ماجراهای مدرسه 1- بدترین سالهای زندگی من

18,000 تومان

مجموعه ماجراهای مدرسه با داستان ریف خاچاتوریان شروع می‌شود: ریف قهرمان شوربخت ما، تازه به دبیرستان پا گذاشته و قرار است دنیای جدیدی را با همکلاسی‌هایش کشف کند، ولی همه شرایط آن‌طوری که می‌خواهد رقم نمی‌خورد. ریف عاشق قانون‌شکنی است، درس نمی‌خواند، سر پرشوری دارد و کلی دردسر ایجاد می‌کند. ریف با آن قدرت تخیل و ذات شرورش چیزهایی را می‌بیند که فقط با چشمان او دیده می‌شود، مدرسه را زندان، معلمش را بانو اژدها و ناظمش را آیدای زندان‌بان می‌بیند.

در جلد‌های بعدی این مجموعه نوبت به خواهر ریف می‌رسد، همان دختری که از نظر ریف دختری فوق‌العاده زیگیل، زاغارت، لوس و ننر است. جورجیا هم قرار است یک سری جریانات را از دید خودش تعریف کند. جریاناتی که اگر خواهر ریف نبود شاید برایش اتفاق نمی‌افتاد. همه فکر می‌کردند که او هم مثل ریف است.

پس شاید بی‌دلیل نباشد که او هم ریف را چاق و دروغگو و اسکل خطاب ‌کند ولی به هر حال برادرش است و باید در جاهایی با او همراه باشد. قرار است تو این مجموعه با این دو نفر و دوستانشان از جمله: لئو، توپچی، بی‌کله، دماغ‌خور کلی بخندیم، گریه کنیم، نگران شویم، بترسیم و لحظات نفس‌گیری را تجربه کنیم. با این گاگولا همراه شو تا ببینی قهرمانان این مجموعه چطور بهترین سال‌های عمرشان را سپری می‌کنند. جیمز پَترسن، نویسنده آثار مهیج، ترسناک و جنایی در ٢٢ مارس ١٩٤٧ در آمریکا به دنیا آمد.

وی چندی پیش با بودجه ٥/١ میلیون دلاری به حمایت از کتابفروشی‌های مستقل انگلستان و آمریکا پرداخت و با راه‌اندازی جنبش کتابسوزان سعی کرد دولت آمریکا را متوجه خطر نخواندن کتاب کند. فریده خرمی، نویسنده و مترجم حوزه بزرگسال و کودک و نوجوان در سال ١٣٣٨ در گرمسار متولد شد. وی کارشناس مترجمی زبان انگلیسی است و بسیاری از ترجمه‌های او برنده جایزه شورای کتاب کودک، لاک‌پشت پرنده و … شده است.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

ماجراهای مدرسه 1- بدترین سالهای زندگی من

نویسنده
جیمز پترسن/کریس تبتس
مترجم
فریده خرمی
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٣١٦
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٥
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن ۳۲۹ گرم
شابک 9786003910034
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.329 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ماجراهای مدرسه 1- بدترین سالهای زندگی من”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب حالا حکایت ماست هدهد

4,000 تومان
معرفی کتاب حالا حکایت ماست هدهد حافظ موسوی ۱۵ اسفند سال ۱۳۳۳ در رودبار متولد شد. اولین مجموعه شعرش را در سال ۷۳ با نام «دستی به شیشه های مه گرفته ی دنیا» منتشر کرد، که مورد استقبال قرار گرفت و جایزه «گردون» را از آن خود کرد. وی مدتی دبیر هیئت تحریریه مجله کارنامه بود و به همراه شمس لنگرودی، شهاب مقربین انتشارات آهنگ دیگر را پایه گزاری کردند. او در حال حاضر از اعضای کانون نویسندگان ایران است. بسیاری درباره شعر او گفته اند، که در یک دوره نوعی طبیعت گرایی دارد، نه از جنس رمانتیسم، بلکه از جنس نوعی بیان شعری از مسائل ساده. به گفته ی خودش ،شعر را غریزی شروع کرده است و هرگز شیفته وار به سراغ جریان های نو و فضاها نرفته و سعی کرده با احتیاط حرکت کند.

کتاب نقد و نظر

43,000 تومان
معرفی کتاب نقد و نظر مخطوطات آیت‌الله‌صالحی‌نجف‌آبادی (رضوان الله علیه)، میراثی بس نفیس و گران‌بها در چهار مقوله‌ی (پژوهش‌های‌قرانی)، (پژوهش‌های تاریخی و حدیثی) ، (پژوهش‌های فقهی) ، و (نقد و نظر) ایشان درباره‌ی چند کتاب و مقاله است. در همه آثار این اندیشمند فقیه، قوت‌استدلال، روانی‌قلم، ادب‌و‌نزاکت اخلاقی آن‌هم همراه با نوآوری‌های عقل‌پسند به‌روشنی نمایان است. پر‌واضح است که مولّف ارجمند اگر در قید حیات می‌بود، متناسب با شرایط زمان و مکان آن‌ها را به‌صورت کامل‌تری عرضه می‌نمود. امیدوارم در آیندة نه‌چندان‌دور، شاهد چاپ‌و‌نشر همة (مجموعه آثار) این فقیه محقّق و مفسّر نواندیش باشیم و... مباحثی که در این کتاب می‌خوانید شامل: · پیرامون نظر دانشمند مجاهد دکتر‌علی‌شریعتی دربارة کتاب (شهید جاوید) · نقد‌کتاب (هفت ساله) · نقد‌کتاب (دفاع از اسلام و روحانیت) · نقد آقای مهدی‌چهل‌تنی (نگاهی به حماسة حسینی) · داستان تیر‌درآوردن از پای علی(ع) در نماز · ضرورت تحقیق در چند موضوع · نامه‌ها یک مصاحبه با نویسندة شهید‌جاوید.

