

مبانی سازمان و مدیریت
217,000 تومان
این کتاب براى دانشجویان رشته مدیریت دولتى، بازرگانى، صنعتى، بیمه، اقتصاد و حسابدارى در مقطع کارشناسى و کارشناسى ارشد به منزله منبع اصلى دروس «مبانى سازمان و مدیریت» و «اصول مدیریت» هرکدام به ارزش 3 واحد تدوین شده است. امید است علاوه بر جامعه دانشگاهى، پژوهشگران و مدیران واحدهاى صنعتى، بازرگانى و کشاورزى در بخشهاى خصوصى و دولتى نیز از آن بهرهمند شوند.
فهرست:
فهرست نمودارها و نگارهها
پیشگفتار
مقدمه
بخش اول: چالش مدیریت
فصل اول: مدیریت و کارآفرینى
فصل دوم: نظریههاى سازمان و مدیریت (سیر رهیافتهاى علمى به مدیریت)
بخش دوم: برنامهریزى
فصل سوم: خلاقیت و نوآورى
فصل چهارم: تصمیمگیرى و حل مسئله
فصل پنجم: مبانى برنامهریزی
فصل ششم: برنامهریزى و مدیریت راهبردى
بخش سوم: سازماندهى
فصل هفتم: عناصر و مفاهیم سازماندهى
فصل هشتم: سازماندهى و طراحى سازمان
فصل نهم: هماهنگى
بخش چهارم: بسیج منابع
فصل دهم: مدیریت منابع انسانى
فصل یازدهم: مدیریت بازار و بسیج منابع سازمانى
بخش پنجم: هدایت
فصل دوازدهم: مبانى رهبرى
فصل سیزدهم: هدایت از طریق انگیزش
فصل چهاردهم: هدایت از طریق ارتباطات
بخش ششم: کنترل
فصل پانزدهم: مبانى کنترل
فصل شانزدهم: مدیریت بحران و سیستمهاى کنترل راهبردی
منابع و مآخذ
در انبار موجود نمی باشد
مبانی سازمان و مدیریت
نویسنده |
دکتر علی رضائیان
|
مترجم |
———
|
نوبت چاپ | 24 |
تعداد صفحات | 620 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1401 |
سال چاپ اول | ———— |
موضوع |
مدیریت و حسابداری
|
نوع کاغذ | ————— |
وزن | 830 گرم |
شابک |
9789645306968
|
وزن | 0.830 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
تاکسیسواری
معرفی کتاب تاکسی سواری
سروش صحت تجربیاتش را از برخوردهای مختلفی که با رانندگان و مسافران تاکسی داشته، در کتاب تاکسی سواری در قالب 121 داستانک نگاشته است. این داستانها ازآنجاکه شخصیتهای بسیار متنوعی را در بر میگیرند و بر اساس واقعیت پیریزی شدهاند، موضوعات مختلفی اعماز زلزله، دعواهای زناشویی، خودکشی، عشق و... دارند. این موضوعات گاه در موقعیتهای طنز و گاه کاملاً غمانگیز روایت میشوند.دربارهی کتاب تاکسیسواری
همهی ما تجربهی سوار شدن در تاکسی و شنیدن روایتها و قصههای متنوع و بامزه را از جانب راننده و مسافران داریم. این تجربه وقتی به نویسندگان و یا کارگردانان میرسد، کمی متفاوت میشود؛ چراکه آنها با زاویه دیدی که دارند از یک روایت ساده یک قصه یا درام میسازند. بسیار پیش آمده که نویسنده یا کارگردانی داستانش را از همین رویدادهای عادی پیرامونش وام گرفته. در این موارد خوب گوش کردن و با دقت دیدن جهان اطراف میتواند ویژگی مثبتی باشد که یک فرد را از دیگری متمایز میکند. سروش صحت (Soroush Sehhat) برای مدتی تجربیات خود را از تاکسیسواریهایش در صفحهی اینستاگرامش به اشتراک میگذاشت. اینها داستانکهایی بودند که گاه حتی نقطهی اوجی نداشتند. اما وجود یک نکتهی جالب، یک شوک و یک لحظهی منحصربهفرد الزامی است تا یک روایت یا خاطره شنیدنی شود. او حالا این نوشتههای پراکنده را در کتاب تاکسیسواری جمعآوری کرده و گوشهای از زندگیِ هرروزهاش را به مخاطب مینمایاند.ته جدولیها 1/ راز داورهای خوابآلود
مرگ آقاي سعدي در پاريس
کتاب «مرگ آقای سعدی در پاریس» نوشته «مجید حسینی» توسط نشر چشمه منتشر شده است.
