



مثل عکسی سیاه و سفید: 100 نامهی فرانسوآ تروفو
39,000 تومان
در بخشی از کتاب مثل عکسی سیاه و سفید میخوانیم
روبر عزیزم؛
از هسدن که برگشتم هر دوتا نامهات به دستم رسید. برسون را دیدم. آدم فوقالعادهای است. دیروز، یعنی یکشنبه شب، با ژاکلین رفتیم تماشای فیلمِ وارث در سینمای اگریکولتور.
بعد هم رفتیم به خانهاش و باهم شام خوردیم. پدر و مادرش رفتهاند به سفری یکهفتهای و ما هم تقریباً هر شب داریم باهم شام میخوریم.
تا ساعت یکِ صبح داشتیم بحث میکردیم و بعد هم خسته و دربوداغان به خانه برگشتم. ژانین خاطراتِ یک فریب را بهش قرض داده. باور کن خیلی گرفتار شدهام ولی حواسم به کارهای تو هم هست و حتماً روزنامهها و مجلهها را برایت میفرستم؛ دلم میخواهد بخوانمشان.
هرجورشده باید این مجلهها را بخرم و البته برای تو هم بفرستم. صد فرانک هم میگذارم کنارِ نامهی بعدی که به دستت میرسد.
ژرالد هم دیگر حاضر نیست پا توی خانهات بگذارد؛ چون ساسها خانه را گذاشتهاند روی سرشان. اگر یکذره عقل توی کلهات پیدا میشد باید به همهی فرشها و روزنامهها گوگردی چیزی میزدی و هر هفته هم کفِ اتاق را درستوحسابی ضدعفونی میکردی. اگر این کارها را کرده بودی الان میشد آنجا زندگی کرد. بههرحال هر کاری که خودت صلاح میدانی بکن.
کارم اینقدر زیاد شده که رسماً دارم خُل میشوم. دیروز ناهار را با آریان پاته و میشل مور خوردم.
باید مقالهای دربارهاش بنویسم؛ چهار پنج مقالهی دیگر هم هست: دربارهی کشیش روستا و عکس و تلفن و مقالهای دربارهی مور و یک قرار ملاقات و بحث و سخنرانی در فوبورگ، و تازه بعدِ همهی اینها باید گزارشی هم برای اِل بنویسم. راستش خودم هم نمیدانم با اینهمه کار باید چه کنم.
تازه باید جواب نامهی شُنیل را هم بدهم. نامهای هم باید به آندره بازَن بنویسم. بهنظرم دو روزی با ل. برویم پیشِ بازَن. خانهاش پانزدهکیلومتری پاریس است.
در انبار موجود نمی باشد
مثل عکسی سیاه و سفید: 100 نامهی فرانسوآ تروفو
نویسنده |
ژیل ژاکوب-کلود د ژیورای
|
مترجم |
محسن آزرم
|
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 244 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1398 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
سینما
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 250 گرم |
شابک |
9786002297006
|
وزن | 0.250 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
دختر خاندان گات 3/ دختر خاندان گات و لولوی بلندیهای بادگیر
در بخشی از کتاب دختر گات و شبح موش میخوانیم
در عین اینکه بقیه مات مانده بودند و نگاه میکردند فُن هِلسانگ یکی از چهارلولها را درآورد و شلیک کرد؛ یکبار، دوبار، چهاربار، هشتبار.. با هر شلیک مرگبار، یکی از موجودات جلوِ چشم تماشاچیها از بین میرفت. فُن هِلسانگ هنسل و گرِتِل را با پوزخندی توی جلدشان فروکرد و شمشیر مبارزهی دندانهداری از کمربندش بیرون کشید. «پیش بهسوی بریدن سرها!» این را گفت و با قدمهای بلند روی پشتبام به طرف دودکشها رفت اما سرجایش بیحرکت ماند. غرید: «این چیه؟» پایین پایش یکعالم یخ ریخته بود. در همین لحظه آدا از پشت یکی از دودکشهای یککم دورتر بیرون آمد. سیرن سِستا کنارش ایستاده بود. از پشت دودکشهای دور و برش بقیه اعضای کلوب زیرشیروانی هم هر یک با یکی از موجودات بیرون آمدند. روبی خدمتکارِ انبارِ پشتی موادِ غذایی کنار اومالوسِ فان ایستاد. امیلی کَبِیج روی هر یک از شانههایش یک هارپی و روی سرش هارپی دیگری نشسته بود. کینگزلیِ دودکشپاککن بازوی همسرِ بارنز را گرفته بود و آرتور هالفورد هم دستِ وایلدمَنِ پاتنِی را در دست داشت. ویلیام کَبِیج سرِ پشمالوی هَمیش فانِ شِتلَند را نوازش میکرد. فُن هِلسانگ فریاد کشید: «من جوایزم را میخواهم.» و از روی یک دودکش به روی دودکش دیگر میپرید و شمشیرش را دیوانهوار حرکت میداد و روی پشتبام پیش میرفت. صدای خوشنواز و آرامی که کمی تهلهجه داشت به گوش رسید که میگفت: «روپرت فُن هِلسانگ! بالاخره به هم رسیدیم.» لوسی بورجیا از پشتِ کلاهکِ دودکشی بیرون آمد و چترش را بالا گرفت.