مایا،یا، قصه آپارتمانی در خیابان کریمخان

2,000 تومان

« حمید رضایی » فوتبالیست خانه‌نشینی است که در آپارتمان خود کشته شده است . داستان با خبر این مرگ آغاز می‌شود و با ادامه قصه در رابطه با همین قتل ، موضوعات دیگری در رمان مطرح می‌شود مثل روابط پنهانی دختر صاحبخانه و فوتبالیست مقتول پیش از وقوع این حادثه ، اجرای مراسمی خوفناک در واحد خالی طبقه دوم آپارتمان و قتل یکی دیگر از ساکنان آپارتمان . در طول ده فصل رمان ، گره داستانی رویدادهای داستان باز می‌شود و تا پایان روایت ، هویت راوی ( که خیلی هم مرموز است ) مشخص می‌شود: « آقای مسعودی کلید را توی در انداخت و چرخاند . در باز شد .

پیرمرد روانکاو و آقای مسعودی با احتیاط به داخل خانه رفتند و باز چند بار آقا حمید را صدا زدند .» از ساکنان این آپارتمان می‌توان به پیرمرد روانکاو ، زن آرایشگر ، ریاضیدان فیلسوف ، معلم بازنشسته و . . . اشاره کرد . فرید قدمی ، مترجم ، روزنامه‌نگار و داستان‌نویس جوانی است که پیش از این کتاب «آمریکایی‌ها» مجموعه اشعار شاعران امریکا را ترجمه و گردآوری کرده‌است .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

مایا ،یا، قصه آپارتمانی در خیابان کریمخان

نویسنده
فرید قدمی
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٩٦
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٨٨
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن ۱۳۰ گرم
شابک
9786009065271
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.130 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مایا،یا، قصه آپارتمانی در خیابان کریمخان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

جنگ ویتنام

130,000 تومان
ظهر سی ام آوریل سال ١٩٧٥، ستونى از تانک‏‌هاى تحت فرمان نیروهاى ویتنام شمالى‏ دروازه‏هاى کاخ ریاست جمهورى ویتنام جنوبى را در سایگون فرو ریختند و وارد محوطه کاخ شدند. رهبر ویتنام جنوبى طى پیامى تسلیم بى‏ قید و شرط خود را اعلام‏ کرد. تسلیم ویتنام جنوبى در برابر ویتنام شمالى در سال ١٩٧٥، پس از دو هزار سال‏ درگیرى‏‌هاى خارجى و داخلى براى تعیین سرنوشت کشور، نقطه عطف بزرگى بود. درخلال قرون متمادى، مردم ویتنام براى راندن متجاوزان گوناگون خارجى ظفرمندانه‏ دست به ‏دست همدیگر داده، اما در این راه بارها و بارها نیز به قهقراى جنگ‏هاى تلخ‏ داخلى افتاده بودند. آن گونه که در تاریخ ثبت شده، ویتنام نخستین بار در سال ١١١ قبل از میلاد توسط امپراتورى چین تسخیر شد. تا چند هزار سال بعد از این تاریخ، ویتنام حکم یکى ازاستان‌‏هاى چین را داشت. ویتنامى‌‏ها به چینى‏‌ها به دیده تحسین مى‏ نگریستند و بخش‏ اعظم فرهنگ چین را در فرهنگ خود ادغام کرده بودند، اما در عین حال سوداى‏استقلال نیز داشتند. در سال ٩٣٨ ویتنامى‏ ها براى مطالبه استقلالشان به قدر کفایت نیرو بسیج کرده بودند. نیروهاى تحت فرمان ژنرال نِگو چوین چینى‏ ها را در نبردى در شمال‏ ویتنام، نزدیک هایفونگِ امروزى، شکست داد. قبل از جنگ، سربازان ژنرال نِگو چوین‏در بسترِ رودى پُر جزر و مد در باچ دانگ دیرک‏ هاى نوک فلزى فرو کردند. با بالا آمدن‏ سطح آب، وقتى دیرک‏ ها زیر آب بودند و دیده نمى ‏شدند، ویتنامى ‏ها قایق ‏هاى چینی را با ترفند به صحنه کارزار کشیدند. با پایین رفتن آب،قایق‏هاى چینى در میان دیرک‏ ها به دام افتادند و به سهولت توسط ویتنامى‏‌ها نابود شدند.
سفارش:0
باقی مانده:2

