ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 10/ سرمگس میرود به جنگ مگسکش!
70,000 تومان
انتشارات هوپا منتشر کرد:
فکر می کنی مگس ها حشره های موذی و اعصاب خردکنی هستند؟
فکر می کنی تنها کاری بلدند این است که ویز ویز کنند و وقتی خوابیده ای، موی دماغت بشوند؟
هیچ فکر می کردی مگس ها می توانند باهات دوست بشوند؟
یک مگس کش قوی و پیشرفته اختراع شده، شکارچی فوق حرفه ای 6000 یعنی سرمگس می تواند از پس این غول بی شاخ و دم بربیاید؟
فقط 1 عدد در انبار موجود است
ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 10/ سرمگس میرود به جنگ مگسکش!
نویسنده |
تد آرنولد
|
مترجم |
مریم فیاضی
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 36 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786008655480
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
برليني ها
معرفی کتاب برلینیها
دانستن سرگذشت کسانی که در هنگامهی انقلاب سال 57 یا اتفاقات سیاسی دیگر کشور را ترک کردهاند برای کسانی که ماندن را انتخاب کردهاند، همیشه جالب است. کاوه فولادی نسب در کتاب برلینیها، در قالب رمانی جذاب، به روایتگری سرگذشت کسانی میپردازد که حوادث روزگار آنها را مجبور به ترک وطن کرده است. برخی از آنان حالا به فعالیتهای سیاسی خود به چشم تردید نگاه میکنند و برخی هنوز بر سر عهده و پیمانشان ایستادهاند. کتاب نامبرده داستان این مردمان است.دربارهی کتاب برلینیها
داستان کتاب «برلینیها» دربارهی نویسندهای است که در کشور آلمان و در شهر برلین سکونت دارد. او که تصمیم گرفته است رمانی دربارهی وقایع سیاسی و اجتماعی ایران بنویسد، با تعداد زیادی از ایرانیان ساکن برلین قرار ملاقاتی ترتیب میدهد و با آنان مصاحبه میکند. افرادی که به دلایل مختلفی مهاجرت از وطن و آمدن به آلمان را انتخاب کردهاند، سرگذشتشان را برای نویسنده تعریف میکنند. برخی از آنان کسانی هستند که جزو انقلابیون چپگرا به شمار میآیند و در زمان وقوع انقلاب سال 1357 به آلمان آمدهاند. عدهی دیگری از آنان بعد از ماجراهای انتخابات سال 1388 به برلین مهاجرت کردهاند. دستهی دیگر کسانی هستند که برای کار تجارت به آلمان آمدهاند. در حقیقت شکستها، دستآوردها، حسرتها و تردیدهای این افراد موضوع اصلی این رمان است. آنان که بعضاً زیر ذرهبین سازمانهای اطلاعاتی زندگی میکنند، زندگی خود را با ترس میگذرانند. برخی نیز به آرمانهایشان پشت کردهاند و راه دیگری را برای ادامهی زندگی در پیش گرفتهاند؛ عدهای نیز همچنان بر همان عقیدهاند و برای رسیدن به هدف تلاش میکنند. درست است که این آدمها خاطرات مختلف و سرگذشتهای متفاوتی دارند، اما همگی از رنجی سخن میگویند که تغییر روال زندگی به آنان تحمیل کرده است. از طرفی نویسنده متوجه میشود که عدهای در پی دزدیدن این یادداشتها و نابود کردن آنان هستند، بنابراین در تدوین این نوشتهها و تبدیلشان به رمان دچار تردید میشود. بهعبارتی، کاوه فولادینسب در کتاب برلینیها روایتگر سرنوشت چند نسل از ایرانیان سرگردان است و توانسته با شیوهی خاص نویسندگی خود به بهترین شکل این سرگذشتها را روایت کند.ماهی سفید کوچولو 2/ جشن تولد
امروز ماهی سفید کوچولو دوساله میشود.
