ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 10/ سرمگس میرود به جنگ مگسکش!
70,000 تومان
انتشارات هوپا منتشر کرد:
فکر می کنی مگس ها حشره های موذی و اعصاب خردکنی هستند؟
فکر می کنی تنها کاری بلدند این است که ویز ویز کنند و وقتی خوابیده ای، موی دماغت بشوند؟
هیچ فکر می کردی مگس ها می توانند باهات دوست بشوند؟
یک مگس کش قوی و پیشرفته اختراع شده، شکارچی فوق حرفه ای 6000 یعنی سرمگس می تواند از پس این غول بی شاخ و دم بربیاید؟
فقط 1 عدد در انبار موجود است
ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 10/ سرمگس میرود به جنگ مگسکش!
نویسنده |
تد آرنولد
|
مترجم |
مریم فیاضی
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 36 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786008655480
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
زندگي پنهان ربکا
اورسولا دختری یازدهساله است که خودش را در وبلاگش کارآگاهی مخفی به اسم ربکا معرفی میکند. او فکر میکند مادرش در یک جعبهی جادویی غیب شده و دیگر برنگشته است. اما آیا این فکرِ جادویی او درست است؟ آیا او واقعاً ربکاست؟ همان کارآگاه مخفی مشهور که دیگران را فریب میدهد؟
این دختر یک وبلاگ دارد و ناخنهای پایش لاک سبز زمردی دارند، پنج کرم خاکی دارد و گربهای که در فضا گم شده! خب، شاید بعضی از این حرفها راست نباشند... یا شاید هم باشند... ولی چه کسی میتواند همیشهی همیشه راست بگوید؟
میمیرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم
معرفی کتاب میمیرم به جرم آن که هنوز زنده بودم
کتاب میمیرم به جرم آن که هنوز زنده بودم سرودۀ شاعر مشهور و خبره محمد شمس لنگرودی است که با آسان کردن نثر اشعارش و تصویرسازیهایی حیرتانگیز، راهی تازه را در پیش دارد. محمد شمس لنگرودی، در جدیدترین مجموعه شعرش از باد میسراید، از عشق میگوید و از طبیعت. تصویرسازیها و وصفهای زیبای او در این مجموعه، شعرها را مثل همیشه خواندنی و دلچسب کرده است. او با ریتمی آرام و منطقی سالها توانست وجه یک شاعر مانا را از خود به جا بگذارد و با کوششی قابل ستایش به جایگاهی که دارد برسد. اسم محمد شمس لنگرودی بعد از انتشار مجموعههای خاکستر و بانو و جشن ناپیدا در اواسط دههٔ 1360 مورد توجه قرار گرفت و بعد از چاپ قصیدهٔ لبخند چاکچاک مشهور شد؛ بعد از آن وی ده سالی را با سکوت در شعر سپری کرد و در آخر در سال 1379، مجموعه شعر نتهایی برای بلبل چوبی را منتشر کرد. او در دههٔ 1380 سالهای سکوت و کمکاری را کنار میگذارد؛ در این سالها هشت مجموعه شعر از او به انتشار درآمد که از آن جمله میتوان «پنجاهوسه ترانهٔ عاشقانه»، «رسم کردن دستهای تو» و «شب، نقاب عمومی است» را نام برد. از این میان، مجموعه شعر «22 مرثیه در تیرماه» به وسیله رسانههای اینترنتی منتشر شده است. در بخشی از کتاب میمیرم به جرم آن که هنوز زنده بودم میخوانید: غمگین مشو عزیز دلم مثل هوا کنار توام نه جای کسی را تنگ میکنم نه کسی مرا میبیند نه صدایم را میشنود دوری مکن تو نخواهی بود من اگر نباشموبلاگ خونآشام 4/ سایهی وحشت خاطرات
بخشی از متن کتاب وبلاگ خونآشام 4 (سایهی وحشت خاطرات)
باید می رفتم یک جای دیگر باید کاری می کردم فکر کردم شاید بد نباشد سری به خانه خانم لنچستر بزنم و آن دور و بر سر گوشی آب بدهم. می توانستم بفهمم برگشته یا نه حتما ارزش فهمیدن داشت. از این روز مزخرف هم خلاص می شدم. از برنت وود که برمیگشتم، حس می کردم یکی دنبالم است و عصبی شده بودم. حتی یک بار از لای بوته ها صدای خش خش شنیدم. دور و برم را نگاه کردم، کسی نبود. بعد فهمیدم از دیشب حالم این طوری است. انگار گوش به زنگ زدم کسی را ببینم منتظر حمله بودم انگار. به خانه خانم لنچستر که رسیدم. از تعجب کم مانده بود شاخ در بیاورم. امروز آن جا با دیشبش زمین تا آسمان فرق داشت. قبلش متروکه بود. پر از علف هرز و درخت های خشکیده. وقتی نگاهش می کردی.، میترسیدی. شبیه فیلم های ترسناک بود. ولی حالا باغچه اش پر از گل بود به در خانه هم رنگ زرد روشنی زده بودند. همه چیز تر و تازه بود، انگار یک نفر دیگر صاحبش شده بود. درست است که روفوس گربه خانم لنچستر بود. اما مگر گربه ها بیشتر از آدم ها به مکان ها وابسته نمی شوند؟ شاید روفوس برگشته بود خانه قبلی اش پیش صاحب های جدیدش! واقعا امیدوار بودم این طور باشد. با این فکر رفتم جلو و زنگ را زدم. مطمئن بودم کس دیگری غیر از لنچستر در را باز می کند. یک آدم معمولی و بی خطر. تو که نمی رفتم، یک بهانه می آوردم و کمی حرف می زدم و خیالم که راحت میشد میرفتم. همین که می فهمیدم یک خون آشام ترسناک آن جا نیست کافی بود تا حسابی آرام شوم. هر چه منتظر شدم کسی جواب نداد، پرده ها تا نیمه کشیده شده بود شاید طرف خانه نبود.جرم زمانهساز
معرفی کتاب جرم زمانه ساز اثر آرش آذرپناه
ابله
معرفی کتاب
رمان «ابله» یک از آثار برجسته فئودور داستایفسکی است که در سالهای ۱۸۶۸–۱۸۶۹ به زبان روسی منتشر شد. داستایفسکی این رمان را شخصیترین رمان خود نامیده است و در آن بخشی از تجربیات خود را بیان کرده است. در رمان ابله داستایوفسکی با الهام از تصویری از رنج مسیح، شروع به خلق قهرمانی با «روحی زیبا» و پیگیری سرنوشت چنین فردی در هنگام تماس با واقعیت بیرحمانه جامعه معاصرش میکند. کتاب ابله درواقع داستان رویارویی شخصیتهای جوان طبقه مرفه روسیه است که از سر عشق یا غرور درگیر عواطف و فشارهای روحی میشوند و در تلاشند موقعیت خود را مستحکم کنند. رمان زمانی شروع می شود که شاهزاده میشکین بی گناه مبتلا به صرع به سن پترزبورگ می رسد و خود را در شبکه ای از روابط خشونت آمیز و پرشور می بیند که منجر به باج گیری، خیانت و در نهایت قتل می شود. قهرمان داستان، پرنس میشکین به عنوان شخصیتی معرفی میشود که ذاتا سادهدل است و به هر کس اعتماد میکند؛ به اضافه اینکه اقامت طولانیاش در آسایشگاه سوییسی باعث بیتجربگی اش در زندگی شده است. به همین دلیل همه او را ابتدا ابله میدانند اما با گذشت زمان احترام همه را به خود جلب میکند. جالب است بدانید معمولا خوانندگان پس از خواندن این کتاب به دو دسته تقسیم میشوند آنهایی که آن را بهترین اثر داستایفسکی میدانند و آنهایی که رمان ابله را کتابی بهم ریخته و بدون ساختار میدانند.عکس دستهجمعی با پدرخوانده: سفر به سهگانهی کاپولا
در بخشی از کتاب عکس دسته جمعی با پدرخوانده: سفر به سه گانهی کاپولا میخوانیم
زن امریکایی، آری، همهی نقش کِی در پدرخواندهها همین است. او تنها کسی در میان شخصیتهای اصلی است که رگوریشهی ایتالیایی ندارد. تبار ایرلندی تام هگن هم شاید یکی از دلایل دور نگه داشتنِ گاهگاهیاش از مسائل مربوط به خانواده باشد، اما تام درهرحال از بچگی در میان ایتالیاییتبارها بزرگ شده است، و حتی یکبار با مایکل به ایتالیایی حرف میزند. کِی تنها بیگانهی واقعی داستان است. در کتاب پوزو، مایکل برایش مفصلاً توضیح میدهد که چرا دن کورلیونه هیچ اعتقادی به نظم و قانون امریکایی ندارد و تحقق هر دو را خودش و خانوادهی بزرگش به عهده گرفتهاند. آنجا البته کِی، که خودش و پدر و مادر نیوهمشایریاش دقیقاً همان امریکاییِ نمونهای خوباند که معمولاً وقت گرفتاری «پیش پلیس میروند»، خودش را از بازی کنار میکشد و اینطور تسکین میدهد که عشقش به مایکل همهچیز را توجیه میکند. دایان کیتن اما هیچ چنین نیست. او در مرز میان بیخبری و خودفریبی بازی میکند و از لحظهی قیامش علیه مایکل در فیلم دوم عملاً آدم دیگری میشود. همین جا باید به آن حکم کلی اشاره کنم که نوشته بودم مکان در پدرخواندهها معمولاً معرفی نمیشود. آدمها در تاریکروشناهای گوردن ویلیس جایی جمع میشوند که چندان معلوم نیست کجاست، و چیزهایی میگویند که چندان معلوم نیست که به چه معنی است. اما یکی از نمونههای نادر معرفی مکان در همین دعوای زن و شوهری، که پیامد عصیان کِی است، رخ میدهد. پیش از آمدن کِی به اتاق مایکل، نمایی بیرونی از سردر هتل دیده میشود. اتفاق هم سراسر در نور روز میافتد. اما نکته اینجاست که سویهی خانوادگی داستان در این فصل موضوع اصلی است، خانواده به مفهوم رایج و نه مافیایی کلمه.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.