نامه باستان: ویرایش و گزارش شاهنامه فردوسی
توضیحات:
فهرست:
توفان
معرفی کتاب توفان
رومن گاری نویسنده شهیر فقید فرانسوی و ادیبی که توانست دو بار برنده جایزه ادبی گنکور شود در کتاب توفان، این بار رویای تمدن بشری را در بوتهی آزمایش میریزد، آن را پر و بال میدهد و پایانی ویژه برایش رقم میزند. به راستی بشر در طول زندگیاش به دنبال چیست؟ شاید بتوان با مطالعه این مجموعه داستانهای منتشر نشده از رومن گاری به پاسخ این سوال دست یافت.درباره کتاب توفان:
رومن گاری (Romain Gary) هنرمند و ادیبی بود که در طول عمر خود بسیار فعالیت داشت و آثار متعددی از خود به یادگار گذاشت، آثاری که در میان آنها به طور یقین برای هر سلیقه و نیازی پاسخی وجود دارد. او زندگی شخصی پرفراز و نشیبی هم داشت که بازتاب آن را میتوان در برخی آثارش مشاهده کرد. مهمترین ویژگی دیگر آثار او تنوع در موقعیتهای مکانی و زمانی آفریده شده در داستانهایش است. او تا جایی به آثارش تنوع بخشید که تعدادی از رمانهایش را با نامی متفاوت از نام واقعی خودش منتشر کرد و این حقیقت را برای مدتها مخفی نگاه داشته بود. خوشبختانه بیشتر آثار بلند و حتی کوتاه گاری به فارسی و بسیاری زبانهای دیگر در سراسر دنیا برگردانده شدهاند. کتاب توفان در بردارنده شش داستان کوتاه از رومن گاری است که تا پیش از انتشار رسمی آنها برای نخستین بار، کسی از وجودشان اطلاعی نداشت. در این اثر داستانی نیمه بلند به نام یونانی قرار داده شده که در حقیقت طرح ابتدایی رمانی است که نیمه کاره رها شده بود. انتشار این مجموعه داستان سبب شد تا بار دیگر توجه ویژهای به آثار رومن گاری شود و فقدان وجودش در این دنیا احساس شود. داستان کوتاه توفان که نام کتاب از آن برگرفته شده است، نخستین اثر ادبی به شمار میرود که رومن گاری پیش از آنکه نویسندهای مشهور شود، به نگارش در آورده بود. داستانهای دیگر کتاب توفان (The Storm) در طول دورانهای مختلف نگاشته شدهاند و به همین دلیل شاید بتوان گفت این کتاب از آرشیو شخصی گاری بیرون کشیده شده و نشانگر مسیر طی شده و تحولات او در طول زندگیاش است. داستانهای این کتاب حرفهای زیادی برای گفتن دارند چراکه از میان اتفاقات زیسته توسط خود نویسنده برگرفته شدهاند.ماکاموشی، جزیرهی جوندگان جسور 15/ کریسمس مبارک، جرونیمو!
درباره نویسنده کتاب
درباره ناشر کتاب
هوپا ناشر کتابهای کودک، نوجوان و جوان و بازیهای فکری – آموزشی است که از سال 1392 فعالیت خود را آغاز کرده است. فعالیت هوپا با ارائهی نسل جدیدی از بازیهای فکری – آموزشی شروع شد، بر اساس تولید داخلی و با کیفیتی قابل مقایسه با محصولات بینالمللی در این حوزه. پس از موفقیت هوپا در بخش بازیهای فکری، از سال 1394 برنامهریزی آن برای انتشار کتابهای مناسب کودک، نوجوان و جوان آغاز گشت و سرانجام در اردیبهشت 1395، مصادف با نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، نخستین کتابهای هوپا به بازار عرضه شد.از ديار آشتي
کاربرد روشهای تصمیم گیری چند شاخصه در جغرافیا
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.