، کوچه پریدخت. این جوب آبی که این وسط ساختن و خشکه، قبلاً نبود، اما یک راه‌آب باریک بودش که می‌رفت ته این پارکی که قبلاً خاکی بود و ما توش گُل‌کوچیک بازی می‌کردیم. اون ساختمون شیشه‌ای که می‌گی شبیه ساختمون‌های فضاییه، قبلاً یه خونه آجری بود که توش حوض داشت و چند تا درخت انجیر و خرمالو، درست کر خونه بغلیش، همون آجریه رو می‌گم، اون خونه رسول‌ایناست، شیشه‌اییه هم خونه ماست.
قدیما، خیلی سالای پیش توی اون زمین خاکی، بچه‌های محل وول می‌خوردن. فوتبال بازی می‌کردیم، تیله‌بازی، هفت‌سنگ، دخترا لی‌لی بازی می‌کردن. اما حالا که پارک شده و این همه وسیله هم توش داره، پرنده هم پر نمی‌زنه. اون موقع‌ها عصر که می‌شد رسول با سنگ می‌زد به شیشه ما، می‌پریدیم توی کوچه می‌رفتیم تو اون زمین خاکی و تا شب که با کتک و داد و دعوا می‌کشیدنمون تو خونه، بازی می‌کردیم. بابای رسول مغازه عطاری داشت، اون مغازه‌ای که اون‌جاست و کرکره‌هاش پایینه، همونه. بزرگ‌تر که شدیم با رسول هفته‌ای یه بار می‌رفتیم سینما، یه فیلم می‌دیدیم و تا یه هفته بعدش هزار بار جای هنرپیشه‌هاش بازی می‌کردیم. از فیلمای فارسی گرفته تا «وسترن» و هندی و «بروس لی». خلاصه هر چی که بود. کم‌کم من شدم عشق فیلم، هفته‌ای چند بار می‌رفتم سینما و بعدش می‌اومدم واسه رسول تعریف می‌کردم.