مجمع الجزایر گولاگ (جلد دوم)

620,000 تومان

مجمع‌الجزاير گولاگ، يکي از بزرگ‌ترين و خواندني‌ترين روايت‌هاي تاريخ ادبيات جهان که براي نويسنده‌اش جايزه‌ي نوبل ادبي 1970 را به ارمغان آورده، در واقع تلاشي است براي ارائه‌ي تصويري قابل درک از گستردگي سايه‌ي شر بر زندگي ميليون‌ها شهروند روس در عصر اتحاد جماهير شوروي، به‌ويژه دوره‌ي حکمراني ژوزف استالين بين سال‌هاي 1929تا 1953.
الکساندر سولژنيتسين، نويسنده‌ي نامدار روس و از بازماندگان اردوگاه‌هاي کار اجباري گولاگ در شوروي سابق، اين کتاب را طي ده سال و از راه گفتگو با بيش از 220بازمانده‌ي ديگر اردوگاه‌ها، در سه جلد به رشته‌ي تحرير درآورده که آميزه‌اي است از نثر نويسنده‌اي حماسه‌پرداز، مورخي آرمان‌گرا و مصلحي برآشفته، با رگه‌هايي از طنز سياه. آنچه مي‌خوانيد جلد دوم اين مجموعه است.
هيچ خواننده‌ي قرن بيست‌ويکمي‌اي که شاهکار سولژنيتسين را براي بار اول مي‌خواند نبايد تصور کند که بناست يک روايت تاريخي سرراست را بخواند. کتاب او فقط وصف تاريخ نيست، خود تاريخ است. به لطف عنايت وسواس‌گونه‌ي سولژنيتسين به جزئيات و استعدادهاي ادبي و جدلي او، مجمع‌الجزاير گولاگ به خلق همين جهاني که ما امروزه در آن زيست مي‌کنيم کمک کرده است.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

مجمع الجزایر گولاگ (جلد دوم)

نویسنده الکساندر سولژنیتسین
مترجم احسان سنایی اردکانی
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 718
قطع و نوع جلد وزیری گالینگور
سال انتشار 1402
شابک 9789642135479
توضیحات تکمیلی
وزن 1.007 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مجمع الجزایر گولاگ (جلد دوم)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

برگزیده ای از دیوان خاقانی

8,500 تومان
افضل الدین بدیل بن علی خاقانی از مشاهیر سخنوران زبان و ادبیات فارسی در قرن ششم هجری است. در این دفتر برآنیم تا از منظرهای مختلف این شاعر بزرگ و روزگارش و چندی و چونی زاده قریحه طبع چون دریای موّاجش را در حدّ امکان معرفی کنیم. او سخنوری است با ذهن و قریحه شاعری سرشار، زندگی او را عمّی طبیب و فیلسوف و پسر عمی حکیم و آشنا با اسرار افلاک همراهی می کند. از این رو، در اشعار خاقانی واژه ها و اصطلاحات نجومی، فلسفی و طبی به فراوانی به کار رفته که نشان از تسلط شاعر به علوم زمان خود است. خاقانی شاعری است مسلمان و شافعی مذهب و در اصول پیرو اشاعره، تأثیر این اعتقادات در جای جای سروده های او به وضوح تمام پیداست و ما به نمونه هایی از این قسم اعتقادات اشاره کرده ایم.

آیا ویگلاف ازدواج می کند؟-4

5,000 تومان
مجموعه جدید ٦ جلدی « مدرسه نابودکنندگان اژدها » ماجراهای جالب « ویگلاف » پسربچه‌ای را روایت می‌کند که از دست برادرانش کتک می‌خورد و توسط پدر و مادرش استثمار می‌شود . یک روز ، خواننده دوره‌گردی به او می‌گوید که یک قهرمان به دنیا آمده است ولی ویگلاف در زندگی‌اش کاری به جز سابیدن ظرف‌ها و غذا دادن به خوک‌ها بلد نیست. ویگلاف اعلامیه‌ای را که بر روی درخت اعلانات زده شده می‌بیند و به ناگاه زندگی‌اش تغییر می‌کند چرا که او تصمیم گرفته وارد مدرسه نابودکنندگان اژدها بشود و راه و رسم کشتن اژدها را یاد بگیرد . اما مشکل بزرگی که سر راه اوست این است که او حتی نمی‌تواند به یک عنکبوت آسیب برساند چه برسد به یک اژدهای غول‌پیکر ! خوشبختانه او که در مدرسه دوستان خوبی پیدا کرده حالا یک سلاح مخفی نیز دارد . او بلد است که از مغز خود استفاده کند . مجموعه « نابودکنندگان اژدها » داستان‌های جالبی هستند که همه چیز را به شوخی می‌گیرند و هیچ‌چیز در این داستان‌ها از شوخی در امان نیست : خانواده ویگلاف ، برادران کودن و تنبلش که مدام کتک‌کاری می‌کنند ، پدر خانواده و معلم‌ها و . . . داستانهایی پر از خنده و شوخی که حتی سخت‌گیرترین خوانندگان را علاقه‌مند می‌کند . « فرزانه مهری » مترجم این کتاب‌ها در کارنامه کاری خود ترجمه ٧ جلدی مانولیتوها را دارد که از ترجمه آنها در شورای کتاب کودک ( بهمن ٨٦ ) تقدیر به عمل آمد . همچنین کتاب « مامی جون کم حافظه » نوشته هروه ژوان در چهارمین دوره جشنواره کتاب‌های برتر انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان به عنوان کتاب برگزیده انتخاب شد .

