مبانی فلسفی تئوری سازمان

9,500 تومان

این کتاب برای دانشجویان رشته مدیریت در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا به عنوان منبع اصلی درس «مبانی فکری و فلسفی تئوریهای مدیریت» تألیف شده است.

فهرست

بخش اول: معانی و تعاریف نظریه از دیدگاه مکاتب فلسفی
فصل اول: معنی نظریه
فصل دوم: نفوذ عقاید دکارت
فصل سوم: نگاهی کوتاه به کانت
فصل چهارم: دوران روشنگری
فصل پنجم: نوشتارهای معاصر درباره نظریه
بخش دوم: امکان تحقق علوم اجتماعی
فصل ششم: امکان تحقق علوم اجتماعی
بخش سوم: ابعاد نظری تحلیل نظریه اداری
فصل هفتم: سطح تحلیل کلان اجتماعی
فصل هشتم: سطح تحلیل سازمانی
فصل نهم: سطح زیرسازمانی یا سطح کارگاهی در نظریه اداری
بخش چهارم: به سوی یک نظریه اداری نقدی
فصل دهم: نظریه اداری نقدی
بخش پنجم: نتیجه گیری و تحلیل پایانی
فصل یازدهم: تحلیل پایانی

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

مبانی فلسفی تئوری سازمان

نویسنده
دکتر حسن میرزائی اهرنجانی
مترجم
——
نوبت چاپ 5
تعداد صفحات 352
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1396
سال چاپ اول ——
موضوع
مدیریت و حسابداری
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9789645300737
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مبانی فلسفی تئوری سازمان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

برفک

360,000 تومان
کتاب برفک نوشته‌ دان دلیلو با ترجمه‌ پیمان خاکسار است. کتابی که مجله‌ تایم آن را در فهرست صد رمان برتر انگلیسی‌ زبان منتشر شده بین سال‌ های ۱۹۲۳ تا ۲۰۰۵ آورده است. برفک در لیست ۱۰۰۱ کتابی که پیش از مرگ باید خواند گاردین هم حضور دارد. در سال انتشارش هم جایزه‌ی ملی کتاب آمریکا را دریافت کرد. در سال ۲۰۰۶، نیویورک‌ تایمز طی یک نظرسنجی از صدها نویسنده و منتقد و ویراستار خواست تا بهترین آثار ۲۵ سال گذشته‌ آمریکا را انتخاب کنند. کتاب برفک دان دلیلو یکی از آن ها بود. پیمان خاکسار، مترجم کتاب می‌گوید: ترجمه آثار دن دلیلو بسیار سخت است و اگر مترجم ذره‌ ای بی‌ حوصلگی به خرج بدهد، ترجمه کتاب، غیرقابل خواندن از کار در می‌ آید. من روی هیچ ترجمه‌ ای در عمرم این همه کار نکرده‌ ام.
سفارش:0
باقی مانده:1

مردن به زبان مادري

2,600 تومان
در بخشی از کتاب مردن به زبان مادری می‌خوانیم: اتاق را تاریک کن چشمانت را ببند و صدایم را از پشت دری بشنو که به دریا گشوده می‌شود من اشک را در چشمان کوچه دیدم وقتی که خطر نزدیک بود و ما باید آرامش خود را حفظ می‌کردیم میان این همه زشتی زیبایی جهان در نام توست تمام درها به چهار سو باز می‌شوند سویی به باد سویی به خاک سویی به آتش و سویی به آب درست آمده‌ای! سرپوش بگذار!

