مامان عزیزم

9,000 تومان

این کتاب مجموعه نامه‌هایی از بودلر ، فلوبر ، آندره ‌ژید ، مارسل پروست ، فاکنر ، همینگوی ، آنتوان دوسنت اگزوپری و . . . به مادرانشان است . این نامه‌ها شاهدی بر ماجراهای پرشور ، مشاجرات و آشتی‌ها ، غم‌ها و شادی‌های این نویسندگان بزرگ با زنی است که به آنها زندگی بخشیده است . این نامه‌ها همگی بیانگر لحظات خاص کودکی آنهاست که زمانی را در کنار مادران خود سپری می‌کنند . اما بعدها که مشکلات سر بر می‌آورند و اختلافات گاهی به جدایی مادران و پسران می‌انجامد و آنها را از هم جدا می‌کند ، ولی منجر به آن نمی‌شود که احساس جایگزین ناپذیر عشقی بدون مرز ، از بین برود .

امروزه گذر زمان و پیشرفت باعث تغییرات بنیادین در مفاهیم ساده زندگی شده است . تحول در عرصه حمل و نقل موجب شده است که فرایند جابجایی و سفر آهنگ سریع‌‌تری پیدا کند ، مفاهیمی چون « سفر » ، « دوری » و « غربت » دگرگون شود و مفاهیمی مانند « بی‌خبری » و « انتظار خبر » کمابیش رنگ ببازد . با آمدن ابزارهایی چون ایمیل ، نامه‌‌نگاری خیلی کم‌تر از قبل شده‌ است . از این قرار احتمال گردآوری مجموعه‌ای مانند این کتاب در مورد نویسندگان امروز و دوران پیش‌رو کمتر شده است. نامه‌ها ، همواره روشنگر برخی زوایای زندگی نویسندگان بوده‌اند که غالباً با شیوه تفکر و آثارشان ارتباطی انکارناپذیر دارد . نویسندگانی که در این مجموعه نامه‌هایشان گرد آمده است ، همانطوری می‌نویسند که دنیای پیرامونشان را دیده‌اند .

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9789643118235 دسته: , برچسب: , ,
توضیحات

مامان عزیزم

نویسنده
بودلر تا سنت اگزوپری
مترجم
مینا دارابی امین
نوبت چاپ ٣
تعداد صفحات ١٠٤
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٧
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن ١١٢ گرم
شابک
9789643118235
توضیحات تکمیلی
وزن 0.112 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مامان عزیزم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

بگذار برسانمت

7,000 تومان
بگذار برسانمت شامل ١٧ داستان کوتاه و خواندنی است. در داستان اول این کتاب می‌خوانیم: پدرم می‌گوید: «چند بار بهت بگویم هر روز هر روز چادر سرت نکن برو پی خرید آت و آشغال.» مادرم می‌گوید: «وا! کِی من هر روز هر روز رفتم؟ به جای دست درد نکند است شمس‌الله؟» «حالا کدام چادر سرت بود؟» «همان چادر مشکی گلدارم. مگر فرقی هم دارد.» «دِ همین دیگر! حالا کو تا تو فرق این چیزها را بفهمی.» «باز از خودت حرف درآوردی شمس‌الله؟» «اگر زن موقع راه رفتن قرو قمیش نیاید کسی باهاش کار ندارد.» «خجالت بکش شمس‌الله! بعدِ یک عمر کلفتی تو این خانه، این دستمزدم است، آفرین شمس‌الله! آفرین! خوشم باشد.» «حالا چه شکلی بود؟» «خیر سرش موهای جوگندمی‌اش را زده بود بالا اما ابروهای آن چشم‌های هیزش سیاه بود.» «بفرما! ببین چطوری رفته تو نخ آقا!» «خوب، نگه داشت کنارم؛ فکر کردم فامیلی همسایه‌ایه، نگاهش کردم. وقتی بی‌حیا گفت: بگذار برسانمت، روم را برگرداندم.»... محمد رضا گودرزی نویسنده این کتاب است که از مجموع آثار وی مجموعه پشت حصیر، فینالیست بنیاد گلشیری و منتقدان مطبوعات شده است.

وقتی کلاغ ها می رقصند

5,000 تومان
مجموعه داستان وقتی کلاغ‌ها می‌رقصند از هشت داستان کوتاه تشکیل شده است. زمینه اصلی داستان‌ها اجتماعی است. داستان‌ها در فضایی وهم‌آلود شکل می‌گیرند و با تغییرات محسوسی که در هر داستان رخ می‌دهد ذهن خواننده درگیر موضوعات اصلی می‌شود. شخصیت‌های داستانی این کتاب همواره با کابوس‌هایی درگیرند که از درون شخصیت آنان برخاسته است: «دست‌کش دستم می‌کنم تا مبادا جاهای دیگر بدنم هم اینطور بشود. گاهی اوقات روی صندلی خوابم می‌برد و وقتی بیدار می‌شوم می‌بینم دستکش‌ها خالی خالی‌اند. وقتی پاییز می‌رسد اوضاع بهتر می‌شود می‌توانم روبه‌روی تیغه نوری که از سقف گلخانه می‌آید پایین بنشینم و به رنگ گل‌ها نگاه کنم که چقدر زیر این نور بی حال شگفت انگیز به نظر می‌رسند. آن وقت یادم می‌رود که دست‌هایم از توی دستکش ریخته‌اند بیرون.» «مریم فرهادی» متولد١٣٦٧ پیش از این کتاب «کفترباز» را در سال ١٣٨٨ منتشر کرده و حالا با این کتاب قصد دارد وقایع متوهم و در عین حال واقعی را به تصویر کشد

ویتسک

110,000 تومان
نمایشنامه ویتسک که معروف‌ترین کار گئورگ بوشنر – نمایشنامه‌نویس آلمانی – است زندگی سربازی فقیر و بی‌دست و پایی را روایت می‌کند که فرماندهان ارتش از او عنصری مفلوک و بازیچه دست خودشان می‌سازند . آنها دست درازی و تعدی به ویتسک را به جایی می‌رسانند که به نامزدش ماری اهانت می‌کنند و در این میان سرباز بیچاره نامزد خود را می‌کشد . بلاها و پلیدی‌ها در این نمایشنامه ، چنان ویتسک را متأثر می‌کند که در می‌یابد بر زمینی زندگی می‌کند که باید در تنهایی مطلق و اضطراب دائمی آن زجر بکشد . در این داستان ویتسک با مرگی خودخواسته از جهان فانی عروج می‌کند و این حکایت نشان از آن دارد که بوشنر نخستین کسی است که به نهیلیسم آلمانی – اروپایی مفهوم عینی داد . بوشنر در عمر کوتاه خود فعالیت سیاسی نیز داشت. او یک سوسیالیست بود و مدام از جانب پلیس آن زمان تعقیب می‌شد . این نمایشنامه‌نویس آلمانی در سال ١٨٣٧ بر اثر بیماری تیفوس در ٢٣ سالگی در زوریخ چشم بر جهان می‌بندد . سال‌ها پیش نمایشنامه « ویتسک » در تئاتر شهر به روی صحنه رفت . همزمان با انتشار چاپ دوم این کتاب قرار است اجرای دیگری از این اثر به نمایش عمومی درآید . « ناصر حسینی‌مهر » مترجم ، مدرس و کارگردان تئاتر است که سال‌های زیادی در کشورهای آلمان و فرانسه مقیم بوده است . از او « مرگ دانتون » اثر بوشنر و « هملت ماشین » نوشته هاینر مولر و . . . ترجمه و منتشر شده است .

قاب‌های خالی

22,000 تومان
آن روز هم اتاق نیمه تاریک بود و چهره پونه در سایه دلنشینی قرار گرفته بود. نگاهی به دیوارها انداختم. قاب عکس های زیادی به آن ها میخ شده بود. همفری بوگارت که مشتش را زیر چانه حائل کرده بود, میرزاکوچک خان با جنگلی از ریش و مو. چند سال ریش هایش را نتراشید؟.. پنج سال؟؟ رمان «قاب‌های خالی» داستان ثانیه‌های سپری شده اما ثبت نشده زندگی شهاب است که آرزو داشت کسی آن‌ها را به تصویر بکشد و درون قاب بگذارد. شهاب پنج سال در گذشته خود زندانی بود و تمایلی به شکستن در زندانش نداشت تا وقتی که با پزشک معالج خود – ترنج – که او هم به نحوی زندانی است، آشنا می‌شود. این دو نفر راهی سفری می‌شوند که می‌توانست به آزادی هر دو آنها بینجامد اما ... . بدین ترتیب بیمار-شهاب- با پای خود به ملاقات یکی از روانشناسان حاذق سیاتل می‌رود تا زندگی در وجود او دوباره شکل بگیرد. او پنج سال است که هیچگاه نخندیده، حتی گریه هم نکرده است. خصوصیات منحصر به‌فردی دارد. دنیا از دید او تمام نشده بلکه اوست که به پایان راه رسیده است. «سروکله ترنج پیدا شد و یکراست آمد سراغم. بین آن همه آدم تروتمیز، پیدا کردن مردی با ریش‌های پنج سال نزده، کار دشواری نبود. شده بودم شبیه دیو‌، روبرویم نشست. نور آفتاب می‌تابید به صورتش. بعد از یک سال بالاخره ترنج را در روشنایی می‌دیدم. باز هم موهایش را از پشت بسته بود. بند دلم پاره شد و افتاد یک جای‌دور.»

كاتارسیس در هنرهای زیبا

7,000 تومان
عشقی که پس از سال‌ها خود را نمایان کرده و همه چیز را تغییر می‌دهد. کاتارسیس عشق ممنوعه‌ای بود که می‌بایست فقط از فاصله‌ای دور تماشایش کرد. اما حضور او پس از سال‌ها آتشی است که همه چیز را می‌سوزاند و البته همه چیز را روشن می‌کند. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: سال دوم هنرهای زیبا سال انزواست. از اواخر سال اول، که سال آشنایی و بعد منحصربه‌فرد شدن است، این انزوای عجیب آغاز می‌شود. نه این‌که این انزوا مانع ارتباط باشد، اتفاقاً برعکس، خود نوعی وسیله ارتباطی با سیگنال‌هایی مشخص است. و هر چقدر که منحصربه‌فردتر باشی منزوی‌تر می‌شوی و البته انزوایی منحصربه‌فرد! انزوای هرکس شکل خاص خود را دارد و از روزی که هنرهای زیبا افتتاح شده این زایشِ انزوا آغاز شده و هنوز هم به اشکال مختلف بازتولید یا متولد می‌شود.

من آلیس نیستم ولی این جا خیلی عجیبه!

9,000 تومان
ولی این‌جا خیلی عجیبه! راوی اول شخص، دچار سندرم نادری است معروف به «آلیس در سرزمین عجایب» که شخص بیمار چیزها را بزرگ‌تر و یا کوچک‌تر از اندازه واقعی خود می‌بیند. او که این حالت را از سنین پایین‌ تجربه کرده است و در بزرگسالی به ماهیت آن پی برده، رد نشانه‌های آن را در خاطراتش می‌گیرد. خاطراتی که از مجرای نگاه متفاوت او به جهان بازتاب پیدا می‌کنند منجر به تصویر معوجی از جهان پیرامونی او می‌شوند که در نهایت به حذف مرز میان خیال و واقعیت می‌انجامد. توهمی که او را در دنیایی سیال از اسطوره‌ها و افسانه‌های دیروز و امروز رها می‌کند که هیچ ساحل امنی در آن نیست. انگار نسبت راوی بیمار با جهان استعاره‌ای از حضور انسان در جهان مشکوک این عصر است: «همسرم غول‌ها را زیاد جدی می‌گیرد! آنها را بیخود گنده می‌کند... دست خودش نیست. این، هم خودش را به هول و ولا می‌اندازد، هم غول را معذب می‌کند! آن نیمه شب هم که داشتم روی متن «درباره ما» برای وب‌سایتم کار می‌کردم تا صبح خروسخوان تحویل طراح دهم، به همین دلیل وحشت زده شد. توی اتاق نشسته بودم به نوشتن – چندین بار خط زدم و از نو نوشتم... چشم‌هایم خسته بود و سردردم داشت پا می‌گرفت. با این حال فرصت کم بود و باید سروتهش را زودتر هم می‌آوردم. بالاخره بعد از بالا و پایین بسیار، سر و شکل متن در‌آمد و رسیدم به ماجرای «فابرژه» و تخم‌مرغ‌ها... .»