قصه‌های بترس برای بچه‌های نترس 2/ شبح سفیدپوش

125,000 تومان

معرفی کتاب قصه های بترس برای بچه های نترس 2 اثر محمدرضا شمس

مجموعه ای از داستان های کوتاه و ترسناک که قلب هر بچه ای را به تپش وا می دارد و او را با خود به دنیایی وهم آلود می برد. هیولای بی سری که از گردنش سوسک های گرد و سیاه بیرون می ریزند، اسکلتی که برای خرید کیک تولد به قنادی می رود، جسد دختری که از زیر آب چاه بیرون می آید، چسبیدن جن های کله قرمز به سرتاپای یک پسر و بسیاری اتفاقات عجیب و وحشتناک دیگر همگی در یک کتاب: “شبح سفیدپوش”.
چاهِ پر از هیولا، مردآزما، دی‌زنگرو، خون‌آشامی که توی خواب راه می‌ره، شبح‌های سفیدپوش وسط جاده‌ها، دست‌هایی که از توی آینه بیرون می‌آن و اسکلتی که برای خودش جشن‌تولد می‌گیره...

از این چیزها می‌ترسی؟ می‌ترسی و می‌لرزی؟ می‌لرزی و خیس می‌شی؟

اگه فکر می‌کنی بچه‌ی نَترسی هستی، بیا وسط!

اگه دلت می‌خواد ترس رو توی داستان مزه‌مزه کنی، دلت رو بزن به دریا و بیا جلو!

اگه دلت می‌خواد با موجودات عجیب‌وغریب و ترسناک آشنا بشی، این کتاب رو از توی قفسه بکش بیرون و بخون!

به افتخار همه‌ی بچه‌های نترس!

جیغ و داد و هیولای بلند

سفارش:0
باقی مانده:1

پله‌ پله‌ تا اوج

185,000 تومان
روش‌ زیگلار برای‌ دستیابی‌ به‌ موفقیت‌ بر ستون‌های‌ شرافت‌، قابلیت‌، ایمان‌، وفاداری‌ و صداقت‌ استوار شده‌ است‌. این‌ کتاب‌ با این‌ امید، اعتقاد و اطمینان‌ نوشته‌ شده‌ که‌ اگر روزانه‌ دقایقی‌ را با افکار مثبت‌ بگذرانیم‌، سر حالی‌ لازم‌ را برای‌ کسب‌ موفقیت‌ به‌ دست‌ خواهیم‌ آورد.

پادشاه هفت اقلیم

280,000 تومان
مقالات این مجموعه، که دورۀ زمانی طولانی‌ای از عیلام اولیه تا باستان متأخر را در برمی‌گیرد، تصویری از ایران باستان ارائه می‌دهد فراتر از مرزهایی که دیگر پژوهش‌های تاریخی تصویر و ترسیم کرده‌اند. این کتاب سعی دارد با بحث و گفتگو دربارۀ تاریخ تمدن عیلامی، سلوکی، کوشانی و دیگر حکومت‌هایی که در تاریخ ایران حاشیه‌ای شمرده می‌شده‌اند، شیوه‌ای نو برای نگاه به تاریخ ایران فراهم آورد. با نگاه از دریچۀ مفهومی ایدئولوژیک، که هم تحت تأثیر ایدئال‌های ایرانی‌زبان‌ها و هم سنت‌های عیلام و بین‌النهرین است، مقالات مختلف این کتاب در چهارچوب خاصی قرار می‌گیرند؛ چهارچوبی که تمام موجودیت‌های سیاسی موقت و مختلف جغرافیایی را زیر لوای مفهومی متحد می‌کند که در قرون میانه تحت عنوان جهانِ ایرانی شناخته می‌شود.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت