ماه و ماهي

40,000 تومان

سفارش:1
باقی مانده:1

معرفی کتاب ماه و ماهی اثر علیرضا بدیع

مجموعه “ماه و ماهی” شامل غزل‌های شاعر و ترانه‌سرای برجسته معاصر، علیرضا بدیع است. این کتاب با غزل معروف “ماه و ماهی” که توسط حجت اشرف‌زاده به‌صورت ترانه‌ای زیبا و محبوب خوانده می‌شود، آغاز می‌شود.
تصویرسازی برجسته علیرضا بدیع در این غزل باعث ارتباط نزدیک با هر دو مخاطب عام و خاص می‌شود.
او به عنوان ترانه‌سرا با هنرمندان زیادی همچون سالار عقیلی، محمد معتمدی و حسام الدین سراج همکاری داشته است. شعر او با وزن و آرایش منحصر به فرد، به نوعی صلابت و تفاخر سبک خراسانی را به خوبی در ابیات به خواننده منتقل می‌کند که احتمالا برگرفته از زادگاهش نیشابور باشد.

از نظر موضوعی، مجموعه “ماه و ماهی” بیشتر به تغزل می‌پردازد.

این تغزل‌ها برای مخاطبان معاصر متفاوت و متنوع هستند و تنها به عشق و عاشقانه‌ها خلاصه نمی‌شوند. علیرضا بدیع به گفتن رنج فراق و دوری از محبوب محدود نمی‌شود و مضامین دیگری همچون دلبستن به دنیا و دلکشیدن از آن، مضامین فلسفی و اخلاقی را نیز در اشعار خود جای می‌دهد.
به عنوان مثال، از ابیات مجموعه می‌توان به این بیت اشاره کرد: “بند نافم کاش می‌پیچید دور گردنم / تا که از زهدان مادر قطع می‌شد شیونم”.

مجموعه “ماه و ماهی” شامل ۳۴ غزل است که در فهرست کتاب، هرکدام نامی مشخص دارند. اما در داخل کتاب، آنها را با مشاره مشخص کرده است. این مجموعه شعری لطیف و ارزشمند است که به منتقدان و دوست‌داران شعر معاصر، به ویژه غزل، پیشنهاد می‌شود.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ماه و ماهي

نویسنده
علیرضا بدیع
مترجم
——-
نوبت چاپ 8
تعداد صفحات 77
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786002297839
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ماه و ماهي”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

دري وري

23,000 تومان

معرفی کتاب دری وری

شاهکاری خواندنی از استاد طنز ایران، ابراهیم رها!... در کتاب دری وری که مجلد نخست از سه‌گانه‌ی هردمبیل به شمار می‌رود، با ماجراهای آقای معیری همراه خواهید شد؛ پیرمرد فرتوت و پرزحمتی که با مرگ دیرهنگامش حسابی اعضای خانواده‌ی خود را به دردسر می‌اندازد...

