ماجراهای ملانصرالدین

7,000 تومان

ملا نصرالدین‌ را به‌ سادگی‌ نمی‌توان‌ شناخت‌، به‌ نظر ساده‌لوح‌ می‌آید اما دقت‌ در حرف‌ها و رفتارهایش‌ از هوش‌ و زیرکی‌اش‌ خبر می‌دهد. شاید هم‌ همین‌ ترکیب‌ سادگی‌ و زیرکی‌ ماجراهایش‌ را برای‌ همیشه‌ خواندنی‌ کرده‌ است‌. آن‌ قدر خواندنی‌ که‌ هرگز خسته‌امان‌ نمی‌کند و همیشه‌ برایمان‌ حرف‌های‌ تازه‌ دارد. و این‌ بار این‌ شخصیت‌ دوست‌داشتنی‌ همراه‌ با نقاشی‌های‌ رنگی‌ آمده‌ است‌ تا با لطیفه‌هایش‌ به‌ جنگ‌ دزدها، طمع‌کارها، راحت‌طلب‌ها، ریاکارها و خودنماها برود.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ماجراهای ملانصرالدین

نویسنده
محمد گلدیز
مترجم
تهمینه میر هاشمیان
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ٤٨
نوع جلد شومیز
قطع رحلی
سال نشر ١٣٩٢
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن
206 گرم
شابک 9789647694001
توضیحات تکمیلی
وزن 0.206 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ماجراهای ملانصرالدین”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

ایجاد یک زندگی پرشور و هیجان انگیز

110,000 تومان
در تعقیب یک زندگی هیجان انگیزتر، ما اغلب به دنبال تجربیات بیرونی برای تحقق خود هستیم. ما سفر می کنیم، از هواپیما با چتر نجات می افتیم و آخرین مدل گوشی هوشمند را می خریم. اما کلیدهای یک زندگی شادتر، هیجان انگیزتر و زیباتر از قبل در درون ما وجود دارد. این کتاب الهام بخش از مدرسه زندگی راهنمای روانشناسی تحقق است. این فرصتی را به خوانندگان می دهد تا خواسته ها و آرزوهای ما را بپذیرند، رهایی درونی ما را پرورش دهند و شجاعت رهایی خود را داشته باشند. یک رویکرد روانشناختی برای زندگی معنادارتر. نکات عملی در مورد کنترل خشم، صمیمیت، و استثنایی بودن راهنمایی برای یافتن هیجان در محل کار، در روابط و درون. "راستش من قبل از خواندن این کتاب در جای بدی بودم، این کتاب تحول آفرین است، در فصل اول تغییری را در خودم احساس کردم، تغییری در سلامتی ام، دوباره احساس کردم کمی بیشتر شبیه خودم هستم. اگر می‌خواهید به آنچه هستید نزدیک‌تر شوید، از آسیب‌های گذشته بهبود پیدا کنید، یا در تصمیم‌گیری به راهنمایی نیاز دارید، من واقعا این کتاب را به هر کسی توصیه می‌کنم."
سفارش:0
باقی مانده:1

شاید بهتره با یکی حرف بزنی

450,000 تومان
لوری گاتلیب نویسنده کتابشاید بهتره با یکی حرف بزنی یک روان‌درمانگر است. او در ابتدای کتاب از ما می‌پرسد: «ما چطور تغییر می‌کنیم؟» و پاسخ می‌دهد «با ارتباط با دیگران». گاتلیب معتقد است رابطۀ میان درمانگر و بیمار، اعتمادی مقدس می‌طلبد تا وقوع هرگونه تغییری امکان‌پذیر شود. کتاب شاید بهتره با یکی حرف بزنی ماجرای جلسات روان‌درمانی لوری گاتلیب و نحوۀ مواجهۀ او با بیمارانش و سپس مواجهۀ خود او با روان‌درمانگرش وندل برانسون است. آنچه گاتلیب، با قلم صریح و طنز صمیمانه‌اش، پیش رویمان می‌گذارد؛ زندگی خودش، بیمارانش و ما به عنوان مخاطبان کتاب است. با همان درماندگی‌ها و آشفتگی‌ها و بیم و امیدها که خوب که نگاه کنیم کم و بیش میان همه‌مان مشترک است. او نخست برای تسلی یافتن و سپس برای شناختن خود و دسترسی به دنیای پیچیده درونی‌اش به روان‌درمانی روی می‌آورد. حرفه‌ای که سال‌ها عمرش را صرف آن کرده و خود نیز از همان برای یاری رساندن به دیگران بهره می‌گیرد و، با قصه‌هایی که از بیمارانش برایمان تعریف می‌کند، پیداست که در این کار موفق هم می‌شود.

