ماجراهای هنک (جلد 7) – اتراق در باد و باران

12,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:2

در کتاب ماجراهای هنک (جلد 7) – اتراق در باد و باران ، داستانی انگلیسی را برای کودکان روایت می‌کند که در آن «هنک» مجبور است برای تکلیف مدرسه‌اش درباره طبیعت شعر بگوید. اما او شعر گفتن بلد نیست. خانواده هنک تصمیم می‌گیرند برای اینکه هنک بتواند از طبیعت الهام گرفته و شعر بگوید به دل طبیعت بروند. البته با وجود آن همه حشره، حیوان و باد و باران ماندن در دل طبیعت کمی برای هنک ترسناک است و … .

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ماجراهای هنک (جلد 7) – اتراق در باد و باران

نویسنده
هنری وینکلر و لین اولیور
مترجم
فاطمه یگانه
نوبت چاپ ——
تعداد صفحات 96
نوع جلد
شوميز ـ ته‌چسب
قطع
رقعي کوتاه
سال نشر 1396
سال چاپ اول 1396
موضوع
رمان
نوع کاغذ
رقعي کوتاه
وزن گرم
شابک
9786000801885
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
ابعاد 18.5 × 14 × 0.5 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ماجراهای هنک (جلد 7) – اتراق در باد و باران”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

30 قصه با پیامبر(ص) جلد 4، دوستان سال های سخت

48,000 تومان
عبدالمطلب، هر چه بیشتر فکر می کرد، بیشتر مطمئن می شد که محمد آینده ی درخشانی دارد؛ برای همین باید او را برای کارهای بزرگ، برای رهبری قریش و حتی برای رهبری همه ی مردم تربیت می کرد. ... عبدالمطلب محمد را صدا کرد و مثل همیشه با لبخند و مهربانی، دستی به سر او کشید و پیشانی اش را بوسید و گفت:" امروز وظیفه ی پذیرایی از مهمانان کعبه با توست... ".

ماجراهای نارنیا جلد 4، شاهزاده کاسپین

100,000 تومان
ماجرا های نارنیا با رفتن ديگوري و پلي، دختر همسايه بغلي، به اتاق زير شيرواني و مخفي دايي اندرو آغاز شد. همان‌جا كه دايي اندرو با فريب پلي را وا داشت به حلقه‌اي جادويي دست بزند كه او را به دنيايي جادويي پر رمز و راز مي‌برد. ديگوري نيز براي بازگرداندن پلي راهي همان دنيا مي‌شود. در عوض ديگوري خود نيز همراه پلي به گشت و گذار در آن دنيا پرداخته و همراه او شاهد پديد آمدن دنياي اسرار‌آميز نارنيا توسط اسلان، شير با شكوه، مي‌گردد. پيش چشم اين ‌دو است كه نارنيا با تمام جنگل‌ها و كوه‌ها و دشت‌ها پديد مي‌آيد؛ حيوانات سخن‌گو يك‌به‌يك به وجود مي‌آيند؛ و پليدي نيز همچنان در اين دنيا وجود دارد.

کیف کتاب فسقلی ها

60,000 تومان
کیف کتاب فسقلی ها: شخصیت اصلی این کتاب ها دختر یا پسر کوچولویی است که یک ویژگی یا عادتی منفی دارد: لجباز است؛ زیادی غذا می‌خورد؛ بیش از حد تلویزیون تماشا می‌کند؛ خجالتی است؛ خبرچینی می‌کند؛ جیغ و داد راه می‌اندازد و... این داستان‌ها به‌گونه‌ای هستند که خواننده خردسال از همان ابتدا، بدی رفتار شخصیت داستان را حس می‌کند و متوجه زشتی کارش می‌شود. مجموعه مصور فسقلی‌ها توسط انتشارات «قدیانی» برای کودکان پیش‌دبستانی و سال‌های اول و دوم دبستان منتشر شده و در اختیار آنان قرار گرفته است
سفارش:0
باقی مانده:1

قصه های عاشورایی جلد 6، قنداق سرخ،امام حسین(ع) و علی اصغر

35,000 تومان
این مجموعه شامل 1 داستان عاشورایی است. در هر داستان، به زندگی یکی از یاران امام حسین(ع) پرداخته است. شهدایی مثل مسلم، حر، حبیب ابن مظاهر، زهیر، ابوالفضل(ع)، علی اکبر(ع) و... مطالعه ی این قصه ها خواننده را با واقعه ی عاشورا آشنا می کند.

110 قصه از هانس کریستین آندرسن

480,000 تومان
هانس کریستین آندرسن، زاده ی 2 آپریل 1805 و درگذشته ی 4 آگوست 1875، نویسنده ای دانمارکی بود. آندرسن در شهر ادنسه به دنیا آمد. او در دوران جوانی از هوش و تخیل بسیار بالایی برخوردار بود و علاقه ی وافری به ادبیات و تئاتر داشت. آندرسن در دوران کودکی برای خود صحنه ی تئاتر درست می کرد و آثار ویلیام شکسپیر را بااستفاده از عروسک های چوبی به عنوان بازیگران از حفظ بازی می کرد. آندرسن در ملاقاتی تصادفی مورد توجه ژوناس کالین قرار گرفت. او آندرسن را به مدرسه ی گرامر در اسلاگلس فرستاد و تمام مخارج مدرسه را شخصا به عهده گرفت. آندرسن قبل از رفتن به مدرسه ی گرامر موفق شده بود اولین داستان خود را در سال 1822 به چاپ برساند. از معروف ترین داستان های آندرسن می توان از «پری دریایی کوچولو»، «بندانگشتی»، «جوجه اردک زشت»، «زندگی من»، «ملکه ی برفی»، «دخترک کبریت فروش» و «لباس جدید امپراتور» نام برد

زني در حاشيه‌ي روزنامه

24,000 تومان
کتاب زني در حاشيه‌ي روزنامه اثر شبنم بزرگی: آهان، سپیدرود دیگر! ندیده بودی؟ شما دخترها کجا را دیده اید؟ مگر بیرون می آورند شما را از آن خانه؟ قشنگ است هان؟ رودخانه را نگاه می کنم، پسر عمه « نامدار » را نگاه می کنم، خنده ام می گیرد. سر خودش را می آورد بیخ گوش من، شاید می خواهد راننده نشنود، آرام می گوید: می خواهم اسم دختر خودمان را بگذاریم سپیدرود. نفسش می خورد پشت گردن من. خودم را عقب می کشم. جا می خورد. بعد امر می کند: برو سمت خودت بشین! روزنامه باز می کند، می رود پشت آن؛ لابد ریخت من را نبیند. حتمی دیگر هیچ وقت نمی گوید گوشه ی روزنامه چیزی برایش بنویسم و...