زندگي پنهان ربکا
اورسولا دختری یازدهساله است که خودش را در وبلاگش کارآگاهی مخفی به اسم ربکا معرفی میکند. او فکر میکند مادرش در یک جعبهی جادویی غیب شده و دیگر برنگشته است. اما آیا این فکرِ جادویی او درست است؟ آیا او واقعاً ربکاست؟ همان کارآگاه مخفی مشهور که دیگران را فریب میدهد؟
این دختر یک وبلاگ دارد و ناخنهای پایش لاک سبز زمردی دارند، پنج کرم خاکی دارد و گربهای که در فضا گم شده! خب، شاید بعضی از این حرفها راست نباشند... یا شاید هم باشند... ولی چه کسی میتواند همیشهی همیشه راست بگوید؟
زيرآفتاب خوش خيال
معرفی کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر
جیران گاهان در کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر به روایت ازدواج دختری یهودی به نام مونا با مردی مسلمان میپردازد و مسائل و مشکلات زندگی این دو زوج را قبل و بعد از ازدواج به تصویر میکشد. این اثر که اولین رمان جیران گاهان، نویسنده جوان ایرانی است، در سال 1389 موفق به کسب جایزه بهترین رمان اول بنیاد گلشیری شده است. مونا دختری یهودی است که علیرغم عرف و دینی که دارد به پسری مسلمان که استاد موسیقی است، علاقهمند میشود و همین موضوع باعث میشود تا خانوادهاش او را طرد کنند. اما مونا از عشقش دست برنمیدارد و به خاطر شهریار به ظاهر مسلمان شده و با او ازدواج میکند. پس از مدتی که از زندگی زناشویی مونا و شهریار میگذرد، دچار مشکل شده و رابطهشان به جدایی ختم میشود. مونا مجبور میشود به تنهایی زندگی کند و یک روز با تماس خواهرش و اطلاع از بیماری مادرشان باعث میشود تا مونا شروع به مرور وقایع گذشته کند. جیران گاهان هنگام نگارش، نگاهی بیطرفانه به داستان داشته و از افراط و تفریط دوری میکند. همین موضوع سبب میشود تا روایت داستان باورپذیرتر جلوه کند. او در روایتش از شیوه جریان سیال ذهن استفاده کرده اما آن را به گونهای بکار برده است که شما را گیج نمیکند. زیباترین و در عین حال قابل تقدیرترین جنبه کتاب زیر آفتاب خوشخیال عصر آن است که از رائهی چهرهی سیاه یا سفید به شخصیتهای داستان پرهیز شده است. چهرهی خانوادهی مونا که کلیمی هستند به صورتی انسانی به تصویر کشیده شده است و هیچ کدام از آنان یکسره خوب یا یکسره بد نیستند. تمام شخصیتهای داستان از جمله مونا و شهریار جنبههای مثبت و منفی دارند. حتی در روند داستان اشارهای به پیشداوریهای پدر و مادر شهریار در رابطه با کلیمیان میشود. از ظرایف قابل احترام این کتاب نیز میتوان به عدم تجانس فرهنگی در بین خانوادههای این زوج اشاره کرد. عدم پذیرش کامل مونا از سوی خانوادهی شهریار گرمای رابطهی عاطفی این دو نفر را سرد کرده و به گونهای روایت میشود که گویی جدایی آنها به دلیل این عدم تجانس فرهنگی و پیشداوریهای ذهنی از پیش رقم خورده است. با اینکه شهریار در روند داستان، تلاشش را برای شناخت بهتر فرهنگ خانواده مونا میکند اما رفته رفته این تمایل به شناخت کم شده و جایش را به رفتاری آمرانه و مردسالارانه میدهد. در بخشی از کتاب زیر آفتاب خوشخیال عصر میخوانیم: شیشه شور را از روی هرهی پنجره برمیدارد. دمپاییها را به نوبت میکند و روی هره میرود. وزنش را روی پنجره میاندازد. شیشه شور را فشار میدهد. قطرههای ریز آب روی شیشه پخش میشوند. بوی تمیزی دماغش را پر میکند. روزنامه