همهی موجودات دریایی به جشن تولدش میآیند:
یک تُپُل و یک لاغر. یک دراز و یک کوتاه و…
کتابی خلاقانه دربارهی
مفاهیم پایهی ریاضی؛ مفهوم تضاد
درک و دریافت موسیقی
معرفی کتاب درک و دریافت موسیقی
راجر کیمی ین یکی از برجستهترین استادان موسیقی در زمانهی ماست. کتاب درک و دریافت موسیقی او که امروزه به متنی کلاسیک در حوزهی آموزش موسیقی بدل شده، حاوی اطلاعاتی پایهای در باب تاریخ و اصول هنر موسیقی است. با مطالعهی این اثر، در یک کلام، میآموزیم که مخاطبی خوب برای آثار بزرگ موسیقایی باشیم.درباره کتاب درک و دریافت موسیقی
فرانتس کافکا، نویسندهی بزرگ آلمانیزبان، جملهای با این مضمون دارد: «من از موسیقی بیش از هر چیز دیگر در این دنیا میهراسم. چرا که هرگز نمیدانم موسیقی احساسات مرا به کجاها هدایت میکند.» بینش عمیق نهفته در این جمله را، بیشوکم تمام مخاطبین عام موسیقی درمییابند. کافکا ویژگیای را به موسیقی نسبت داده که به زعم بسیاری، بنیادیترین خصیصهی این هنرِ شگرف و عمیق به شمار میرود. در توضیح این ویژگی، میتوانیم بگوییم که موسیقی، بهتر و بیشتر از تمام دیگر مدیومهای هنری، رابطهای مستقیم با عمیقترین لایههای احساسات و عواطف ما برقرار میکند. این امر از این روست که موسیقی، فرمِ محض است، و علیالاصولْ خالی از محتوای فکری و مفهومی. برای روشنتر شدن مطلب، بیایید موسیقی را با ادبیات مقایسه کنیم. ابزار اصلی ادبیات زبان است. چنانکه میدانیم، زبان خاصیتی ارجاعی دارد؛ بدین معنا که نشانگان زبانی، یعنی واژگان، به اموری بیرون از خود -به مفاهیم ذهن و به اشیاء جهان خارج- ارجاع میدهند. از این رو، ادبیات ذاتاً خصلتی تأملی دارد، زیرا زبان که ابزار اصلی آن به شمار میرود، ذاتاً ما را به تأمل در باب جهان فرا میخواند. البته این بدین معنا نیست که ادبیات با احساسات ما سروکار ندارد. اما پرواضح است که ادبیات، احساسات را به طور ثانویه و از طریق تأملاتی که برمیانگیزد، متأثر میسازد. در مقابل، موسیقی را داریم، که نشانگان و ابزار اصلی آن، یعنی آواها (به زبان تخصصی: نتها)، به هیچ موضوع بیرونیای ارجاع نمیدهند. بلکه درخودکامل و قائمبهذاتاند. و از آنجا که نشانگان موسیقایی، مستقیماً با حواس ما سروکار دارند، میتوانیم مدعی شویم که موسیقی به طور بیواسطه احساسات ما را متأثر میسازد. از همین روست که بسیاری از زیباییشناسان و نظریهپردازان هنری، قائل به این فرض بودهاند که کمال هر هنری، در نزدیکیِ آن به موسیقی نهفته است. حالا با این توضیحات، بهتر معنای گفتهی کافکا، و این ادعای او را که موسیقی احساسات ما را به مرزهای ناشناخته نزدیک میکند، درمییابیم. هدف از طرح این مقدمهی نه چندان مفصل، معرفی کتاب درک و دریافت موسیقی (Music: An Appreciation)، اثر درخشان راجر کیمی ین بوده است. این اثر به ما یاد میدهد که به شنوندگانی قابل و حرفهای برای آثار بزرگ هنر موسیقی بدل شویم و سلیقه و شمّ موسیقایی خود را ارتقا دهیم. کتاب درک و دریافت موسیقی از بسیاری جهات اثری غیرتخصصی و مقدماتی به شمار میرود؛ متنی که هدف اصلی از نگارش آن، آشنا ساختن مخاطب عام با اصولِ زیباییشناختیِ موسیقی بوده است. با این حال، وسعت دانش نویسندهی کتاب، شیوهی نگارش جذاب و ترغیبکنندهی او، و البته، وسعت و گسترهی دید وی در طرح موضوعات مربوط به موسیقی، سبب شده که کتاب درک و دریافت موسیقی نظر مثبت بسیاری از صاحبنظران و متخصصان حوزهی موسیقی را نیز به خود جلب کند، و برای این گروه هم خواندنی و آموزنده به شمار رود. از کتاب درک و دریافت موسیقی هر آنچه را که میبایست دربارهی هنر موسیقی بدانید، خواهید آموخت؛ از تاریخچهی این هنرِ محبوب و پرطرفدار گرفته، تا ساختار زیباییشناسانهی حاکم بر موسیقی، و معنای دقیق اصطلاحات تخصصیِ رایج در دنیای موسیقی. اینجا لازم است اشاره کنیم که بخش مفصل و جذابی از این کتاب، به مرور زندگی و کارنامهی هنریِ برخی از برجستهترین موسیقیدانان و آهنگسازان تاریخ، اختصاص یافته است. کتاب درک و دریافت موسیقی توسط حسین یاسینی به زبان فارسی ترجمه شده و از سوی نشر چشمه در اختیار مخاطبین علاقهمند قرار گرفته است.در نکوداشت کتاب درک و دریافت موسیقی
- کتاب درک و دریافت موسیقی، امروزه به یکی از متون کلاسیک در زمینهی آموزش موسیقی بدل شده است. در این اثر بینظیر، دورههای زمانی متناوب در تاریخ موسیقی، و شرح حال آهنگسازان بزرگ، با دقتی خارقالعاده مورد بحث قرار گرفته است. (آمازون)
تاریخ ماریخ مستطاب 3/ سبیل
سبیل هیتلری، سبیل چخماقی و داگلاسی، سبیل بالمگسی، سبیل دستهموتوری...
آیا تا حالا هیچیک از این سبیلها را دیدهای؟
اصلاً میدانی فرق سبیل طرفداران متفقین در جنگ جهانی با سبیل طرفداران متحدین چی بود؟
یعنی چی شد که اینها با سبیل اینجوری به جنگ آنها با سبیل آنجوری رفتند؟
سختش نکنیم، میدانستی یکوقتی همین دوروبر سبیل نشانهی وقار و بزرگی بود و حتی خانمها کمی سبیل داشتند؟
بههرحال قبل از اینکه همهچی سبیلتوسبیل شود و سبیلها همه بر باد برود، مردمی پیدا شدند که قصهی همهی سبیلها را میدانستند و مینوشتند و میگذاشتند برای ما؛ قصهی آنها که سبیل شاهان را چرب میکردند و قصهی تویی که بیسبیل داری حکایت همهی سبیلدارها را میخوانی و به سبیلشان میخندی.
در کتاب تاریخ مستطاب سبیل با همهجور سبیل آشنا خواهی شد و هرچیزی که بخواهی دربارهی سبیل بدانی، توی این کتاب پیدا میشود.
به کسي مربوط نيست
معرفی کتاب به کسی مربوط نیست
چه اتفاقی رخ میداد اگر خاک زمین را در جزیرهای واحد جمع میکردند و آدمیان همگی از زیر یک خاک سر برمیآوردند؟ کتاب به کسی مربوط نیست مجموعهداستان جذاب جومپا لاهیری، نویسندهی هندیتبار برندهی جایزهی پولیتزر است. کتابی که شما را با چند داستان بهظاهر ساده از زندگی مهاجران هندی همراه میکند و از یک حقیقت واحد در نسل بشر و در میان فرهنگهای گوناگون پرده برمیدارد. گفتنی است که این کتاب در زمرهی پرفروشترین آثار نیویورک تایمز و جزو ده کتاب برتر سال 2008 قرار دارد.دربارهی کتاب به کسی مربوط نیست
