ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 1/ سلام سرمگس!

70,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

انتشارات هوپا منتشر کرد:

فکر می کنی مگس ها حشره های موذی و اعصاب خردکنی هستند؟ فکر می کنی تنها کاری بلدند این است که ویز ویز کنند و وقتی خوابیده ای، موی دماغت بشوند؟

هیچ فکر می کردی مگس ها می توانند باهات دوست بشوند؟

ویززز به دیدن مادربزرگش می رود. اما مادربزرگ اشتباهی سرمگس را قورت می دهد. فکر می کنی مامان بزرگ چه جوری سرمگس را از توی شکمش بیرون می آورد؟

ویززز پسربچه‌ی این داستان، دنبال یک حیوان خانگی می‌گردد.

حدس می‌زنی چه‌جور حیوانی را انتخاب می‌کند؟

باور می‌کنی آدم‌بزرگ‌ها اجازه بدهند که بچه‌ها و مگس‌ها با هم رفیق بشوند؟

آن هم با یک سَرمگس؟

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 1/ سلام سرمگس!

نویسنده
 تد آرنولد
مترجم
مریم فیاضی
نوبت چاپ
تعداد صفحات 36
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008655398
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 1/ سلام سرمگس!”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

علی عباسی تقدیم می‌کند: روایت یک کابوس سی ساله

22,000 تومان

در بخشی از کتاب علی عباسی تقدیم می‌کند: روایت یک کابوس سی ساله می‌خوانیم

آن زمان در کلاس هفتم دبیرستان هدف یک بودم؛ یعنی سیزده‌ چهارده‌ساله. با چند نفر از هم‌مدرسه‌ای‌های کلاس بالاتر دوست شدم که کار تئاتر می‌کردند. آن‌ها را قانع کردم هر کدام چند تومان برای چاپ کتابم سرمایه‌گذاری کنند و غروبی در یکی از ‌پس‌کوچه‌های نزدیک میدان فردوسی به چاپخانه‌ی زرتشتی‌ها رفتم. صاحب چاپخانه انسان نازنین و همراهی بود که با شرایطم موافقت کرد. چند تومانی که جمع کرده بودم بیعانه دادم و اولین جزوه‌ی پنجاه‌صفحه‌ای به سوی آزادی به حروف‌چینی رفت، با این قرار که خودم غلط‌گیری کنم؛ کاری که در همان یکی‌ دو روز در چاپخانه یاد گرفته بودم. جزوه را در پانصد نسخه چاپ و با کمک دو نفر از همشاگردی‌ها به شرکت سقا بردم و پیرمرد به حساب این‌که ما پادو یکی از انتشاراتی‌ها هستیم، قبول کرد. با این قرار که چهارشنبه‌ی آن هفته پخش شود. چهارشنبه صبح زود به دکه‌ی سید، روزنامه‌فروشیِ روبه‌روی سینما آسیا، رفتم و برای اولین‌بار نامم را روی میز روزنامه‌فروش دیدم. این بزرگ‌ترین مایه‌ی غرور آن سال‌هایم بود. اولین جزوه از کتابم دویست نسخه فروش رفت و با کسر حق توزیع، حتا نیمی از پول چاپ هم به دستم نرسید. با مرارت حساب چاپخانه را تسویه کردم و خوانندگان را تا امروز برای خواندن باقی قصه به انتظار نشاندم!   در آن سن‌وسال در کار چاپ کتاب شکست خورده بودم، ولی اولین آشنایی‌ام با حروف سربی و کار چاپ و نویسندگی اتفاق افتاده بود. پس از آن، بچه‌های مدرسه را تشویق کردم مجله‌ای چاپ کنیم. این تلاش یک سالی طول کشید و در کلاس هشتم طرح مجله به نتیجه رسید. اولین مجله‌ی دانش‌آموزی ما به نام شاهین به مدیریت یکی از کلاس‌ششمی‌ها و سردبیری من در همان چاپخانه‌ی راستی چاپ شد . هر شنبه صبح آقای مدن‌پور، رئیس مدرسه، برای بچه‌ها سخنرانی می‌کرد. یکی از همان روزها که معلوم بود اولین نسخه‌ی مجله را خوانده، سر صف چند متلک نثار «جوجه‌های فضول و پُررو» که منظورش من و سرمقاله‌ام بود کرد و در فاصله‌ی زنگ دوم کلاس در راهرو مدرسه یک سیلی جانانه توی گوشم خواباند. مثل این‌که تقصیر هم از من بود چون در سرمقاله خیلی بیش از حد یک دانش‌آموز فضولیِ بی‌جا کرده و از وضعیت مدرسه انتقاد کرده بودم! آقای مدن‌پور که یکی از برجسته‌ترین افراد فرهنگی ایران بود، بعدها عزیزترین مشوق و پشتیبانم شد، ولی سیلی جانانه‌ای را که پاداش پُررویی زیادی من بود هنوز به یاد دارم. این اولین مزه‌ی سانسور و شناسایی خط ‌قرمز در زندگی برایم بود.
سفارش:0
باقی مانده:2

توفان برگ: و چند داستان دیگر

25,000 تومان
در مجموعه حاضر هفت داستان كوتاه اثر "گابريل گارسيا ماركز" گردآوري شده كه عناوين آن‌ها بدين قرار است:
"توفان برگ"، "زيباترين مرد مغروق جهان"، "مردي بسيار پير با بال‌هاي بسيار بزرگ"، "بلكمان خوش قلب"، "فروشنده معجزات"، "آخرين سفر كشتي ارواح"، "گفت و گوي ايزابل با خود به هنگام تماشاي باران درماكاندو" و "نابوسياه پوستي كه فرشتگان را در انتظار مي‌گذاشت".
ماجراي داستان توفان برگ بدين قرار است: در طي نخستين سال‌هاي قرن بيستم در يكي از شهرهاي كوچك آمريكاي جنوبي، پزشكي بازنشسته كه رفتاري عجيب و غريب و نامتعارف دارد، با صراحت و قاطعيت از مداواي قربانيان يك شورش سرباز مي‌زند.
سال‌ها بعد پزشك خودش را دار مي‌زند؛ اما براي مردم انتقام جوي اين شهر مسئله اين است كه آيا اجازه دارند كه بر پايه رسم و آيين او را به خاك بسپارند يا بگذارند در همان خانه‌اي كه اين اواخر خود را در آن جا منزوي كرده بود بپوسد؟.....

زبان پیراهن

35,000 تومان
کتاب حاضر برای دانشجویان رشته هنر گرایش طراحی لباس و مد در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «کارگاه طراحی لباس (1)» به ارزش 1 واحد منظور شده است.
فهرست: پیشگفتار مقدمه بخش اول: نماهای جلو بخش دوم: نماهای پشت بخش سوم: نماهای یخه بخش چهارم: نماهای سرآستین بخش پنجم: نماهای آستین کوتاه بخش ششم: نماهای جیب بخش هفتم: نماهای دیگر بخش هشتم: برشهای پارچه راه‌راه کتابنامه واژه‌نامه
سفارش:0
باقی مانده:1

عامه پسند

220,000 تومان
رمان عامه پسند آخرین کتاب چارلز بوکفسکی، نویسنده امریکایی است که در آلمان به دنیا آمد. او مادری آلمانی و پدری امریکایی داشت. بوکفسکی چند ماه بعد از انتشار کتاب از دنیا رفت. حجم نوشته‌های ادبی بوکفسکی بسیار زیاد است اما بوکفسکی بیشتر از آنکه یک رمان‌نویس باشد، یک شاعر است. او هزاران شعر سرود و صدها داستان کوتاه و چندین رمان نوشته است. سردبیر مجله تایمز به چارلز بوکفسکی «ملک‌الشعرای فرودستان آمریکا» لقب داده است. ولی در واقع بزرگ‌ترین تحسین کنندگان بوکفسکی اروپایی هستند. مثلا ژان پل سارتر و ژان ژنه به او لقب بزرگ‌ترین شاعر آمریکا را داده‌اند. بوکفسکی نویسندگی را ابتدا با داستان‌های کوتاه آغاز کرد. چند سال بعد به سرودن شعر روی آورد. نوشتن رمان را از سال ۱۹۷۰ شروع کرد. پیش از آن برای گذران زندگی در ادارهٔ پست کار می‌کرد. به پیشنهاد مدیرِ یک انتشارات کارش را رها می‌کند و مشغول نوشتن رمان می‌شود. ‌بوکفسکی به درخواست مارتین، مدیر انتشارات، یک رمان می‌نویسد تا حقوق صد دلاری‌اش قطع نشود. بوکفسکی تقریبا در همه عمر ۷۳ ساله‌اش زندگی سخت و پرمشقتی داشت و گوشه‌ای از این زندگی سخت را در کتاب ساندویچ ژامبون که به نحوی اتوبیوگرافی خود اوست، آورده است. پیشنهاد می‌کنیم اگر به بوکفسکی علاقه دارید و قصد دارید رمان‌های او را بخوانید از کتاب ساندویچ ژامبون شروع کنید. پشت جلد رمان عامه پسند نیز قسمتی از متن کتاب آمده است:
روز بعد باز دوباره برگشته بودم دفتر. احساس بیهودگی می‌کردم و اگر بخواهم رک حرف بزنم حالم از همه‌چیز به هم می‌خورد. نه من قرار بود به جایی برسم و نه کل دنیا. همه‌ی ما فقط ول می‌گشتیم و منتظر مرگ بودیم. در این فاصله هم کارهای کوچکی می‌کردیم تا فضاهای خالی را پر کنیم. بعضی از ما حتا این کارهای کوچک را هم نمی‌کردیم ما جزء نباتات بودیم. من هم همین‌طور. فقط نمی‌دانم چه جور گیاهی بودم. احساس می‌کردم که یک شلغمم.
سفارش:2
باقی مانده:2