درباره کتاب دری وری

طنز از دیرباز سلاحی نیرومند برای نقد ساختارهای سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه بوده است. در لباس طنز می‌توان به هر چیز و هر کس تاخت و از تبعات احتمالی مصون باقی ماند؛ مثل ملیجک‌های دربار شاهان که با تظاهر به دیوانگی همه چیز و همه کس، از جمله شخص پادشاه را، به باد سخره می‌گرفتند. طنزنویس مدرن از جهاتی بی‌شباهت به همین ملیجک‌ها نیست. او عامدانه و آگاهانه خود را به دیوانگی می‌زند و با اختیار کردن زبانی هجوآمیز و گزنده، ساختارهایی را که به گمانش در کار به یغما بردن ماهیت زندگی انسانی‌اند، به باد انتقاد می‌گیرد. یکی از خبره‌ترین طنزنویسان ادبیات معاصر ایران، بی‌گمان ابراهیم رهاست، و یکی از بهترین آثار در کارنامه‌ی ابراهیم رها، بی‌شک کتاب دری وری است؛ یک داستانِ طنزِ اجتماعیِ کوبنده که خواننده را توأمان می‌خنداند و به تفکر برمی‌انگیزد. قهرمان کتاب دری وری آقای معیری نام دارد؛ او پیرمردی فرتوت و ازپاافتاده است که قریب به صد سال از خداوند عمر با عزت گرفته! به قول راوی داستان، گویی حتی ملک‌الموت، یا همان جناب عزرائیل هم با آقای معیری تعارف دارد و روی ستاندن جانش را ندارد. آقای معیری عاشق پیاده‌روی، غذای خوب، و البته، شیفته و شیدای دکتر مصدق است! سوال اساسیِ ذهنِ پرسشگر او نه بودن یا نبودنِ شکسپیری، بلکه این است: چرا و چگونه مردم همیشه حاضر در صحنه‌ی ایران، ظرف چهل و هشت ساعت، از «زنده‌باد مصدق» به «مرده باد مصدق» تغییر موضع دادند؟! به هر جهت، علاقه‌ی آقای معیری به اسطوره‌اش، مصدق، چنان بی‌حدواندازه است که به هیچ فرد یا گروهی که رنگ و بویی از کودتای 28 مرداد داشته باشد، روی خوش نشان نمی‌دهد؛ از شعبان بی‌مخ گرفته تا ازهاری و که و که و که. داستان کتاب دری وری زمانی روی غلتک می‌افتد که آقای معیری، پس از مدتی چانه‌زنی و انجام کارهای اداری، سرانجام راضی می‌شود که جان شیرینش را تسلیم حضرت جان‌آفرین کند، و به زبان خودمانی، بساطش را جمع کند و عازم دار فانی شود. یا اگر دوست دارید راحت‌تر بگوییم: بمیرد! پس از مرگ آقای معیری الم‌شنگه‌ای در خانه‌ی او به پا می‌شود که بیا و ببین! این الم‌شنگه از آن‌جا آب می‌خورد که آقای معیری در طول عمر پربرکتش، به خود زحمت گرفتن شناسنامه نداده بوده، و با شناسنامه‌ی برادر مرحومش کارهای اداری‌اش را رفع‌ورجوع می‌کرده. حالا وارثان او چطور این واقعیت را به مأمور ثبت احوال حالی کنند؟... پیرنگ رمان دری وری، چنان‌که از توضیحات فوق برمی‌آید، ضرب‌آهنگی تند و نفسگیر دارد. در این رمان با سلسله‌ای از شخصیت‌های متنوع روبه‌رو می‌شویم که هر یک به نوعی، نماینده‌ی بخشی از جامعه‌ی ایران به شمار می‌روند. ابراهیم رها به خوبی توانسته از طریق نقل داستانی بامزه و سرگرم‌کننده، واقعیات ناخوشایندِ حیات ایرانی را به تصویر بکشد. لازم به ذکر است که کتاب دری وری مجلد نخستِ سه‌گانه‌ای به نام «هردمبیل» به شمار می‌رود. دو مجلد دیگر این سه‌گانه به ترتیب «پرت و پلا» و «چرت و پرت» نام دارند.
سفارش:0
باقی مانده:2

ديوانه هاي فوتبال

23,000 تومان

معرفی کتاب دیوانه‌های فوتبال

کتاب دیوانه‌های فوتبال به قلم دومینیک آتون و دنی دایر، داستان‌هایی تکان دهنده‌ از سرسخت‌ترین هواداران فوتبال دنیا را روایت می‌کند. وقت آن است که نگاهتان را به سمت سرسخت‌ترین تشکیلات فوتبالی ببرید. دومینیک آتون (Dominic Utton) و دنی دایر (Danny Dyer) تشکیلات هواداران بی‌رحم، وحشتناک و پُرشور فوتبال جهان را به رشته تحریر در آورده‌اند. آن‌ها در کتاب دیوانه‌های فوتبال (The real football factories) دید شما را نسبت به سرسخت‌ترین و سازمان یافته‌ترین تشکیلات طرفداران و تماشاگران فوتبال تغییر داده و از تجربیاتشان هنگام دیدار دسته‌هایی از انسان‌های شرور و رهبران تشکیلات سخن می‌گویند. نویسندگان این کتاب همراه با گروه کوچکشان به بیش از 7 کشور دنیا سفر کرده‌اند و در میان هوادارن وحشتناک فوتبال وقت گذرانده‌اند، با بعضی‌ درگیر شده‌اند، از بعضی‌ها کتک خورده‌اند و گاهی از ترس جانشان فرار کرده‌اند. قصد آن‌ها از این سفر تهیه سریالی درباره هوادارن فوتبال بود اما یا اجازه فیلم‌برداری در همه مکان‌ها را نداشتند و یا تصاویری که گرفته بودند مناسب نبود. در واقع این کتاب نسخهٔ تدوین نشدۀ ماجراهای سفر این دو نویسنده است. سریالی که آن‌ها ساختند در داخل و خارج از بریتانیا روی آنتن رفت تا اینکه دومینیک آتون، روزنامه‌نگار برجسته‌ی بریتانیایی، این مجموعه را روی کاغذ آورد و در سال 2019 آن را منتشر کرد. کرواسی، صربستان، لهستان، هلند، برزیل، آرژانتین، روسیه، ترکیه و ایتالیا نه کشوری هستند که در این کتاب تشکیلات هواداری تیم‌های فوتبال‌شان معرفی شده‌اند. نویسندگان این کتاب داستان سفر‌های خود را اینگونه بازگو می‌کنند: کار ما درست مثل یک گردباد واقعی بود. طی نود روز از نُه کشور گذشتیم، با تشکیلات هواداری فوتبال در آن کشورها آشنا شدیم و شنیدیم چگونه از جوانانی که دستورات رهبران آن تشکیلات را بی‌چون‌وچرا اجرا می‌کنند، بهره‌کشی می‌شود. در هلند، از ترس جان‌مان فرار را بر قرار ترجیح دادیم و در گالاتاسرای ترکیه از برابر دوربین‌های پلیس متواری شدیم. به صربستان رفتیم تا با سران تشکیلاتی از هولیگان‌ها که متهم به جنایات جنگی شده بودند از نزدیک ملاقات کنیم و زمانی که در برزیل همراه با یکی از تشکیلات هواداری به سفری برای دیدن مسابقه‌ی تیم آن‌ها می‌رفتیم، شیشه‌ی اتوبوس‌مان در اثر تیراندازی هواداران دیوانه‌ی تیم حریف خُرد شد. در بخشی از کتاب دیوانه‌های فوتبال می‌خوانیم: آن‌ها در سال 1974 با ارتش یوگسلاوی درگیر شدند. صدها نفر از سربازانی که به اسپلیت سفر کرده بودند تا ستاره ‌سرخ را تشویق کنند، مورد هجوم اعضای دوآتشه‌ی تورسیدا قرار گرفتند. محلی‌ها به سرعت بر همتایان نظامی‌شان غلبه کردند و بر آن‌ها چیره شدند. البته این اتفاق به ‌لطف یک ژنرال و تفنگش روی داد که دستور داد سربازها تا نفر آخرشان از استادیوم بیرون بروند. آن پیروزی به ‌عنوان عامل رفتن تورسیدا به یک مرحله‌ی جدید عمل کرد. آن‌ها پیش از این تاریخ به‌ خاطر استقامت‌شان در جایگاه‌های استادیوم‌ها، پرچم‌ها و پارچه‌نوشته‌های‌شان، شعارها و ترانه‌های دمادم و پشت‌سرهم‌شان و هجوم‌های ترسناک به هواداران رقیب‌شان شناخته می‌شدند... ولی حالا در بیرون از استادیوم هم گردهمایی و اتحاد ر‌ا آغاز کردند. بزرگان تورسیدا حتا زمانی‌ هم که مسابقه‌ای برگزار نمی‌شد، باهم ملاقات می‌کردند. کافه‌هایی همچون کافه دوبدووینک به پادگان نیروهای تورسیدا تبدیل شد؛ درست کمی شبیه میخانه‌های طرفداران چلسی، یونایتد یا رنجرز در یک وقت ناهار یکشنبه... فقط با این تفاوت که بالکان‌ها در هفت روز هفته آن‌جا جمع می‌شدند. ملاقات‌های نیمه رسمی برای ساختن ترانه‌ها و شعارهای جدید، سازماندهی سفر برای بازی‌های خارج از خانه، برنامه‌ریزی برای غلبه بر تشکیلات هواداران تیم‌های رقیب و پیدا کردن راه‌هایی برای فریب دادن پلیس در آن‌جا برگزار می‌شد. آن‌ها باید برای بازی‌های خارج از خانه برنامه‌ریزی می‌کردند؛ چرا که در زمان بازی‌های خانگی، هیچ هواداری از تیم‌های دیگر جرئت آمدن به اسپلیت را نداشت!

