قورتش‌بده 3/ برویم مامانم را پیدا کنیم!

49,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب قورتش بده 3 اثر عادله خلیفی

پروفسور و قورتش بده آدم های معروفی شده بودند، مردم دوستشان داشتند، اما قورتش بده غمگین بود. عکسشان را انداختند توی روزنامه ها، اما قورتش بده غمگین بود.
با آن ها مصاحبه کردند، اما قورتش بده غمگین بود. از آن ها برنامه ی تلویزیونی ساختند، اما قورتش بده غمگین بود. و بهشان جایزه دادند، اما قورتش بده غمگین بود.
حالا تصویر قورتش بده و پروفسور همه جا بود و قورتش بده کلی دوست در شهرهای مختلف داشت اما… قورتش بده هنوز غمگین بود. او مامانش را پیدا نکرده بود.
همه دلشان تنگ می‌شود. برای چیزها و کسانی که دیگر نیستند. یکی برای دوستش دل‌تنگ است، یکی برای پارک‌رفتن، یکی برای مادربزرگ یا اسباب‌بازی گم‌شده‌اش.
دل قورتش‌بده هم برای مامانش تنگ شده. اما پیداکردن مامان، مثل برگردانِ عکس‌برگردان‌ها نیست که از تهِ دلت بخواهی و برگردد. هر چقدر هم «قورتش بده» دلش برای مامانش تنگ شده باشد و از تهِ دلش بخواهد، مامانش برنمی‌گردد.
باید بروند دنبالش بگردند، با پروفسور و سفینه‌ی کلاغی‌اش. عکس مامانش کو؟ یکی قایمش کرده. بدون عکس نمی‌شود! پس لازم است حمله کنند. یک حمله‌ی بزرگ! به کجا؟ به شهرهای دیگر!

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

قورتش‌بده 3/ برویم مامانم را پیدا کنیم!

نویسنده
عادله خلیفی
مترجم
—-
نوبت چاپ
تعداد صفحات 227
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222040130
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “قورتش‌بده 3/ برویم مامانم را پیدا کنیم!”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

باران سياه

18,000 تومان
کتاب «باران سیاه» رمانی بر اساس واقعیات تاریخی درباره فاجعه هیروشیمای ژاپن و نوشته‌ماسوجی ایبوسه نویسنده معاصر ژاپنی، سال‌ها درباره‌ی فاجعه‌ی هیروشیما سخن نگفت اما بعد از انتشار رمان «باران سیاه» اثرش را شفاف‌ترین و عمیق‌ترین تصویری که از فاجعه‌ی هیروشیما در ذهن ادبیات نقش بسته دانستند. این رمان زندگی یک خانواده روستایی را که از فاجعه‌ی انسانی هیروشیما آسیب دیده‌اند را روایت می‌کند. زندگی دختری به اسم یاکوسو که با عمه‌اش زندگی می‌کند و شیزوما شوهر عمه، سرپرستی او را به عهده دارد. در ده شایعه شده که یاکوسو بیماری بمب اتم دارد و خانواده‌اش آن را مخفی می‌کنند؛ حتی خواستگاران یاکوسو هم به خاطر این شایعه پا پس می‌کشند تا این که پای یک خواستگار مناسب و ثروتمند به میان می‌آید؛ اما شایعات بازهم کار خود را می‌کنند تا این که شیزوما و یاکوسو برای اثبات بیمار نبودن یاکوسو مجبور به شخم زدن گذشته و زیر رو کردن مدارکی مثل دفترچه خاطرات روزانه و مرور خاطرات جنگ می‌شوند و این تازه شروع فاجعه‌ای است. در بخشی از رمان می‌خوانیم: «وقتی به ستون کناری تکیه دادم تا استراحت کنم، یکی از افراد شرکت به نام تاناکا آمد و گفت: سربازها برای گرفتن آذوقه آمدند. آذوقه را به آن‌ها دادم. - به‌هرحال چاره‌ای نداشتی. کِی دادی؟ - یک ساعت قبل. - سربازان کجا آمدند؟ آذوقه را کجا بردند؟ - سرباز پیاده‌نظام بودند. فکر کردم از واحد نظامی شماره‌ی دوِ غربی آمده‌اند، پس آذوقه را دادم.»

