مجموعه‌ی خصوصی لیلی گلستان

185,000 تومان

معرفی کتاب مجموعه ی خصوصی لیلی گلستان اثر لیلی گلستان

تا به حال در ایران هیچ مجموعه داری آثارش را در قالب کتاب نمایش نداده است. با خیلی ها صحبت کردم که بیایید همه این کار را بکنید، خیلی ها گفتند ما دوست نداریم مردم بدانند ما چه چیزهایی داریم.
این حرف برایم خیلی عجیب بود. به نظرم مردم باید بدانند که سهراب سپهری، زنده رودی و سایر هنرمندهای مهم، چه کارهای دیگری کرده اند که هنوز کسی ندیده است. این کارها در خانه من است و دیده نشده و فقط کسانی که به خانه ام آمدند این ها را دیده اند.
باید همه این آثار را ببینند. من فکر کردم حتما این کار را انجام بدهم. بالاخره با نشر چشمه وارد صحبت شدم و این اتفاق افتاد. خیلی با من همراهی کردند و واقعا درست و حرفه ای رفتار شد.
گلستان با اعلام اینکه در این کتاب 133 کار چاپ شده است، افزود: این کتاب دو مقدمه دارد؛ یکی مقدمه خودم و یکی مقدمه دکتر مجابی که خیلی جذاب نوشته اند و تاریخ مجموعه داری در ایران را روایت کرده اند.
مشخصه جالب این کتاب این است که من برای هر اثر یک یادداشت چند خطی نوشته ام.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

مجموعه‌ی خصوصی لیلی گلستان

نویسنده
 لیلی گلستان
مترجم
صنم کلانتری
نوبت چاپ 4
تعداد صفحات 168
نوع جلد گالینگور
قطع رحلی
سال نشر 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
هنر و معماری
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786220100294
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مجموعه‌ی خصوصی لیلی گلستان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

فروشنده ي دوره گرد

120,000 تومان

معرفی کتاب فروشنده ی دوره گرد اثر پیتر هاندکه

فروشنده ی دوره گرد رمانی از پیتر هاندکه نویسنده ی معروف اتریشی برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات است.
این رمان که در سال 1967 منتشر شد یک رمان جنایی است که با رعایت همه ی قواعد این ژانر.، داستان یک قتل که تمام داستان های قتل دیگر را در خود خلاصه کرده است.
همانطور که از نامش هم پیداست قهرمان داستان یک فروشنده ی دوره گرد است. او همه چیز را مشاهده می کند.
کوچکترین وقایع را ثبت می کند. او شاهدی است که همه جا هست. خواننده ی این داستان که در تمام قسمت های داستان پیشرو است خود به شاهدی تبدیل می شود که هیچ چیز از نباید از نگاهش پنهان بماند.
خواننده نمی تواند به هیچ راه حل قطعی ای دست یابد چرا که هیچ راه حل قطعی ای وجود ندارد. هاندکه مرتب از طنز و کنایه استفاده می کند حتی وقتی صحبت از جسدی است.
سبک نوشتاری او منحصر به خودش است. او از معمانویسی، کدگذاری، تصویرپردازی و پیچیدگی با ساده ترین کلمات و موقعیت ها استفاده می کند. برای درک آثار او باید به کوچکترین چیزها توجه کرد مانند ویرگول و یا ایتالیک ها.
اوگاهی مانند یک فیلمنامه نویس عمل می کند. این سبک منحصر به فرد او نتیجه ی نگاه خاص او به کلمات و ادبیات است.
سفارش:0
باقی مانده:1

ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 3/ کیش کیش سرمگس!

70,000 تومان

معرفی کتاب کیش کیش سرمگس! اثر تد آرنولد

کیش کیش سرمگس کتاب سوم از سری داستان های ویز و سرمگس است داستان کتاب در رابطه با پسری نام ویززز است که به دنبال یک حیوان خانگی می گردد و با یک سرمگس دوست می شود.
در این قسمت سرمگس به خانه برمی گردد یاداشتی از ویز می بیند که در آن نوشته است که او به پیک نیک رفته است بدونه اینکه سرمگس را با خود ببرد گرسنه و غمگین به دنبال غذای مورد علاقه اش می رود از روی یک همبرگر ،پیتزا و یه تیکه استخوان کیشش می کنند حالا شما باید حدس بزنید غذای مورد علاقه ی سرمگس چیست؟
سَرمگس گرسنه است.
دلش یک چیز قهوه‌ای و چسب‌چسبی و قلمبه و بوگندو می‌خواهد. ای‌ی‌ی! می‌دانی همچین چیز خوشمزه‌ای را باید از کجا پیدا کند؟
سفارش:0
باقی مانده:1