تمدن مایا

75,000 تومان
کاشفان اسپانیایى در قرن شانزدهم قسمت عمده کشور مکزیک امروزى و بخش‏شمالى آمریکاى مرکزى را به تصرف درآوردند و پس از آن شروع به جستجوى‏ثروت‏هایى کردند که انتظار داشتند در دنیاى جدید بیابند. در قرنِ هجدهم هنگامى که‏منابع و ثروت‏هاى آشکار به پایان رسید، فکرشان متوجّه گنجینه‏هاى پنهانى شد. آیاامکان داشت جنگل‏هاى آمریکاى مرکزى گنج‏هاى باستانى طلا را در خود پنهان کرده‏باشند؟ یکى از افسران ارتش اسپانیا به نام سروان آنتونیو دِل ریو در سال ١٧٨٦ از سوى دولت‏مأموریت یافت براى پیدا کردن گنج به خرابه‏هاى شهر پالنکه برود، شهرى باستانى درناحیه‏اى که امروزه در جنوب مکزیک قرار دارد و ایالت چیاپاس نامیده مى‏شود. در آن‏سرزمین، این افسر به اتفاق هفتاد و نه کارگر سرخپوست، با استفاده از کلنگ شروع‏کردند به خرد کردن و کاویدن معبدهاى سنگى و سایر ساختمان‏هاى باستانى فرسوده،و آن‏قدر این کار را ادامه دادند تا افسر یاد شده سرانجام گزارشى به شرح زیر در این‏زمینه تنظیم کرد: «در این‏جا بالاخره نه پنجره‏اى ماند نه دَرى، نه دیوارى، نه دالانى، نه‏اتاقى، نه سالنى، نه بُرجى، نه راهرو زیرزمینى که ما آن را خراب نکرده و به عمق دو تاسه یارد حدود ٥/٣ متر درونش حفارى نکرده باشیم، زیرا این کار هدف مأموریت من‏بود

زنان فراموش شده

2,000 تومان
« زنان فراموش شده » قصه زنانی است که همراه کوچ تابستانی به ییلاق می‌آیند.زنی دراین میان ، نظاره‌گر کولی‌های کنجکاوی است که دورشدن او را به تماشا نشسته‌اند : « مادر از همان آغاز که سایه پدر را بر نوک قله کوه می‌بیند ، می‌داند جفت خود ، مرد زندگی‌اش را یافته ‌است . می‌داند مشک آب را که برداشت و به سوی او راه افتاد ، با خانواده و ایل وداع کرده است . می‌داند که اگر نتواند پدر را مجذوب خود کند راه بازگشتی ندارد . می‌داند به چشم کولی‌ها و حتی پدر و مادرش او رفته است ، متعلق به مردی است که انتخاب کرده است . حتی می‌داند اگر نتواند پدر را با خود همراه کند چه باید بکند ، کجا باید برود ، اما نمی‌داند برای اینکه بتواند میل پدر را به سوی خود بکشد چه باید انجام بدهد . » مرد که مقاومت زن در دلش نشسته است ، خم می‌شود تا گوسفندی جلو پاهایش بر زمین بگذارد و پیشکش کند ، و زن خوشحال است که با شادمانی قبیله را ترک می‌کند . او سوگند خورده است که مثل ماه به شب ، به مرد خود وفادار بماند . اما . . . کوشان ، نویسنده نام‌آشنای مهاجری است که خوانندگان قصه‌های خود را دارد . داستانهای او حسی و واقعی‌اند ، خشم طبیعت و طغیان انسانها علیه جبر زمانه ، پس‌زمینه قصه‌های اویند . کتاب « زنان فراموش شده » روایتی از این ماجراست .

یک حکومت کوتاه و رعب‌‌آور

7,000 تومان
در مرکز کشور هورنر خارجی، کشوری کوچک قرار دارد به نام هورنر داخلی؛ کشوری با جمعیتی کمتر از ده نفر که مساحتش جوابگوی این تعداد هم نیست و ساکنانش مجبورند در هورنر خارجی بایستند و به نوبت به کشورشان بروند. پس از چند سال، روزی یکی از اهالی هورنر خارجی پیشنهاد می‌دهد که هموطنانش از اهالی هورنر داخلی مالیات بگیرند و این، ابتدای یک حکومت کوتاه و رعب‌آور است. جورج ساندرز نویسنده ٥٧ ساله آمریکایی، مدرس نویسندگی خلاق و خالق کتاب پاستورالیا، که به فهرست هزار و یک کتابی که پیش از مرگ باید خواند راه یافته است. کتاب‌های دیگر او نیز جوایز بسیاری چون جایزه اُ. هنری و پن همینگوی را برایش به ارمغان آورده است. ساندرز پنج سال زمان صرف نوشتن یک حکومت کوتاه و رعب‌آور کرده است که با تحسین منتقدان مواجه شد. ساندرز اگر محبوب‌ترین نویسنده داستان کوتاه در ایالات متحده نباشد، یکی از محبوب‌ترین هاست و هر آنچه به قلم او آراسته باشد با نقد و بررسی معتبرترین منتقدان کتاب در سرتاسر ایالات متحده و دیگر کشورها مواجه می‌شود.

دور ماه

210,000 تومان
ژول‌ورن در این كتاب ایده اعضای باشگاه گان، انجمنی از توپچی‌هایی كه پس از جنگ‌های داخلی آمریكا در بالتیمور گرد هم آمده بودند، را مبنای داستان‌گویی قرار می‌دهد و داستانی چنین هیجان‌انگیز و پر‌ماجرا از سفر به كره ماه می‌نویسد. این توپچی‌ها می‌خواستند با ماه ارتباط برقرار كنند و گلوله‌ای به آن‌جا بفرستند، اتفاق مهمی كه در این میان رخ می‌دهد این است كه مردی فرانسوی به نام میشل آردان تصمیم می‌گیرد داخل گلوله برود و به ماه سفر كند. جالب این جاست كه آرزوی سفر به ماه تازه صد سال پس از آن كه ژولورن در كتابش آن را محقق می‌كند در عالم واقع به واقعیت تبدیل می‌شود و بالاخره بین سال‌های ١٩٦٩ تا ١٩٧٢ فضانوردان موفق می‌شوند بر روی ماه راه بروند. ژولورن اولین نویسنده رمان‌هایی ماجراجویانه با دستمایه‌هایی از علم و تكنولوژی است. پنج هفته پرواز با بالن، اولین اثر او، با چنان موفقیتی روبه‌رو شد كه ژول‌ورن را جهانی كرد. پس از آن سفر به مركز زمین را منتشر كرد و بعد دور‌ماه و كمی بعدتر دوردنیا در هشتادروز. گروه انتشاراتی ققنوس، بنا به اهمیت آثار ژول‌ورن، تصمیم گرفت نسخه كاملی از مجموعه آثار این نویسنده را تهیه، ترجمه و منتشر كند تا همه مخاطبان به صورتی منسجم با نخستین آثار علمی-تخیلی جهان پیشگویی‌های علمی این نویسنده بزرگ در قالب رمان‌های جذاب و پركشش او آشنا شوند.

من آلیس نیستم ولی این جا خیلی عجیبه!

9,000 تومان
ولی این‌جا خیلی عجیبه! راوی اول شخص، دچار سندرم نادری است معروف به «آلیس در سرزمین عجایب» که شخص بیمار چیزها را بزرگ‌تر و یا کوچک‌تر از اندازه واقعی خود می‌بیند. او که این حالت را از سنین پایین‌ تجربه کرده است و در بزرگسالی به ماهیت آن پی برده، رد نشانه‌های آن را در خاطراتش می‌گیرد. خاطراتی که از مجرای نگاه متفاوت او به جهان بازتاب پیدا می‌کنند منجر به تصویر معوجی از جهان پیرامونی او می‌شوند که در نهایت به حذف مرز میان خیال و واقعیت می‌انجامد. توهمی که او را در دنیایی سیال از اسطوره‌ها و افسانه‌های دیروز و امروز رها می‌کند که هیچ ساحل امنی در آن نیست. انگار نسبت راوی بیمار با جهان استعاره‌ای از حضور انسان در جهان مشکوک این عصر است: «همسرم غول‌ها را زیاد جدی می‌گیرد! آنها را بیخود گنده می‌کند... دست خودش نیست. این، هم خودش را به هول و ولا می‌اندازد، هم غول را معذب می‌کند! آن نیمه شب هم که داشتم روی متن «درباره ما» برای وب‌سایتم کار می‌کردم تا صبح خروسخوان تحویل طراح دهم، به همین دلیل وحشت زده شد. توی اتاق نشسته بودم به نوشتن – چندین بار خط زدم و از نو نوشتم... چشم‌هایم خسته بود و سردردم داشت پا می‌گرفت. با این حال فرصت کم بود و باید سروتهش را زودتر هم می‌آوردم. بالاخره بعد از بالا و پایین بسیار، سر و شکل متن در‌آمد و رسیدم به ماجرای «فابرژه» و تخم‌مرغ‌ها... .»