باستان شناسی غرب ایران

200,000 تومان
«فرانک هول»، که سال ها به حفاری و پژوهش در محوطه باستانی غرب ایران پرداخته است، در این اثر ارزشمند، 11 مقاله از خود و هفت باستان شناس دیگر را گرد آورده است. این کتاب دوره زمانی از حدود هزاره هفتم ق.م تا پایان دوره ساسانی را دربرمی گیرد و بر داده های به دست آمده از بررسی های سطحی تکیه دارد که بیشتر به الگوهای استقرایی غرب و جنوب غرب ایران مربوط می شوند. این مجموعه را که مدارک فراوانی اعم از اطلاعات گاه نگاری و نقشه برداری بسیار سودمند در بر دارد، پس از اینکه «هول» با دقت و ظرافت فراهم آورد، توسط «جانسون» به روشنی خلاصه شد.  باید به ناشر، ویراستار و نویسندگان کتاب تبریک گفت که بدون دوری جستن از مباحث نظری، شیوه شناختی و مفاهیم تاریخی، مجموعه ای غنی و مهم از داده های تجربی را در قالب این اثر به مخاطبان ارائه داده اند. مترجم نیز با بهره جستن از دانش علمی و زبردستی، ترجمه ای روان از این اثر ارائه داده است و با ارتباط علمی با نویسنده، کتاب را مزین به مقدمه ای به قلم وی نموده است.

کتاب مقلدها

75,000 تومان

معرفی کتاب مقلدها

کتاب مقلدها اثر گراهام گرین، داستان سه نفر با نام‌های براون، جونز و اسمیت است که در یک کشتی هم‌سفر می‌شوند و سرنوشتشان به هم گره می‌خورد. آن‌ها به کشور هائیتی می‌روند که دووالیه با سازمان مخوفش، تون‌تون مکوت، حکومتی دیکتاتوری در آن‌ بنا نهاده. گرین در این کتاب بیان می‌کند ما همه مسخره‌بازانی هستیم که در مسخره‌بازی بزرگ زندگی گرفتار شده‌ایم.

درباره‌ی کتاب مقلدها

کتاب مقلدها (The Comedians) یکی از مفصل‌ترین و لذت‌بخش‌ترین رمان‌های گراهام گرین (Graham Greene) است. داستان این کتاب را شخصیتی به نان براون روایت می‌کند که صاحب هتلی در پورتو پرنسِ جزیره‌ی هائیتی است. او قصد دارد که هتل خودش را در این منطقه بفروشد؛ به‌همین‌خاطر با یک کشتی موسوم به مده‌آ از آمریکا به هائیتی می‌رود و در این سفر، با چند شخص دیگر آشنا می‌شود. از جمله آقا و خانم اسمیت که فکر می‌کنند گیاه‌خواری درمان خشونت و ظلم در هائیتی است و می‌خواهند در آن‌جا یک مرکز گیاه‌خواری دایر کنند. البته راوی کتاب اعتقاد دارد که مردم هائیتی چاره‌ای جز گیاه‌خواری ندارند؛ زیرا گوشتی نصیبشان نمی‌شود که بخورند! دیگر شخصیت کتاب مقلدها جونز است که خود را سرگرد جونز معرفی می‌کند؛ اما براون به او شک دارد و احساس می‌کند این عنوان جعلی است. وقتی جونز از دست حکومت فرار می‌کند و به هتل براون پناه می‌برد، این شک به یقین بدل می‌شود. یک فروشنده‌ی داروی دوره‌گرد و سیاه‌پوستی غمگین به نام آقای فرناندز، دیگر مسافران کشتی مده‌آ هستند که هر یک با افکاری در سر، به کشور هائیتی می‌روند. براون چندین ماه قبل از هائیتی فرار کرده بوده و حال برای فروش هتل و دیدار با معشوقه‌اش، که همسر سفیر آمریکای جنوبی است، به آن‌جا سفر می‌کند. اما علت فرار او چه بوده؟ دکتر فرانسوا دووالیه که طرفدارانش او را پاپا دوک (بابا دکتر) می‌خواندند، با زدوبندهای سیاسی در سال 1957 رئیس‌جمهور هائیتی شد. کشوری که بین کوبا و جزیره‌ی پورتوریکو قرار دارد. در سال 1959 علیه او کودتا شد و دووالیه در واکنش، کارکنان ارشد ارتش را اخراج و نوعی پلیس شبه‌نظامی با نام تون‌تون مکوت (لولو خورخوره) را جایگزین ارتش کرد. این گروه هر کسی را که سر راهشان قرار می‌گرفت تا حد مرگ کتک می‌زدند و اعمال ظالمانه و وحشتناکی از آن‌ها سر می‌زد. گراهام گرین بعضی از این اعمال وحشتناک را در رمان مقلدها شرح داده است. کشور هائیتی تا مدت‌ها تحت سلطه‌ی رژیم دیکتاتوری دووالیه بود و مردم آن در وحشتی سراسری به سر می‌بردند. به همین علت بود که براون تصمیم گرفت از این کشور فرار کند.

کتاب اسپارتاکوس (ابراهیم یونسی)

355,000 تومان
معرفی کتاب اسپارتاکوس توسط نویسنده: این کتاب، سرگذشت مردان و زنان شجاعی است که مدت ها قبل زیسته اند و نام شان هرگز از خاطره ها نرفته است. قهرمانان این داستان، آزادی و شرف انسان را گرامی داشتند و پاک و شریف زیستند. این داستان را بدین منظور نوشتم که کسانی که آن را می خوانند – خواه فرزندان خودم یا دیگران – در راه بهبود آینده مغشوش مان نیرو بگیرند و با ظلم و بیداد مبارزه کنند، باشد که رویای اسپارتاکوس در زمان ما مححق شود. . .