انگلیسی رشتهء زبان و ادبیات فارسی

10,000 تومان
یکی از نیازهای اساسی دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی، آشنا شدن با حداقل یکی از زبانهای بین المللی و خواندن متون تخصصی رشته خود به آن زبانهاست. این امر دانشجویان را با واژگان و اصطلاحات تخصصی آشنا و راه را برای استفاده از متون تخصصی هموار می سازد. کتابهای «انگلیسی برای دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی 1 و 2» بر مبنای همین نیاز فراهم آمده است. هر یک از کتابها مشتمل بر یازده درس است. موضوعات این دروس، گوناگون و از ماهیت ادبیات تا نمایشنامه و وزن و قافیه و رئالیسم و سمبولیسم را شامل است. در هر درس تمرینهای مختلفی آورده شده تا مهارتهای زبانی دانشجویان تقویت گردد. از این میان به ویژه تمرینهای معادل یابی اصطلاحات انگلیسی و ترجمه متن داده شده از انگلیسی به فارسی بسیار جالب و مفید است.  

هنر و ادراک بصری : روان شناسی چشم خلاق

355,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته هنر، گرایش نقاشی، در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «مبانی هنرهای تجسمی 2» ترجمه شده و نیز در گرایشهای سینما – ارتباط تصویری، مجسمه‌سازی و تصویرسازی قابل استفاده است.

فهرست:

دیباچه ویراست جدید مقدمه فصل اول: تعادل فصل دوم: شکل فصل سوم: فُرم فصل چهارم: رشد فصل پنجم: فضا فصل ششم: نور فصل هفتم: رنگ فصل هشتم: حرکت فصل نهم: پویایی‌شناسی فصل دهم: بیان یادداشتها کتابشناسی واژه‌نامه نمایه

آسمان کیپ ابر

7,000 تومان

معرفی کتاب آسمان، کیپ ابر

مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه با حال و هوای عشق، اندوه، فقدان و زندگی که تا مدت‌ها پس از تمام شدن اثر همراه شما خواهند ماند. کتاب آسمان، کیپ ابر اثری خواندنی به قلم سید محمود حسینی‌ زاد است که 13 داستان کوتاه و جذاب را دربرمی‌گیرد.

درباره کتاب آسمان، کیپ ابر:

این مجموعه‌ی شگفت‌انگیز عنوان آخرین قسمت از سه‌گانه‌ای است که دو قسمت دیگر آن، به نام‌های سیاهی چسبناک شب و این برف کی آمده قبل‌تر به چاپ رسیده‌اند. قرار بر این بود که آسمان، کیپ ابر دومین کتاب از این سه‌گانه قرار بگیرد اما در نهایت، به دلیل تاخیر زیاد در گرفتن مجوز، دیرتر از دو مجموعه‌ی دیگر به چاپ رسید. سید محمود حسینی زاد (Mahmoud Hosseini Zad) برای نوشتن این کتاب از زندگی شخصی خود و اطرافیانش الهام فراوانی گرفته و البته کمی هم چاشنی تخیل به آن اضافه کرده است. او خود بیان می‌کند که در پس تمام قصه‌ها یک بغض نترکیده وجود دارد. هنگام مطالعه‌ی این اثر احساس می‌کنیم کنار دوستی صمیمی به گپ زدن نشسته‌ایم و او برایمان از ماجراهایی که از سر گذرانده می‌گوید. البته این موضوع نباید باعث شود گمان ببریم حسینی زاد در کتاب آسمان، کیپ ابر دست به خاطره‌گویی یا بیوگرافی‌نویسی زده است؛ بلکه او عناصری را از تجارب خود وام گرفته و از طریق آن اثری دلپذیر را خلق کرده است. نثر روان، تند و کوتاه او در این کتاب، همانند دیگر آثارش، باعث شده قصه‌های کتاب آسمان، کیپ ابر به یکی از پرکشش‌ترین داستان‌ها تبدیل شوند. قدرت خالق کتاب در تصویرسازی داستان‌ها، به خصوص ترسیم مناظر طبیعی و همچنین توجه فراوان به جزئیات از ویژگی‌هایی است که دو چندان به جذابیت کتاب افزوده است. محمود گفت دلم تنگ مي‌شود، هنوز هم بعد از اين‌همه سال گاهي صدايم مي‌کند بيشتر بين خواب‌وبيداري، يا وقتي جايي هستم غريب و ناآشنا. وقتي باران‌هاي طولاني مي‌بارد صدايم مي‌کند. صدايش مدام دوروبرم است. هنوز هم گاهي دلم مي‌خواهد تلفن را بردارم و شماره‌اش را بگيرم و او گوشي را بردارد و بگويد «الو»، من سلام کنم و او بگويد «محمودجان!»   ـ از متن کتاب ـ