حالا یک کلاه آفتابی قرمز دارم

2,800 تومان
توضیح کتاب:
کتاب حاضر، مشتمل بر مجموعه داستان‌های کوتاه فارسی، با موضوعات مختلف اجتماعی است.
عنوان داستان‌ها عبارتند از: «پامزار»، «گندم»، «قالی»، «خانم شاعر»، «حالا یک کلاه آفتابی قرمز دارم»، «تپة سیلک»، «پشت باغ فین»، «آب که نعمت خداست»، «فیلم‌های تکراری» و... . داستان «حالا یک کلاه آفتابی قرمز دارم»، ماجرای دختر دانشجویی است که در دانشکده‌ای دورافتاده در دل جنگل‌های بلوط در فارسان شهرکرد، در آخرین ترم مشغول به تحصیل است.
او به اتفاق چهار دانشجوی دیگر تصمیم می‌گیرند که به مناطق دیدنی شهرکرد بروند.
دختر در حالی که شادی خود را منوط به آمدن دوستانش می‌کند، به دلیل نیامدن دوستانش با تردید به محل موعود می‌رسد.
در آنجا با پیرمردی خردمند به نام «عمو کوهی» آشنا شده، با ماجراهایی که برایش رخ می‌دهد پی می‌برد که شادی خود را وابسته به دیگران نکند.

رژ قرم

280,000 تومان

معرفی کتاب رژ قرمز

سیامک گلشیری یکی از داستان‌نویسان پرکار و پرافتخار امروز ایران است. در کتاب رژ قرمز (نامزد دریافت جایزه‌ی احمد محمود) مخاطب بیست و دو داستان کوتاه درخشان از این نویسنده خواهید بود . گفتنی است که کتاب حاضر ذیل مجموعه‌ای موسوم به «جهان تازه‌ی داستان»، از سوی نشر چشمه به انتشار رسیده است.

درباره کتاب رژ قرمز

سیامک گلشیری یکی از نویسندگان برجسته‌ی نسل حاضر است؛ داستان‌نویسی پرکار که در آثار گوناگون خویش به روایت دردها و خوشی‌ها، بیم‌ها و امیدها، و زشتی‌ها و زیبایی‌های مردمِ خویش نشسته است. گلشیری در زمره‌ی نویسندگان رئالیست قرار می‌گیرد. به این معنی که اولاً، بن‌مایه‌های آثار خویش را از واقعیات جاری در جامعه می‌گیرد، و دوماً، در پرداخت و بازنمایی این بن‌مایه‌ها، تا حد ممکن پایبند و وفادار به واقعیت باقی می‌ماند. با این حال، در برخی از بهترین آثار او، از جمله بسیاری از قصه‌های حاضر در مجموعه‌ی رژ قرمز، متوجه شاعرانگی‌ای خاص در زبان و نگاه او می‌گردیم. این شاعرانگی همانا نقطه‌ی اتصال او به نویسندگان مدرنیست در سنت ادبی اروپاست. در کتاب رژ قرمز مخاطب بیست و دو داستان کوتاه از سیامک گلشیری خواهید بود آثاری که هر یک به تنهایی گواهی بر قدرت قلم نویسنده به شمار می‌روند. گلشیری در داستان‌های کوتاه مجموعه‌ی رژ قرمز از همان قواعدی پیروی کرده که در اغلب آثار خویش بدان‌ها وفادار بوده است؛ یعنی: توجه به معضلات اجتماعی، ساخت و پرداختِ شخصیت‌های ملموس و واقع‌نما، و البته، برخورداری از نگرش انتقادی نسبت به مسائل گوناگون. با این حال، او در این اثر، چنان‌که خواهید خواند، مجال بیشتری به قوه‌ی خلاقه‌ی خویش داده و گاه به کلی از رئالیسم صرف و ساده دور شده است. در ادامه نگاهی داشته‌ایم به عناوین داستان‌های مجموعه‌ی پیش رو: «رؤیای باغ»، «مسافری به نام مرگ»، «ضجه‌های پنهان»، «رژ قرمز»، «مهمان هر شب»، «مار»، «بعد از مهمانی»، «ویلاهای آن سوی دریاچه»، «لباس‌های نم‌دار»، «عنکبوت»، «همه‌اش همین‌هاس»، «ابرهای سیاه»، «قهوه ترکِ کافه فیاما»، «بدلکار»، «کاپوچینو»، «شب آخر»، «سنگ سیاه»، «خواب»، «سایه‌ای پشت پنجره»، «بوی خاک»، «خودنویس»، «موزه‌ی مادام توسو».

افتخارات کتاب رژ قرمز

- نامزد دریافت جایزه‌ی احمد محمود برای بهترین مجموعه داستان - نامزد دریافت جایزه‌ی مهرگان ادب برای بهترین مجموعه داستان
سفارش:0
باقی مانده:1

تورفین، وایکینگ مهربان 6/ تورفین و گنج وحشتناک

49,000 تومان

بخش هایی از کتاب تورفین وایکینگ مهربان 6 (و گنج وحشتناک)

هر دو رئیس برای هم دندان قُروچه کردند و چنان محکم دسته‌ی شمشیرهایشان را گرفتند که دست هایشان سفید شد. افرادشان هم همین طور. در همان لحظه پسرکی که کبوتری روی شانه‌اش نشسته بود، از راه رسید و سکوت را شکست:«ببخشید…» بعد کلاهخودش را از سر برداشت و مودبانه گفت:«ممکنه قبلش شام بخوریم؟ چون هیچکس با شکم گرسنه از کارش لذت نمی‌بره.» بعد زانو زد تا با وایکینگ یک پا حرف بزند:«خوشحال می‌شم برای شما یک پای دیگه درست کنم، دوست عزیزم!» این تورفین بود، پسر غیرعادی رئیس دهکده‌ی وایکینگی ایندگار. تورفین غیر عادی بود، چون مهربان بود خیلی مهربان. لقب وایکینگی‌اش هم همین بود، تورفین خیلی خیلی مهربان. ولی وایکینگ‌ها با مهربانی میانه‌ای نداشتند. هَرولد داد زد: «تورفین پسرم، تو درست میگی. بعد از شام بهتر می‌تونیم این کار رو انجام بدیم. حالا جشن می‌گیریم. جشن! و یک عالَم غذا و نوشیدنی می‌خوریم و آروغ می‌زنیم!»   هَرولد به ساحل خیره شده بود. ساحل پر از وایکینگ‌هایی بود که آواز می‌خواندند، خوش می‌گذراندند و همدیگر را با مشت می‌زدند. با دیدنشان خنده‌ی بلندی سر داد، چنان بلند که انگار قفسه‌ی سینه‌ی بشکه مانندش را شکست و بیرون پرید:«آه‌ه‌ه! من عاشق یک همچنین جشن خوبی‌ام!» طولی نکشید که آشپزها غذا را آوردند و جلوی همه گذاشتند. وایکینگ‌ها مثل تمساح به غذا حمله کردند. گوشت‌ها را با دست تکه تکه می‌کردند، استخوان‌ها را می‌جویدند و تُف می‌کردند جلوی سگ‌هایشان. بعد از غذا، مگنِسِ استخوان خُردکُن، رفت روی بشکه و داد زد: «آهای وایکینگ‌ها!» صدای بلندش یک دفعه همه را ساکت کرد.
سفارش:0
باقی مانده:1