پلیس علمی

71,250 تومان
پیشرفت علوم و فناوری در یکی دو قرن گذشته آثار خود را در همه زمینه ها و از جمله وسایل و ابزار کشف و اثبات جرایم آشکار ساخته است. شهادت و اقرار، به ویژه در مواردی که تحت شکنجه، تهدید، اکراه و اغوا اخذ شده باشد، بتدریج اعتبار مطلق خود را از دست دادند و در برخی موارد نیز، علم روان شناسی مقرون به صحت بودن آنها را مورد تردید قرار داد. چنین است که دوره دلایل قانونی سپری می شود و دوره اقناع وجدانی قاضی که از آن به آگاهی به علم قاضی نیز تعبیر می شود، فرا می رسد. در این دوره، دلایل علمی بتدریج جایگاه خاصی می یابد؛ تا آنجا که شهادت و اقرار نیز در مواردی با محک آن سنجیده می شود و علم جدیدی به نام جرم یابی، بر شاخه های علوم جنایی افزوده می شود و پا به پای توسعه و پیشرفت علوم تجربی، امکانات علمی و محکمه پسند بیشتر و مؤثرتری برای کشف و اثبات جرم، فراروی پلیس و محاکم قرار می گیرد. تردیدی نیست که پلیس علمی در کشور ما نسبتاً نوپاست  و به همین دلیل، منابع و متون کافی و متناسب با نیاز روز در دسترس دانش پژوهان قرار ندارد. کتاب حاضر با این دید تدوین یافته و نگارنده تلاش کرده است در دو فصل نکات مهم و ضروری و در عین حال کاربردی در زمینه تشخیص هویت افراد، بررسی صحنه جرم، جمع آوری دلایل و مدارک جرم و امکانات بالقوه علمی و فنی کشف جرایم را ارائه دهد.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

کتاب آدم برفی و 32 داستان دیگر

200,000 تومان
معرفی کتاب آدم برفی و 32 داستان دیگر «آدم برفی و 32 داستان دیگر»، یکی از چهار مجموعه داستان قصه های پریان است. «دخترک کبریت فروش و 53 داستان دیگر»، «پری جنگلی و 39 داستان دیگر» و «پری دریایی و 28 داستان دیگر» از دیگر کتاب های این مجموعه اند. همچنین این چهار کتاب، درون یک قاب و با عنوان «قصه های پریان و داستان ها» منتشر شده اند.

کلکسیون کلاسیک : سفر به مرکز زمین

23,000 تومان
توضیح کتاب : رمان سفر به مرکز زمین، اثر ژول ورن بوده و ماجرای سفر یک پرفسور آلمانی به نام اوتو لیدن‌براک به همراه برادرزاده‌اش را نقل می‌کند. آن دو بعد از رمزگشایی کتابی 700 ساله به زبان رومی در می‌یابند که می‌شود از دهانه آتشفشان به مرکز زمین رسید. آن‌ها با کمک یک راهنما به نام هانس این سفر را آغاز می‌کنند. از دهانه آتشفشان در روز و ساعتی معین پایین می‌روند، دایناسورها و حیوانات ماقبل تاریخ را میبینند و با خطراتی مواجه می‌شود و سرانجام هنگام بیرون آمدن ... اکنون که به رخدادهای آن روز پرحادثه فکر می‌کنم، سخت می‌توانم واقعیت ماجراجویی‌هایم را باور کنم، ماجراجویی‌هایی شگفت‌انگیز که وقتی یادشان می‌افتم، بهت زده می‌مانم. عمویم مردی آلمانی بود که با خاله‌ام، زنی انگلیسی، ازدواج کرد. عمو که به خواهرزاده‌ی یتیم و بی‌پدرش بسیار وابسته بود، من را دعوت کرد تا در خانه‌اش در سرزمین پدری، زیرنظر خودش مطالعه و تحقیق کنم. خانه در شهری بزرگ بنا شده بود و عمویم، استاد فلسفه، شیمی، زمین‌شناسی، کانی‌شناسی و علوم دیگر بود. یک روز که در آزمایشگاه وقت می‌گذراندم و عمویم خانه نبود، ناگهان احساس کردم باید بافت‌های بدنم را بازسازی کنم، یعنی گرسنه‌ام شد. می‌خواستم بروم سراغ آشپز فرانسوی‌مان که عمویم، پروفسور لیدنبروک، ناگهان در خانه را باز کرد و با عجله از پله‌ها آمد بالا. - اَکسِل ... اکسل ... اکسل... - با عجله راه افتادم، اما پیش از آنکه به اتاقش برسم، در حالی که پله‌ها را سه‌تا‌یکی می‌پریدم، پای راستش را محکم روی زمین کوبید: «اکسل ...» و با لحنی سراسیمه گفت: «داری می‌آیی بالا؟»