متون روانشناسی به زبان انگلیسی

200,000 تومان

موجود در انبار

شناسه محصول: 9789646184220 دسته: , برچسب:
توضیحات

متون روانشناسی به زبان انگلیسی

نویسنده یاسمین مندی
مترجم
نوبت چاپ سیزدهم
تعداد صفحات 248
قطع و نوع جلد وزیری شومیز
سال انتشار 1402
شابک 9789646184220
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “متون روانشناسی به زبان انگلیسی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

الزامات سیاست در عصر ملت‌ دولت

150,000 تومان

معرفی کتاب الزامات سیاست در عصر ملت‌ دولت

نفی رژیم پهلوی به پیروزی آلترناتیوی که اصول و مبانی ملت‌ـ‌دولت را مقابل ایدئولوژی‌های فراملی برجسته سازد منجر نشد. دلایل و ریشه‌های انقلاب سال ۵۷ هرچه باشد، در این نکته تردید چندانی نیست که به‌جز افراد و محافل معدودی، عمده‌ی نیروهای دست‌اندرکار انقلاب ــ اعم از مذهبی و مارکسیست ــ به نگاه معطوف به حقوق بنیادی ناشی از ملت‌ـ‌دولتی به‌نام ایران، به‌مثابه تعیین‌کننده‌ی اصلی جهت‌گیری‌های سیاست داخلی و خارجی، توجه لازم را نداشتند و هر کدام به‌نوعی در پی اهداف فراملی و جهان‌وطنی خود بودند.

مقدمات نوروسایکولوژی

236,000 تومان
ارتباط مغز و روان ممکن است بسیار بدیهى به نظر برسد و بر همین منوال در این کتاب با عنوان مقدمات نوروسایکولوژى سعى شده است طبق موازین کلاسیک و آکادمیک، رفتار هنجار و نابهنجار آدمى از طریق شناخت مغز و دستگاه عصبى توجیه شود. در این کتاب تلاش شده است پس از بررسی کلاسیک ساختمان شناسی، کارکردی و آسیب شناسی دستگاه عصبی مرکزی و محیطی، رفتار هنجار و نابهنجار انسان مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و با نشانه شناسی ناهنجاری ها، محل و سپس نوع صدمه دستگاه عصبی شناسایی شود. همچنین سعی شده است این اطلاعات با توضیحات کافی پایه ای در سطح دانشجویان مقطع کارشناسی روان شناسی و عصب شناسی و سطوح بالاتر، قابل استفاده باشد. در فصل آخر کتاب نیز نظریات جدیدى در مورد ساختمان و کارکرد موجودات ارائه شده است.

کتاب جودی دمدمی مجموعه دوم جلدهای 6 تا 10

595,000 تومان
توضیحات
نام کتاب:خرید کتاب مجموعه جودی دمدمی جلدهای 6 تا 10 با قاب از نشر افق ناشر:افق نویسنده:مگان مک دونالد مترجم:محبوبه نجف خوانی

رمانتیسم: از مجموعه مکتبها، سبکها و اصطلاحهای ادبی و هنری

63,500 تومان
رمانتیسم: از مجموعه مکتبها، سبکها و اصطلاحهای ادبی و هنری نویسنده لیلیان فورست مترجم مسعود جعفری‌جزی نوبت چاپ 2 تعداد

منشا عالم حيات انسان زبان

قیمت اصلی: 40,000 تومان بود.قیمت فعلی: 36,000 تومان.

درباره کتاب منشا عالم حيات انسان زبان اثر هوبرت ريوز با ترجمه ی جلال‌الدين رفيع‌فر:

در روز سى‏ام نوامبر 1986، به مناسبت روز جهانىِ محيط‏شناسى انسانى، گردهم‏آيىِ علمى‏اى در شهر بوردوِ فرانسه برگزار شد. هدف اصلىِ اين گردهم‏آيىِ باشكوه دست‏يابى به آخرين دست‌آوردهاى علمىِ قرن بيستم درباره‏ى موضوعات بنيادىِ منشأ عالم، حيات، انسان و زبان و معرفىِ آن به جهانيان بود. در اين هم‏آيش چهار تن از صاحب‏نظران مشهور جهان چهار سخن‌رانىِ مهم درباره‏ى چهار موضوع فوق ايراد كردند. كتاب حاضر متن سخن‌رانىِ اين چهار تن است.

این اثر توسط انتشارات  آگه منتشر شده است و می توانید اين كتاب و ساير كتاب‌هاي فلسفه را از طریق خرید آنلاین از سایت فروش اینترنتی انتشارات آگاه سفارش دهید.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت