

ماجراهای ریکیپرنده 3/ کلاهگیس فرفری
88,000 تومان
انتشارات هوپا منتشر کرد: ریکی از بالای سر یک سگ و یک گروه دخترهای راهنما پرواز میکند.
اگر آنها بالا را نگاه کنند، او میافتد، آنهم درست روی سرشان.
برای ریکی این مسئله نه تنها خجالت آور است، بلکه مرگآور است.
با خواندن دو داستان کلاهگیس فرفری و یک گاز کوچولو احتمالا قاهقاه میخندید، به کارهای پسری که دنبال شهرت است، همروی زمین و هم بین زمین و آسمان.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
ماجراهای ریکیپرنده 3/ کلاهگیس فرفری
نویسنده |
پل جنینگز
|
مترجم |
اعظم مهدوی
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 277 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786008025511
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
شب هاي هند
جزء از کل
معرفی کتاب جزء از کل
کتاب جزء از کل یکی از پرفروشترین رمانهای نیویورک تایمز است که در سال 2009 برنده جایزه ادبی مایلز فرانکلین شد. استیو تولتز در این داستان پرکشش و جذاب زندگی پر فراز و نشیب دو نسل از خانوادهای به نام دین را به تصویر میکشد که در کشورشان استرالیا به دلیل رفتارهای عجیب و غیر عادیشان معروف هستند. او در این کتاب با شوخطبعی و بیانی طنز ذهن شما را با سوالات فلسفی مختلفی مواجه میکند.درباره کتاب جزء از کل:
جاسپر دین در تمام طول زندگی خود نتوانست تصمیم بگیرد که چه احساسی به پدر عجیب و غریب خود دارد؛ آیا از او نفرت دارد؟ به او ترحم و عشق میورزد یا میخواهد هیچگاه در زندگیاش نباشد و بمیرد. پدری که بیش از اندازه همه چیز را تجزیه و تحلیل میکند و نظری کاملا بدبینانه و سیاه نسبت به دنیا و آدمها دارد و همواره سعی کرده افکار فلسفی و آزار دهندهاش را به فرزند خود انتقال دهد. استیو تولتز در کتاب جزء از کل (A Fraction of the Whole) داستانی فلسفی و طنز برای شما روایت میکند که در آن همه قوانین دنیای مدرن و جوامع انسانی را زیر سوال میبرد و با طرح پرسشهای جالب، شک و تردیدی در باورهایتان ایجاد میکند. جزء از کل پر از خرده روایتهای متفاوت و اتفاقات هیجانانگیز است و شخصیتهای داستان از استرالیا به پاریس و تایلند نیز سفر میکنند و ماجراهای جالبی را از سر میگذرانند. این کتاب به خوبی توانسته تاریخچه خانوادگی خاندان دین را توصیف کند و رابطه پدر و پسری عجیب را به تصویر بکشد که مجبورند باهم در یک خانه زندگی کنند؛ پسری که پدرش مارتین دین را منفورترین مرد استرالیا میداند و عمویش تری دین را محبوبترین فرد در کشورش. عمویی که در گذشته ورزشکار حرفهای بوده اما به خاطر تبهکاری به زندان میافتد اما یک روز با حضورش در زندگی جاسپر همه چیز تغییر میکند.جوایز و افتخارات کتاب جزء از کل:
- برنده جایزهی NSW Premier در سال 2009 - نامزد جایزه من بوکر در سال 2008 (Man Booker Award) - بهترین رمان جوایز ند کلی در سال 2008 (Ned Kelly Awards) - نامزد جایزه کتاب اول گاردین در سال 2008 (Guardian First Award) - برنده جایزه ادبی مایلز فرانکلین در سال 2009 (Miles Franklin Literary Award) - برنده جایزه صنعت کتاب استرالیا (ABIA) برای بخش ادبیات داستانی در سال 2008 - نامزد جایزه Bollinger Everyman Wodehouse برای داستانهای کمیک در سال 2009مجوس
در بخشی از کتاب مجوس میخوانیم
آتن گردوخاک بود و خشکی، اُخرایی و خاکستری. حتی نخلها هم به نظر کلافه میآمدند، تمام انسانیتِ انسانها عقب نشسته بود پشت پوستهای تیره و عینکهای حتی تیرهتر. ساعت دوی بعدازظهر شهر و شهروندان لُنگ انداختند؛ خیابانها خالی شدند، تسلیم رخوت و گرما. پشت پردهی کشیدهی اتاقی در هتل پیرئوس روی تختم ولو شدم و چرت زدم. شهر دیگر برایم قابلتحمل نبود. پس از بورانی دیگر نزول به عصر جدید و تشکیلات و اضطرابش کاملاً حالم را دگرگون میکرد. ساعات ملالآور بعدازظهر کش میآمد. هر چه زمان دیدار الیسون نزدیکتر میشد انگیزهام را بیشتر از دست میدادم. میدانستم فقط از سر لجبازی آمدهام آتن. شش روز قبل او برایم حکم کاچی به از هیچی را داشت، ولی دو ساعتی که در هتل گذراندم پستفطرتیام را بدل کرد به احساس گناه. بههرحال اصلاً تمایلی به برقراری رابطهی نزدیک با او نداشتم. فکرش را هم نمیکردم نه به خاطر او، به خاطر لیلی. نمیخواستم گولش بزنم و به نظرم فقط یک روش مرا به هدفم میرساند؛ کاری میکردم دلش به حالم بسوزد و فاصلهام را با او حفظ میکردم. ساعت پنج بلند شدم، حمام کردم و برای فرودگاه تاکسی گرفتم. روی نیمکت درازِ روبهروی پیشخان پذیرش نشستم، اما بعد جایم را عوض کردم چون با عصبانیت متوجه شدم لحظهبهلحظه مضطربتر میشوم. چندین مهماندار سریع از جلوم گذشتند شقورق، مرتب، به شکلی حرفهای زیبا، بیشتر عاشقِ جذاب جلوه کردن بودند تا خودِ جذابیت. ساعت شش شد، شش و ربع. به خودم نهیب زدم بروم سمت پیشخان. دختری آنجا بود با لباسفُرم تنگ و دندان براق و چشمان قهوهای سیر که اداواطوارش به آرایش افراطیاش میآمد.ملکهی سایهها: کودکانههای بامداد
معرفی کتاب ملکه ی سایه ها اثر احمد شاملو
تورفین، وایکینگ مهربان 5/ تورفین و مهاجمان خشمگین
اما تورفین یک وایکینگ معمولی نیست!
تورفین و سه برادرش، به دریای شمال میروند تا مادرشان را که دزدیده شده، نجات بدهند.
آیا تورفین وایکینگ مهربان میتواند مادرش را پیدا کند، پیش از آنکه خیلی دیر شود؟
سوروسات در سوراخ موش
در بخشی از کتاب سور و سات در سوراخ موش میخوانیم:
امروز اخبار تلویزیون میگفت: ببرها در باغوحش گوآدالاخارا یک زن را کامل خوردهاند، غیر از پای چپش. شاید پای چپش خیلی خوشمزه نبوده. یا شاید ببرها دیگر سیر شده بودهاند. من هیچوقت باغوحش گوآدالاخارا نرفتهام. یکبار از یولکائوت خواهش کردم من را ببرد، ولی عوض آنکه ببرد حیوانهای بیشتری به قصر آورد. همان موقع بود که برایم شیر آورد. برایم از مردی گفت که نمیتوانسته به کوه برود و برای همین کوه پیش او رفته است. زنِ خوردهشده، سرنگهبان باغوحش بوده و دوتا بچه و یک شوهر و پرستیژ بینالمللی داشته. پرستیژ؛ چه لغت قشنگی. میگویند شاید قتل یا خودکُشی بوده باشد، چون زن هیچوقت توی قفس ببر نمیرفته است. ما هیچوقت از ببرهایمان برای خودکُشی یا قتل استفاده نمیکنیم. میستلی و چیچیلکوآلی با سوراخهای گلولهها قتلها را انجام میدهند. نمیدانم ما چهطور خودکُشی میکنیم، ولی بههرحال از ببر استفاده نمیکنیم. از ببرها برای خوردن جنازهها استفاده میکنیم. از شیرمان هم استفاده میکنیم. ولی بیشتر از آنها برای تماشا کردنشان استفاده میکنیم، به خاطر اینکه حیوانهای قوی و واقعاً خوشهیکلی هستند و تماشایشان خیلی کیف میدهد. من قرار نیست این چیزها را بفهمم، چون این کارها را میستلی و چیچیلکوآلی مخفیانه شبها انجام میدهند. ولی فکر میکنم در این زمینه تیزهوشم، در زمینهی کشف کارهای مخفی. آخرِ گزارش، مردِ توی اخبار خیلی غمگین به نظر میرسید و گفت امیدوار است روح سرنگهبان قرین آرامش شود. چه احمقانه. چون سرنگهبان آن موقع دیگر به حالت جویدهجویده توی شکم ببر بوده است. سرنگهبان فقط میتوانسته همان جا بماند تا ببر هضمش کند، و آخرش هم به تپالهی ببر تبدیل شود. زکی، قرین آرامش. تهِ تهش فقط پای چپش قرین آرامش میشود.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتاب
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.