ما مردم… داستان آمریکا

82,000 تومان

معرفی کتاب ما مردم… اثر لئو هیوبرمن

کتاب ما مردم… به عنوان تاریخچه کارگری و جنبش کارگری در ایالات متحده آمریکا در دهه 1930 منتشر شد. این اثر روایتی است هیجان‌انگیز، سرگرم‌کننده و اغلب غم‌انگیز از یک ملت و مبارزات کسانی که در فرآیندهای تبدیل آن نابود شده‌اند. کتاب ما مردم... توسط نوشته‌شده توسط لئو هوبرمن است.
زحمتکشان ناشناس که اغلب آنها نادیده گرفته می شوند در این کتاب نقشی محوری را ایفا می کنند. تاریخچه های مرسوم این مردان، زنان و کودکانی هستند که زمین را پاکسازی کردند و در مزارع کار کردند، کارخانه ها را ساختند و در آن ساکن شدند، کالاها را در امتداد راه آهن و کانال ها و بزرگراه ها جابجا کردند و نسل بعدی کارگرانی را پرورش دادند که نیروی کار استثمار شده آنها توسعه کشور را به پیش می برد. هوبرمن با استعمار اروپای آمریکای شمالی شروع می‌کند و داستان را از طریق رکود بزرگ و شروع نیو دیل دنبال می‌کند. ما مردم... که در ابتدا برای مخاطبان جوان‌تر طراحی شده بود، اما بعدا برای بزرگسالان دوباره نوشته شد، توجه ویژه‌ای به توسعه اقتصادی ایالات متحده و روندهای تاریخی بلندمدت آن به شیوه‌ای واضح و قابل دسترس دارد.

شرورترین دختر مدرسه مبصر می‌شود

48,000 تومان
کتاب حاضر، با موضوع ماجراجویانه و از داستان‌های انگلیسی قرن بیستم است و برای کودکان و نوجوانان تهیه شده است.
این داستان ماجرای دختری به نام «الیزابت» است که در مدرسة «وایتلیف» لقب شرورترین دختر مدرسه را گرفته و آرزوی دیرینة وی مبصر شدن است.
او سرانجام به آرزویش می‌رسد و به عنوان یکی از مبصرهای مدرسه انتخاب می‌شود. وظیفة او نظارت بر رعایت قوانین و کمک به دانش‌آموزان و حلّ مشکلات آن‌هاست.
«الیزابت» از این انتخاب احساس رضایت و غرور می‌کند، امّا به زودی درمی‌یابد که مبصر بودن کار راحتی نیست و ماجراهای فروانی را برای او به ارمغان می‌آورد.

انگلیسی رشتهء زبان و ادبیات فارسی

10,000 تومان
یکی از نیازهای اساسی دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی، آشنا شدن با حداقل یکی از زبانهای بین المللی و خواندن متون تخصصی رشته خود به آن زبانهاست. این امر دانشجویان را با واژگان و اصطلاحات تخصصی آشنا و راه را برای استفاده از متون تخصصی هموار می سازد. کتابهای «انگلیسی برای دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی 1 و 2» بر مبنای همین نیاز فراهم آمده است. هر یک از کتابها مشتمل بر یازده درس است. موضوعات این دروس، گوناگون و از ماهیت ادبیات تا نمایشنامه و وزن و قافیه و رئالیسم و سمبولیسم را شامل است. در هر درس تمرینهای مختلفی آورده شده تا مهارتهای زبانی دانشجویان تقویت گردد. از این میان به ویژه تمرینهای معادل یابی اصطلاحات انگلیسی و ترجمه متن داده شده از انگلیسی به فارسی بسیار جالب و مفید است.  

طاعون

260,000 تومان

در بخشی از کتاب طاعون می‌خوانیم:

