

لاتاری چخوف و داستانهای دیگر (مجموعه داستان)
71,000 تومان
هر كدام از اين داستانها اگر بهترين داستان نويسندهاش نباشد، مسلما يكي از بهترين داستانهاي اوست. قصد اين كتاب معرفي يك جريان يا سبك و شيوه خاص نيست. ملاك انتخاب خود داستانها بودهاند، و پيوند عميقي كه بين خود داستانها وجود دارد كنار هم نشستن آنها را توجيه ميكند… شش مقالهي «پيوست» از ناتاليا گينزبورگ، كاترين آن پورتر، جودي اوپنهايمر، نورا افرون، شروود آندرسن و جيمك اينرني مكمل اين مجموعه است.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
لاتاری چخوف و داستانهای دیگر (مجموعه داستان)
نویسنده | شرلی جکسون و دیگران |
مترجم | جعفر مدرسصادقی |
نوبت چاپ | 7 |
تعداد صفحات | 184 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1391 |
شابک | 9789643057336 |
وزن | 0.21 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
گفتمان و ترجمه
کتاب سرگذشت یک افسر ایرانی
غلبه بر کمال خواهی
کمالخواهی عبارت است از تعیین معیارهای بسیار سخت و تلاش شدید برای دست یابی به آنها، با وجود مشکلاتی که برای فرد ایجاد میکنند. فرد کمالخواه احساس ارزشمندی خود را تقریباً فقط بر اساس میزان دستیابی به این معیارها تعیین میکند. کتاب غلبه بر کمالخواهی به دو بخش تقسیم شده است. بخش اول دربارۀ شناخت کمالخواهی است. در این بخش یاد میگیرید که کمالخواهی چیست، چه مشکلاتی میتواند ایجاد کند و چرا ایجاد میشود و تداوم مییابد. بخش دوم دربارۀ یادگیری راههایی برای تغییر کمالخواهی است.
این بخش به شما کمک می کند تا متوجه شوید چرا کمالخواهیتان باقی میماند، سود و زیان آن را در نظر بگیرید و یاد بگیرید چگونه کمالخواهی را مورد بازنگری قرار دهید. این کتاب از رویکرد شناختی رفتاری برای غلبه بر کمالخواهی استفاده کرده است. البته هدف ما پایین آوردن سطح معیارهایتان نیست؛ بلکه کمک به شما است تا ببینید از زندگی چه میخواهید و آیا راهبردهای کنونیتان به شما کمک میکند یا مانع دسترسی به اهدافتان میشود.
همچنین این کتاب یک رویکرد خودیاری به غلبه بر کمالخواهی دارد، بدین منظور در بخش دوم تکالیفی برای مراجع در نظر گرفته شده است زیرا انجام کارها بهمنظور تغییر عادت نیاز به تمرین دارد. کتاب غلبه بر کمالخواهی میتواند منبع ارزشمندی برای متخصصان، بالینگران، دانشجویان مشاوره و رواندرمانی و مراجعان باشد.
سوگ نمایش هملت
روان شناسی وجودی
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.