

ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 12/ یک سرمگس توی سوپم افتاده!
7,000 تومان
یک سرمگس توی سوپم افتاده! _ ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 12
کتاب یک سرمگس توی سوپم افتاده! _ ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 12 اثر تد آرنولد با ترجمه مریم فیاضی توسط انتشارات هوپا در 36 صفحه به چاپ رسیده است.
تد آرنولد متولد 1949 در آمریکا است. قبل از اینکه نوشتن را شروع کند تصویرگر تبلیغات بود. همسرش کارول معلم مهدکودک بود و او را تشویق به نوشتن و تصویرگری کتاب برای کودکان کرد. بعضی از داستانهایش را از دو پسرش الهام گرفته. تا به حال بیشتر از 50 کتاب نوشته و تصویرگری کرده. جوایز زیادی هم برده، مثل جایزهی دکتر زئوس که برای کتابهای «سلام سرمگس!» و «پیدات کردم سرمگس!» گرفته است.
این کتاب از مجموعه « ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس» در میان پرفروشهای نیویورکتایمز قرار گرفته و برای مخاطب کودک در نظر گرفته شده؛ از همین رو دارای تصاویر رنگی فراوان است. درواقع کتاب مذکور با تصاویر فراوان و متنوعش، برای کودکان بسیار جذاب و خواندنی است. «ویززز» پسربچهی این داستان، دنبال یک حیوان خانگی میگردد.
این مجموعه دارای ۱۶ جلد است و برای کودکان سنین ۵ تا ۱۱ سال مناسب است.
تصاویر جذاب، خاص و طنزگونه این کتاب مجموعهای تمامعیار را تشکیل داده است. کودکان و نوجوانان در این کتاب داستانهایی مهیج را مطالعه میکنند و از جهت دیگر با تقویت خلاقیت و قدرت تخیل خود می توانند داستان را با تصاویر کتاب هماهنگ کنند. طراحی فانتزی و برگههای روغنی کتاب موجب شده تا به سادگی آسیب نبیند و کودکان بتوانند بدون نگرانی آن را ورق زده و داستانهایش را دنبال کنند. مجموعه سرمگس را تد آرنولد نوشته و مریم فیاضی به فارسی روان و کودکانه ترجمه کرده است.
“فکر میکنی مگسها حشرههای موذی و اعصاب خردکنی هستند؟ فکر میکنی تنها کاری که بلدند این است که ویز ویز کنند و وقتی خوابیدهای، موی دماغت بشوند؟ هیچ فکر میکردی مگسها میتوانند باهات دوست بشوند؟“
در انبار موجود نمی باشد
ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 12/ یک سرمگس توی سوپم افتاده!
نویسنده |
تد آرنولد
|
مترجم |
مریم فیاضی
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 36 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786008655503
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
تابستان زاغچه
درباره کتاب تابستان زاغچه
آلموند در این داستان از بازیها و رفتار خشونتآمیز کودکان میگوید. جنگ عراق و دخالت غرب در آن را به نقد میکشد. نقشپذیری کودکان را به زاغچهای تشبیه میکند و نقش تربیت را در شکلگیری شخصیت مهم میداند. او در این داستان از نقش خانوادهها در شکلگیری شخصیت کودکان میگوید، از قصهپردازی و نقش آن در تعیین راه سخن میگوید. رسانهها و هنر معاصر را به نقد میکشد. از خشونتی که از طریق فیلمها و اینترنت تبلیغ میشود، از هنری سخن میگوید که به جای آرامش بخشیدن و نشان دادن زیباییها خشونت را ترویج میکند. از کودکان سر راهی سخن میگوید. از علت ناهنجاری های رفتاری آنان، از حساسیتهای دوره بلوغ و برخورد والدین در این دوره میگوید. در یک کلام آلموند از نیاز وجود صلح در جوامع سخن میگوید: «باید آن قسمت از وجودمان را که وحشی نیست پرورش دهیم باید به فرشته وجودمان کمک کنیم تا بر دیو وجودمان غلبه کند» او به نوجوانان امیدوار است و از زبان شخصیت نوجوان داستانش به مردم آینده سلام و برای صلح دعا میکند. تابستان زاغچه تابستانی پر خاطره است؛ تابستانی که لیام و دوستانش از ماجراها و برخوردها تجربه میاندوزند، از واقعیتها آگاه میشوند، به شناخت میرسند و با دست و پنجه نرم کردن در گرفتاریها و درگیر شدن با مسائل سرانجام خود راه درست را مییابند چنان که لیام با خاک کردن دوباره چاقو این موضوع را نشان داد.قزاق ها