جومپا لاهیری (Jhumpa Lahiri) را بیش از آنکه یک نویسندهی چیرهدست بهشمار آورد، میبایست جادوگری دانست که قلم خود را با جادوی ذهنش روی کاغذ حرکت میدهد و داستانهای سحرآمیزی را خلق میکند. کتاب به کسی مربوط نیست (Unaccustomed Earth) بدونشک یکی از همین روایتهای خاص و ویژهی لاهیری است که با زبان ساده اما عمیق، پیچیده و خواندنی، شما را با خودش همراه میکند. این مجموعهداستان کوتاه، شامل دو بخش و نُه داستان بینظیر از زندگی خانوادههای هندیست که به جایی دیگر، دور از وطن خود مهاجرت کردهاند. اگرچه در ابتدای روایتها اینطور بهنظر میرسد که داستانها قرار است دربارهی سختیها و مصائب مهاجران در کشورهای مقصد حرف بزند، اما در میانهی داستانها کاملاً شگفتزده خواهید شد. جومپا لاهیری در مجموعهداستان به کسی مربوط نیست بهزیبایی دربارهی معنای زندگی و یکسان بودن این معنی در میان فرهنگهای گوناگون صحبت میکند. مسئلهای که بشر را فارغ از منطقهی زیست آنها و یا تجربیات و تفاوتهای نسلی، در یک نقطهی مشترک در کنار هم قرار میدهد. لاهیری در هر داستان با زبردستی خاصی این پیام را پنهان کرده و با خواندن هر یک از آنها، بیش از پیش به این حقیقت نزدیک میشوید که زندگی، با همهی گوناگونیهایش، در هر نقطه از این کرهی خاکی، یک معنای واحد دارد! این کتاب را گلی امامی با نثری روان و شیوا ترجمه کرده و نشر چشمه آن را به چاپ رسانده است. با خواندن این اثر دوستداشتنی، هم وقتتان را به خواندن یکی از بهترین مجموعههای داستان کوتاه اختصاص میدهید و هم برای چند دقیقه، به زیر پوست زندگی سفر خواهید کرد.گربه بازي
در بخشی از کتاب گربه بازی میخوانیم:
روز وحشتناکی داشتم. پشتسرهم چند اتفاق ناجور برایم افتاده بود و حسابی از کوره دررفته بودم. تو که مرا میشناسی، اگر مرتب بد بیاورم، خلقم تنگ میشود و انگار که یک فتیلهی روشن بهم بسته باشد، هر آن ممکن است منفجر شوم. سوای این، این خانم میشتوت (لبنیاتفروش) هم خیلی وقت است روی اعصابم میرود. اما اینکه این المشنگه درست جلو چشم پائولا راه بیفتد، چیزی بود که فکرش را نمیکردم! بالای پلهها ایستاده بود چون برای رسیدن به لبنیاتی باید چهار پله پایین رفت و توی آن بلبشو تکان نمیخورد. طوری پایین را نگاه میکرد که انگار به یک چالحوض آلوده که هیچکس نمیخواهد پا توی آن بگذارد نگاه میکند. حالا خوب مجسم کن، گربهی استاداینها روی بازوی چپم، یک شیشهی ماست که یک انگشت هم شیر تویش است در دست راستم، یک پایم دمپایی، یک پایم کفشِ بندی، سرم هم کلاه یک زن غریبه که همینجور اتفاقی روی سرم مانده! چاک دهنم را واکردهام و هر چه کلفت بلدم بار طرف میکنم. خانم میشتوت هم هوای حرفهایش را ندارد، او هم هر چه سرِ زبانش میآید میگوید. چهارتا پیرزن هم که پشتسر من ایستادهاند همگی هوار میکشند، چون همهی همسایهها از این لبنیاتی دل پُری دارند، فقط آن پیرمردک، تیوادار لوکوش، ته مغازه ایستاده و هی سرفهریزه میزند، چون هیچوقت دوست ندارد دربارهی چیزی اظهارنظر کند و حالا فکرش را بکن، توی این المصراط یکهو در باز شود و زنی جلو آن بایستد که اگر ندانم چهار سال از من بزرگتر است، خیال میکنم ده سال جوانتر است.موهای طلایی، چنان طبیعی که حتی یک لیوان آب زلال را هم نمیشود آنطور رنگ کرد. کتودامنِ کِشباف فندقی که رویش نوشته مال بوداپست نیست. آن وقت آدمی که چهار سال هم از من بزرگتر است عین مس برنزه شده و توی کفش پاشنهبلندِ نوکتیز که آن هم داد میزند آخرین مدل خارجی است آنجا ایستاده. اما اینها که گفتم همه به کنار، اصل کار این بود که اصلاً حرف نمیزد، همانطور ایستاده بود و نگاه میکرد.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.