تودوروف در تهران

1,800 تومان
تزوتان تودوروف، بی‌شک از مطرح‌ترین فیلسوفان و نظریه‌پردازان ادبی ربع آخر قرن گذشته و قرن کنونی است. او که در بلغارستان به دنیا آمد و در همان جا درس خواند، پس از مهاجرت به فرانسه و حضور در صحن فرهنگی این کشور، به عنوان شخصیتی فرانسوی دست به قلم برد. از ویژگی‌های نسل او، جزم‌گریزی است. وی که سال‌های کودکی و جوانی خود را در جامعه‌ای جزم‌اندیش گذرانده بود، خود به درستی به این امر واقف بود که نظریات جزم‌اندیش و تمامیت‌خواه چه بر سر جامعه و فرد می‌آورد. پس در فضای آزاد فرانسه و به ویژه با افول نظریات چپ‌گرا و نیز دیدگاه‌های سارتر و پیروانش، کوشید که تمام باری را که این نظریات بر دوش انسان‌ها گذاشته بود، بشکافد و به عمق آنها پی ببرد؛ که این کوشش را در طرح اندیشة خیر و حافظة شر می‌بینیم. کتاب با موضوع ادبیات چیست؟، وسوسة خیر، حافظة شر؛ و مردم‌شناسی در شهر حاصل حضور تزوتان تدوروف در ایران است. او در آبان‌ ماه 1385 به دعوت انجمن ایران‌شناسی فرانسه در ایران به تهران سفر کرد.

گود

32,000 تومان

در بخشی از کتاب گود می‌خوانیم

خلیل هر روز هفت صبح دوتا جعبه انار می‌ذاشت دم خونه‌ی سوری‌خانم و فخری کارش رو شروع می‌کرد. وقت‌هایی که انار می‌رسید، شیش ‌و نیم صبح اون‌جا بود. تابستون و بهار که انار نبود دیرتر می‌اومد. جعبه‌ها رو باید خودش تا طبقه‌ی سوم و اتاق بغل خرپشته می‌کشید روی پاش و بالا می‌برد. اون هم طوری که نه دخترها بیدار بشن و نه سوری داد بزنه «فخری نزنی به درودیوار.» جعبه رو می‌نداخت روی زانوی پای راستش و پله‌پله تا بالا می‌رفت. دور آخر پله‌ها که می‌رسید هن‌هن‌کنان چهارتا لیچار بار همایون شوهرش می‌کرد. خلیل یه‌بار می‌خواست کمک کنه جعبه‌ها رو تا اتاق فخری ببره، اما سوری که خلیل رو توی حیاط خونه‌ش دید، چنان قشقرقی به پا کرد که صداش تا خود بازارچه رفت و همه توی بازار به خلیل طعنه می‌زدن که رفته بودی «خونه‌ی سوری‌خانم». تا یکی دو هفته حالش خراب بود اما قول داده و طی کرده بود صبح‌به‌صبح دوتا جعبه انار ببره دم اون خونه، و می‌برد. فخری وقت‌هایی که خیلی خسته می‌شد، دهنش رو فرمی شبیه خندیدن بازوبسته می‌کرد و آب دهنش ولو می‌شد روی لباسش که با پشت آستین پیرهنِ همیشه‌سُرمه‌ایش پاک می‌کرد. «باس قرص کمر بندازم، دیگه جون واستادن ندارم. کی دست داره اون رو تو هاون بکوبه؟» کار صبحش توی پاییز و زمستون تکه‌تکه کردن انارها بود. اوایل سوری گیر داده بود که «باس انارا رو دون کنی.» فخری که هیچ‌وقت نفهمید کار سوری با انارها چیه. گفت «اینا رو تیکه‌تیکه کنم بعد له کنم، همون نمی‌شه؟» «آره. اما باس صاف بشه.»

من منچستر يونايتد را دوست دارم

130,000 تومان
در بخشی از کتاب من منچستریونایتد را دوست دارم می‌خوانیم: وقتی پدربزرگ جنازه را ول کرده توی بیمارستان، برگشته خانه. داده لباس‌ها، آرشیو روزنامه‌ها، عکس‌ها، بعضی کتاب‌ها و حتی تقدیرنامه‌هایش را توی باغچه آتش بزنند. پدربزرگ، رد نعشِ زن‌ِ جوان‌ِ با یک لنگه جوراب را، روی کمرش حس می‌کرده و هی به خودش نهیب می‌زده تا از فکر ناموس مردم، آن هم مرده‌اش، بیاید بیرون. سروصدای تیر و تفنگ دیگر کمتر شده بوده. پدربزرگ رفته لب حوض و پایش را فرو کرده وسط آب و ماهی‌ها. پدربزرگ ته دلش منتظر بوده که اتفاقی بیفتد و دری به تخته بخورد و فرشتگان کاری بکنند تا زن جوان زنده شود و بیاید دمِ خانه‌ی آن‌ها، در بزند و بعد از کلی تشکر باهم بروند بازار کباب‌خوری. آتش توی باغچه زیاد می‌شده و اهالی خانه‌ هی عکس و پوستر و بیانیه می‌ریخته‌اند توی دل آن و دود بیشتری می‌رفته هوا. روزنامه‌ها پر بوده‌اند از عکس سر آدم‌ها. آتش، آرام‌آرام عکس‌ها و کلمه‌ها را می‌کشیده توی خودش و جمع‌شان می‌کرده و تکه‌های سوخته با نرمه بادی بلند می‌شده‌اند و مثل پر می‌رفته‌اند هوا. آتشِ روزنامه‌ها، عکس‌ها و کاغذها توی غروبِ یکی از آخرین روزهای مردادماه چیز وامانده‌ای بوده، هم حالِ آدم را می‌گرفته و هم خطرناک بوده، چون وقتی بنی‌بشر حاضر است دست به هر کاری بزند، یک آتش‌بازی مختصر با روزنامه‌ها که چیزی نیست. پدربزرگ همان‌طور که پایش را توی حوض تکان‌تکان می‌داده، می‌دیده که نرمه‌بادی تکه‌های زغال‌شده‌ی کاغذها و عکس‌ها را می‌آورد و می‌اندازد روی آب و ماهی‌های کله‌خرتر می‌روند و توک می‌زنند به آن‌ها. پدربزرگ یکی دو ساعتی به تماشای آب و باد و آتش و حماقت ماهی‌های سرخ مشغول بوده که می‌بیند خورشید غروب کرده. بی‌سروصدا می‌خزد توی آشپزخانه و یک گزلیک تازه تیزشده برمی‌دارد و از خانه می‌زند بیرون.
سفارش:0
باقی مانده:2

جنگولک‌بازی‌های جناب تام 3/ جناب تام به مریخ می‌رود

14,000 تومان

برشی از متن کتاب

یک روز، آنجلا ثراگمورتون خانه ی نقلی بامزه ای را دید که گذاشته بودنش برای فروش. با خودش گفت: «باید این خانه را برای پسر عزیزم بخرم.» پرسید: «خودتان می فرستیدش؟» جواب شنید: «بله خانم.» «خوب است. پس برش می دارم.» خیلی زود خانه ی نقلی جناب تام از راه رسید. جناب تام داشت چرت عصرانه اش را می زد که سروکله ی آنجلا پیدا شد: «جناب تام. می خواهم یک چیز شگفت انگیز نشانت دهم.» «این یک خانه ی اسباب بازی است. می توانی همه ی وسایلت را تویش بچینی.» جناب تام عاشق چیزهای شگفت انگیز بود و این خانه شگفت انگیزتر از همه ی چیزهایی بود که تا آن وقت دیده بود. توی خانه پر از دکمه و اهرم و شیرفلکه و کلید بود. جناب تام دکمه ها را فشار داد. اهرم ها را کشید. شیرفلکه ها را چرخاند و کلید ها را خاموش و روشن کرد. آنجلا ثراگمورتون گفت: «این خانه ی کوچولو باید حسابی تمیز شود.» خانه را گردگیری کرد. جارو کشید. با اسفنج پاک کرد و سابید. آنجلا همیشه با دقت و وسواس تمیز کاری می کرد. درست وقتی داشت بیرون خانه را دستمال می کشید، فهمید جناب تام دارد یواشکی کارهایی می کند. جناب تام یک نقشه پیدا کرده بود و می خواست به مریخ برود. آنجلا تلاش کرد نظر او را عوض کند. پیش خودش فکر کرد یک قصه ی خوب می تواند حواس جناب تام را پرت کند. ولی او تصمیم خودش را گرفته بود. جناب تام می خواست به فضا برود. به همین خاطر آنجلا تصمیم گرفت به او کمک کند. برای خانه اش پرده های قشنگ دوخت. و یک کوسن مخصوص برای سفرش درست کرد. ...