بعضی‌های‌مان اما لجاجت به خرج می‌دادند و از نامه نوشتن دست نمی‌کشیدند و یک‌بند در جست‌وجوی ترفندهایی برای ارتباط با دنیای بیرون بودند، که همواره آخرسر خیال باطل از آب درمی‌آمدند. اگر هم به‌فرض بعضی از شگردهایی که به عقل‌مان رسیده بودند نتیجه می‌دادند، باخبر نمی‌شدیم زیرا جوابی دریافت نمی‌کردیم. خلاصه، هفته‌های متوالی کارمان این بود که مدام همان مطالب را رونویسی کنیم و این‌طوری به‌مرور واژه‌هایی که در آغاز خون‌چکان از دل‌مان بیرون تراویده بودند بی‌معنا می‌شدند. آن‌گاه رونویسی‌شان را به شکلی مکانیکی ادامه می‌دادیم و می‌کوشیدیم این جمله‌های بی‌جان را به نشانه‌های زندگانی مشقت‌بارمان بدل کنیم. سرانجام به نظرمان می‌رسید ارتباط متعارف از طریق تلگرام، بر این تک‌گوییِ سترون و لجوجانه و این گفت‌وگوی بی‌حاصل با دیوار ترجیح دارد. از سوی دیگر، با گذشت چند روز، هنگامی که مسلم شد هیچ‌کس نخواهد توانست از شهرمان خارج شود، به فکرمان رسید بپرسیم آیا کسانی که قبل از اعلام طاعون رفته‌اند اجازه دارند برگردند. پس از چند روز تأمل و بررسی فرمانداری پاسخ مثبت داد. اما این نکته را نیز گوشزد کرد که هر کس برگردد دیگر تحت هیچ شرایطی مجاز به ترک شهر نخواهد بود؛ به عبارت دیگر ورود آزاد است و خروج ممنوع. در این قضیه هم بعضی خانواده‌ها موضوع را سرسری گرفتند و چون بی‌اندازه مشتاقِ دیدارِ مجددِ خویشاوندان‌شان بودند، احتیاط و دوراندیشی را کنار گذاشتند. اما خیلی زود کسانی که اسیرِ طاعون بودند دریافتند نزدیکان‌شان را در معرض چه خطری قرار خواهند داد و پذیرفتند جدایی را تاب بیاورند. در حادترین مرحله‌ی بیماری، فقط شاهد یک مورد بودیم که عواطف انسانی زورش بر ترس از مرگی عذاب‌آور چربید. برخلاف آن‌چه معمولاً تصور می‌شود، قهرمانانِ ماجرا دو دلداده نبودند که رنج را به هیچ می‌گیرند و شوریده و عاشق آغوش یکدیگر را می‌جویند. پای دکتر کاستلِ پیر و همسرش در میان بود که سال‌های بسیار از زناشویی‌شان می‌گذشت. خانم کاستل، چند روز قبل از شیوع بیماری به یکی از شهرهای مجاور رفته بود. حتی جزء زوج‌هایی نبودند که نمونه‌ای از سعادت بی‌نظیر را به عالم‌وآدم عرضه می‌کنند و راوی خود را مجاز می‌داند بگوید به احتمال زیاد این زن‌وشوهر تا آن هنگام یقین نداشتند از پیوندشان خرسندند. اما این جداییِ ناگهانی و طولانی به‌شان اطمینان بخشید که قادر نیستند دور از یکدیگر زندگی کنند، و در برابر این حقیقت، که یک‌باره آشکار شده بود، طاعون بی‌اهمیت جلوه می‌کرد.
سفارش:0
باقی مانده:2

تاریخ ماریخ مستطاب 1/ کلاه

35,000 تومان

بخش‌هایی از کتاب تاریخ ماریخ مستطاب کلاه

  *حالا «کلاه خودتان را قاضی کنید»، یعنی بیایید منصفانه قضاوت کنید و مثل کسی که به جای کلاه، قاضی روی سرش نشسته (و عجب تصویر خنده‌دایر هم دارد)، بی شوخی بگویید واقعا می‌شود گفت کلاه چیز مهمی نبوده؟ هرکسی گفت بله، سریع برود و «کلاهش را زمین بزند». البته این یک اصطلاح قدیمی است، یعنی خودش کوتاه بیاید چون حرف بی ربطی زده. آن‌وقت‌ها، وقتی کسی جلوی کس دیگر کم می‌آورد، از فرط خجالت کلاهش را می‌انداخت زمین که یعنی «بزنید که کار دارم. می‌خواهم بروم». حالا من هم همین را می‌گویم دیگر، یعنی باید حرفم را گوش کنید، چون هیچ هم کوتاه نمی‌آیم و در این زمینه خیلی هم «کج کلاه» هستم، یعنی هم یاغی‌ام و هم از خودم راضی‌ام و پزش را می‌دهم.   *به قول دایی من، «هرچه زوری است، باعث دوری است». همین شد که مردم کوتاهی کلاه را قبول نکردند و مبارزه علیه تغییر کلاه هم شد قسمتی از تاریخ صدوپنجاه سال پیش و ماند تا ما بخوانیم. هفتاد هشتاد سال بعداز آن تاریخ هم، باز یک ماجرای کلاهی دیگر پیش آمد، یعنی اوایل قرن حاضر، همان وقتی که کلاه پهلوی اجباری شد و حتی کلاه‌های کوتاه شده هم ممنوع شد و رفت توی صندوق‌های بگیر و بنشان. این یکی البته به سادگی دفعه قبل تمام نشد و یک دفعه به جنگ غریبی تبدیل شد بین مردم و دولت، یعنی جنگ مردم برای نگه داشتن کلاه پدرانشان و زور دولت برای فروکردن سر مردم در یک جور کلاه تازه.