بي باد بي پارو

115,000 تومان
فریبا وفی یکی از نویسندگانی است که در اواسط دهه‌ی شصت شمسی داستان‌نویسی را آغاز کرد و به تدریج به یکی از نام‌آوران این عرصه بدل شد. او که از افراد عادی و اتفاق‌های به ظاهر ساده و بی‌اهمیت می‌نویسد، خوانندگان را وا می‌دارد تا با درونیات شخصیت‌هایی که در موقعیت‌هایی خاص قرار گرفته و با یاس، نگرانی و هراس روبرو و متحول شده‌اند آشنا شوند. او که در کارنامه‌ی کاری‌اش مجموعه داستان‌های موفق «در عمق صحنه»، «در راه ویلا» و «همه‌ی افق» به چشم می‌خورد، در مجموعه‌ی «بی‌باد، بی‌پارو» دوازده داستان گنجانده که درون‌مایه‌ی آن‌ها تقریبا یکسان است. شخصیت‌ها که بیشتر زن هستند، با وجود‌آن‌که بیم، نگرانی، خشم و ناکامی زمین‌گیر و کلافه‌شان کرده، تلاش می‌کنند شرایطی به وجود آورند تا در امنیت زندگی کنند. آن‌ها بیش از آن‌که با دیگران حرف بزنند با خود سخن می‌گویند: «خوب شد دنیا به حرف ما گوش نکرد. والا خرابش می‌کردیم. خراب‌تر از چیزی که الان هست.» چنین است که برخی اوقات سلوک‌شان عجیب، مرموز و تکان‌دهنده به نظر می‌رسد: «ذهنم مثل صفحه‌ی سفید شده بود. نه، حتا صفحه هم نبود. خالی خالی بود. هیچ فکری تو کله‌ام نبود. انگار مرده بودم. یک‌دفعه احساس کردم یه کرم داره ذره‌ذره لایه‌های مغزم رو مثل سیب می‌خوره. بعد خواستم داد بزنم. مشتم رو کوبیدم به دیوار. تو عمرم اون‌قدر نترسیده بودم. صدای بلند‌گو رو شنیدم. یکی داشت از مصیبت‌های حضرت زینب می‌گفت. گریه کردم هم برا اون هم برا خودم.»

بلارت 3/ پسری که با گاو به دریا زد

75,000 تومان

معرفی کتاب بلارت 3 اثر دومینیک بارکر

داستانی خلاقانه، پرکشش، مملو از اتفاق، خنده آور و خواندنی درباره بلارت، شوالیه ای جوگیر که بی خبر از حضور دو سیاه پوش از افراد آناتولی خوش قیافه که قصد جانش را کرده اند، در تختش به خواب عمیقی فرو رفته و رویا می بیند، اما گاو نری که در رویا به او حمله ور می شود جانش را نجات می دهد!
تا بلارت بخواهد از ماجرا سر در بیاورد صدای بلند ناقوس که خبر از فاجعه ای بزرگ دارد، در قصر الماس می پیچد؛ شاهدخت لوییس را دزدیده اند! حالا او به همراه چند همکار عتیقه تر از خودش راهی ماموریتی هیجان انگیز و خطرناک می شوند تا شاهدخت را نجات دهند.
بلارت با خیال راحت توی تختش خوابیده که دو نفر قصد جانش را می‌کنند! ای بابا این دفعه دیگر چه خبر است؟

آخ آخ!

شاهدخت‌لوییس را دزدیده‌اند! دست تقدیر یقه‌ی بلارت را ول نمی‌کند. این بار حتی کاپابلانکا هم نمی‌تواند کمکش کند چون مشغول زالودرمانی است. بلارت، شوالیه‌ی جوگیر بیو، دانشمند عتیقه هرگولوز و متفکر بی‌مغز اولاف‌آقا همراه دوست جدیدشان راهی سفری پرماجرا می‌شوند تا شاهدخت‌لوییس را نجات دهند. این بار چه بلایی قرار است سرشان بیاید؟

اوه اوه!

آن‌ها باید با گاو به دلِ دریا بزنند!

سفارش:0
باقی مانده:1