در بخشی از کتاب قزاقها میخوانیم
چنین کاری با دختر وحشتناک بود، جنایت بود. از آن بدتر این بود که به یک بانو، به زن دمیتری آندرهایچ النین تبدیلش کنی، مثل زن قزاقی که با افسر ما ازدواج کرده است. اگر خودم میتوانستم قزاق شوم و با لوکاشکا گله بدزدم، چیخیر بخورم، ترانه بخوانم، مردم را بکشم و شبانه مست و لایعقل پشت پنجرهاش بروم، بیآنکه فکر کنم کی هستم و چرا این کار را میکنم، قضیه فرق میکرد. آن وقت میتوانستیم یکدیگر را بفهمیم، من هم میتوانستم احساس خوشبختی کنم. من سعی کردم این زندگی را ترک کنم و شدیداً احساس ضعف و شکست کردم. نتوانستم خودم و گذشتهی پیچیده، ناهماهنگ و زشتم را فراموش کنم. هیچ امیدی به آیندهام ندارم. هر روز این کوههای پُربرف و این زن خوشبخت و باوقار را در مقابل خود میبینم، و احساس میکنم این زن که یگانه امکان خوشبختی در این جهان است، به من تعلق ندارد. وحشتناکترین و شیرینترین چیز، در شرایطی که من هستم، این است که احساس میکنم او را میفهمم، اما او هرگز مرا درک نمیکند. درکم نمیکند نه برای اینکه از من پایینتر است، برعکس، او نمیخواهد مرا درک کند. او خوشبخت است، مثل طبیعت، منظم و آرام است و سرش توی کار خودش است. اما من موجودی فاسد و ضعیفم که میخواهم او احساس و رنج مرا درک کند. شبها نمیخوابیدم، بدون هیچ هدفی پشت پنجرهی اتاقش میایستادم و حساب بلایی را که به سرم میآمد نمیکردم. هجدهم همین ماه گروهانمان به مأموریت رفت. سه روز را بیرون از دهکده گذراندم. دلم گرفته بود و به همهچیز بیتفاوت بودم. خواندن ترانه، بازی ورق، نوشخواری، و حرف زدن از ترفیع بیشتر از همیشه برایم نفرتآور بودند. امروز به خانه برگشتم و ماریانا، خانهام، عمویروشکا، و کوههای پر از برف را از ایوان دیدم، و این احساس خوشحالی تازه و نیرومند برایم کافی بود تا همهچیز را بفهمم.ستارهی شرق
معرفی کتاب ستارهی شرق: زندگی و زمانهی ام کلثوم، حنجرهی عشق و انقلاب
در کتاب ستارهی شرق اثر محسن بوالحسنی روایتی جذاب و پرجزئیات از زندگی خوانندهی مشهور مصر، ام کلثوم خواهیم خواند. ام کلثوم که به ستارهی شرق شهرت دارد، از سرشناسترین خوانندگان مشرقزمین به شمار میرود. او با فعالیتهای هنری خویش تأثیر گستردهای بر نسلهای جوان خوانندگان مصری گذاشت.دربارهی کتاب ستارهی شرق
کتاب ستارهی شرق نوشتهی محسن بوالحسنی، زندگینامهی بانوی خوانندهی مشهور مصری، فاطمه البلتاجی یا همان ام کلثوم (Umm Kulthum) است. فاطمه البلتاجی با نام هنری ام کلثوم، دختری روستایی و مصری بود که در طی سالهای پرشکوه فعالیتش به نمادی در تلویزیون مصر بدل شد. «بانوی آواز عرب»، «ستارهی شرق» و «هرم چهارم مصر» از القاب این بانوی هنرمند هستند. ام کلثوم در در حدود سال 1898 در شهر سنبلاوین مصر و در نزدیکی دلتای نیل متولد شد. خانوادهاش مذهبی بودند و پدرش شیخ مسجد روستا بود. او زمانی با آواز آشنا شد و آن را فرا گرفت که پدرش به برادرش درس آوازهخوانی میداد. پدر نمیدانست دختری که تنها از دور به درس آواز او گوش میدهد و خود حق آواز خواندن ندارد، استعداد بینظیری در این کار دارد. زمانی که توانایی بالای دختر در آواز خواندن برای پدر نمایان شد، تصمیم گرفت تا به او اجازهی خواندن بدهد؛ ولی به شرطی که مانند پسرها لباس بپوشد تا کسی متوجه نشود این صدای جادویی متعلق به یک دختر است. ام کلثوم آواز میخواند و در تأمین معاش به خانواده کمک میکرد. این دختر سادهی روستایی در ۱۶ سالگی مورد توجه ابوالعلا محمد قرار گرفت که از مشهورترین خوانندگان آن زمان بود. ابوالعلا محمد به ام کلثوم رپرتوارهای عربی کلاسیک را یاد داد. ام کلثوم سپس توسط زکریا احمد عودنواز مشهور، به قاهره دعوت شد.دل مردگي
معرفی کتاب دلمردگی
ژان پل سارتر در کتاب دلمردگی به مسألهی آزادی که یکی از مهمترین اصول فلسفهی اگزیستانسیال است پرداخته و دلمشغولی کسانی را سوژهی تفکر خود قرار میدهد که باوجود بیاعتنایی به جنگ در ابتدای امر، به همبستگی و همدلی با ستمدیدگان پرداختهاند و در مقابل اشغالگری نازیها احساس مسئولیت میکنند. این کتاب آخرین اثر از سهگانهی «راههای آزادی» است که دو جلد دیگر آن با نامها سن عقل و تعلیق پیشتر منتشر شدهاند.درباره کتاب دلمردگی:
«کودکی سربهزیرم که تا دم مرگ فرمان خواهم برد. ولی از خودم.» جملهی بالا از فیلسوف برجستهی فرانسوی، ژان پل سارتر، گویای آن چیزیست که او در رمان دلمردگی (Iron in the Soul) مفصلاً به آن پرداخته است: مفهوم آزادی... حقیقت این است که استخوانبندی جهان امروز به صورت علمی درآمده و زیستن در عصری که همهچیز در آن قابل تقلیل به زبان علمی و ریاضیاتیست، امری تکراری است. این الگو بیوقفه و چهبسا بیرحمانه بر میلیونها تن از مردم زمانهی ما تحمیل شده است. صداهای اضطرابآمیز از گوشه و کنار برمیخیزد و آدمیزاد برای حفظ زندگی خویش به تلاش و تقلا میافتد. اینگونه است که روزبهروز عناوین گوناگون کتابهای خودیاری و انگیزشی به فهرست ناشران اضافه میگردد؛ آثاری که اغلب به هیچ طریقی مغاک بیانتهای تنهایی و اضطراب آدمی را پر نخواهند کرد. کتابهایی با توصیههای تصنعی و تکراری که نمیتوانند برای اوضاع و احوالی که بر انسان مسلط میشود و روح او را تباه میسازد، کاری کنند. در این میان، فلسفهی اگزیستانسیالیسم یکی از بزرگترین کوششها برای درهمشکستن قیود خفقانآور است. فلسفهای که ژان پل سارتر را یکی از سردمداران آن بهویژه در اروپای قارهای میدانند. بنا بر تعریفی که سارتر از این فلسفه ارائه میدهد و در رمان شاهکار خود، دلمردگی نیز به آن اشاره میکند، انسان موجودی آزاد است. و یا به عبارت دقیقتر، محکوم است که آزاد باشد. نوعی آزادی که او را بر دیگر موجودات برتری میدهد و درعینحال، زمینهساز اضطرابهای وجودی دیگری نیز است. ژوئن سال 1940 است. سربازان فرانسوی در حالی که روحیهی خود را به طور کامل از دست دادهاند، آتشبس را به انتظار نشستهاند. آنها روزبهروز، ساعتبهساعت، لحظهبهلحظه در حال رنج کشیدن و غرقِ در عذاب روح هستند. تجربهای نزدیک به دلمردگی... سارتر در این اثر پرترهای دلهرهآور، تأملبرانگیز و البته تأثیرگذار از جنگ، معنای آزادی و فقدان را پیش روی مخاطب خود قرار میدهد. گفتنیست این اثر نخستین بار در سال 1949 منتشر شد و همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره کردیم، آخرین جلد از سهگانهی سارتر به نام راههای آزادی «Les Chemins de la Liberté» است و دو جلد دیگر آن تعلیق و سن عقل نام دارند. او در این رمان که دنبالهای بر دو اثر پیشین است، به تبیین اصول فلسفهی خود میپردازد. سارتر در این کتاب، همچون دو مجلد قبلی، هنرمندانه میکوشد تا آن گوهر رازناکی که آزادی مینامندش را از هر گزندی به دور و در امان نگه دارد. آزادی همانطور که همهی پیروان اگزیستانسیال بر سر آن اتفاق نظر دارند، تنها به معنای توانایی آری یا نه گفتن نیست. بلکه آزادی آنچنان است که انسان را به آفرینش چیزهای خوب و نو نیز قادر کند. سارتر فیلسوفی بود که قصد داشت کلیات فلسفی را از آسمان به روی زمین بیاورد. از همین روی به نوشتن داستان، رمان و نمایشنامه پرداخت. و عجیب نیست که در کتاب دلمردگی (همچنان که در تعلیق، سن عقل، تهوع و سایر آثار او مشاهده میکنیم) همان شیوهی منجز بیان را وارد داستانش کرده است.سریال چهار سابقهدار، قسمت 8/ خفنترین سابقهدار
اما آنها دقیقاً دنبال چه هستند؟
یک زیباییاندامکارِ قدرتمند؟!!! یک سریعالسیرِ فشنگی؟! یکی با قدرت ذهنی هیولا؟! یا استاد تغییرشکلهای شگفتانگیز؟!
شاید دنبال همینچیزها میگردند.
شاید هم دنبالِ یک گرگِ شلوارکپوش باشند؟! یا یک پیرانای کلهپوک؟ یا ماری که دزدِ کیکهای کوچولوست؟ یا کوسهای بالدار با دندانهای بزرگ؟
بفرمایید!!! این هم سریال چهار سابقهدار، قسمت هشتم.
فلسفه برگسن
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.