را روی سطح بیرنگ، محکم بالا و پایین میکشد. پشت قطرههای آب و کف، کوچه خالی است. نه زنی، نه مردی، نه گربهای، نه بچهای. کوچه خوابیده. یکی دو ساعت دیگر خیابان پر میشود از مامانها که سرشان را از در ورودی آپارتمانها بیرون میآورند و سر بچهها داد میکشند. پسربچهها که گلکوچیک بازی میکنند و دختر بچهها که دم در خانهی همدیگر میپلکند. فقط یک دختر مومشکی با پسرها فوتبال بازی میکند. آنقدر ریزه است که خودش را چابک از لا به لای پسرها رد میکند و شوت میزند توی دروازهی زپرتی که میگذارند وسط کوچه. موسی و ادنا عاشق فوتبال بودند. مامان نمیگذاشت بروند توی کوچه. میگفت: «لازم نکرده با این گوییمها بازی کنین واسهی من.» موسی توی خانه رژه میرفت و میگفت: «حرفم باهاشون نباید زد. چه برسه به فوتبال بازی کردن.» این کلمه را تازه یاد گرفته بود. تا چند ماه همهچیز و همهکس مزخرف بودند. مسئلههای ریاضی، پسرهای گوییم همسایه، ماهیهایی که هر از گاهی توی حوض جان میدادند، روی آب بیحرکت بالا آمدند و چپه میشدند، و شلوار پارهاش که هرچه مامان میدوخت هفته بعد دوباره خشتکش جر میخورد. ادنا ولی دور از چشم مامان توی کوچه میپرید. مخصوصاً وقتهایی که مامان تو زیرزمین بود. او لب حوض مینشست و با انگشتهای پایش بازی میکرد. شصت پای چپ با راست احوالپرسی میکرد و بهش شبات شالم میگفت.فیلم کوتاهی دربارهی دیگران: مکالمه با ژانکلود کارییر دربارهی سینما
در بخشی از کتاب فیلم کوتاهی درباره دیگران میخوانیم
بعد از فیلم کپی برابر اصل طرحی در ذهنم شکل گرفت؛ بنا به این ایده که یک بار دیگر به سراغ ژولیت بینوش و ویلیام شیمل بروم و آنها را کنار هم قرار دهم. این طرح براساس شعری از لا فونتِن بود؛ همان منظومهای که دارد از پرندهای حرف میزند که پرندهی دیگر از او جدا میشود و لانه را ترک میکند. آن پرنده نگران است بچهها جفتش را با سنگ بزنند. بالاخره به لانه برمیگردد تا از جفتش مراقبت کند. این قصهی قدیمی فرانسوی را بهخصوص برای کار کردنِ دوباره با ویلیام، مردِ فیلمِ کپی برابر اصل، در نظر گرفتم. وقتی خواستم فیلمنامه را بنویسم، به نظرم رسید برای نوشتن این فیلمنامه همکاری با ژانکلود نتیجهی لذتبخشی خواهد داشت. در این آداپتاسیونِ ذهنِ ایرانی در ارتباط با یک داستان فرانسوی، نویسندهای فرانسوی مثل کرییر میتوانست برای بهتر شدن فیلمنامه کمک بسیار مؤثری باشد. با همهی تفاوتها در نحوهی نوشتن فیلمنامه همکاری مفیدی را پیشبینی میکردم. در کافهای نشستیم و حرف زدیم. ژانکلود گفت حالا همهچیز را کاملاً در ذهن دارم. بارِ دیگر که دیدمش، گفت: «نوشتمش؛ قصهی خوبی هم از آب درآمده…» و دوستش داشت. متأسفانه حالا که در تهرانم قصههای دیگری ذهنم را برای ساختن اشغال کرده. فیلم بعدی را هم که قرار است در ژاپن بسازم، اما هنوز فکر میکنم این فرصت وجود دارد که بعد از آن با کرییر کار را به جایی برسانیم. آن جهان اخلاقی قرننوزدهمی که در قصهی لا فونتِن وجود دارد هنوز هم روح ما را به ارتعاش میآورد. من مطمئن نیستم؛ یعنی حافظهام یاری نمیکند، ولی به نظرم اولینبار این داستان را در کتابهای درسی زمان دبستانم دیدم و هنوز امیدوارم من و ژانکلود به سراغش برویم.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتابدانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.