تندباد

18,000 تومان

معرفی کتاب تندباد

لوران گوده در کتاب تندباد، شما را با شخصیتی مواجه می‌کند که به خاطر فساد، تلخی و رنجی که در پیرامونش وجود دارد از زندگی به تنگ آمده و مدام مشغول روایت از جهان خشنی است که او را دربرگرفته و به قول خودش «دوست دارد سیاه و آزاد بمیرد». تندباد (Ouragan roman) رمانی پر از روایت‌های کوچک از محله‌های پست، کشمکش‌ها و تلاش برای حفظ هویت است. راوی مانند قصه‌گویان سیاه پوست قرن نوزدهم مداوم روایت می‌کند و باعث می‌شود شما با قصه‌ها و کلماتش میخکوب شوید. لوران گوده (Laurent Gaude) نویسنده‌ای است که در هر یک از آثارش به گوشه‌ای از جهان می‌رود و با پرداختن به رویدادها، آداب‌ و‌ رسوم، تاریخ و مصیبت‌هایی که انسان‌ ناخودآگاه با آن‌ها درگیر می‌شود، نگاهی از دنیای متفاوت در برابر چشمان شما می‌گذارد. او در این داستان به آمریکا می‌رود و قهرمانانش را از نیواورلئان و لوئیزیانا انتخاب می‌کند، شخصیت‌هایی که خود را رودرروی تندباد کاترینا (اوت 2005) می‌بینند و خط سرنوشت‌شان در تصویری از آخر زمان با هم تلاقی می‌کند. هنگامی که توفان شروع شد بیشتر محله‌های مرفه‌نشین خانه خود را تخلیه کردند، اما ساکنان سیاه پوست بخش‌های فقیر در خانه‌های خود ماندند چون نه وسیله‌ای برای فرار داشتند و نه تمایلی، چرا که زندگی برای آن‌ها در جای دیگر بی‌معنا بود. گوده که پس از این فاجعه بسیار دگرگون شده بود، تصمیم گرفت عکس‌ها و مقاله‌هایی از روزنامه‌های آن روزها را گردآوری کند. او در برنامه‌ای تلویزیونی می‌گوید که عکس زن سیاه‌ پوستی که پرچم امریکا را بر شانه حمل می‌کند از یکی از همین عکس‌ها زاده شده است. او به دنبال شخصیتی بود که لبریز از خشم و نفرت است و اضافه می‌کند «برای من جالب است که در چنین مواقعی آتش‌سوزی جنگل‌ها، زمین لرزه‌ها، فوران آتشفشان‌ها انسان پی می‌برد که نیروی حاکم بر این سیاره هم تراز قدرت او نیست و چیزی مبهم و ژرف وجود دارد که بشر واقعاً در برابر آن حقیر است. این‌که غرور انسان در چنین لحظه‌هایی خرد می‌شود و از بین می‌رود واقعاً جالب است.» بسیاری از استعاره‌های رمان برگرفته از تورات هستند، از جمله کشتی نوح در دل توفان و سیلاب و هرگونه ارجاع به کتاب‌های مقدس ناخواسته و غیر عمد بوده و نویسنده هیچ علاقه‌ای نداشته که مفاهیم دینی را وارد چهارچوب داستان کند. در بخشی از کتاب تندباد می‌خوانیم: به خیابان‌های شهر نگاه می‌کند که دارند خالی می‌شوند و به مردمی که دسته‌ دسته می‌دوند و خانه‌ها را ترک می‌کنند و می‌داند که جایی برای او نخواهد بود. پدرها را می‌بیند که ماشین‌ها‌ را پر از بار می‌کنند و بنزین ذخیره برمی‌دارند، مادرها را می‌بیند که با قیافه‌های درهم‌ کشیده برای چندمین‌ بار از بچه‌ها‌شان می‌پرسند که آیا قمقمه‌ها را پر کرده‌اند یا نه، همه را نگاه می‌کند و می‌داند که جزء آن‌ها نیست. او می‌ماند چون ماشینی ندارد، چون نمی‌داند کجا برود و خسته است. می‌ماند، شهر در تب‌ و تاب است و او جزء شهر نیست. مردم می‌ترسند، عرق‌ می‌ریزند و هول برشان داشته که یک دقیقه را هم هدر ندهند، ولی او با آن‌ها نیست. واقعاً نمی‌ترسد، به مرگ فکر نمی‌کند، فقط فکر می‌کند که این هم یک امتحان است، امتحانی سخت. می‌داند که دوباره از پا درمی‌آید، انگار زندگی فقط همین است و او باید تسلیمش شود. به مردها و زن‌هایی که می‌روند نگاه می‌کند و به محله‌ی نکبت‌بارش برمی‌گردد، سرافکنده برمی‌گردد. خیابان‌های این‌جا آرام‌تر از مرکز شهرند. کسی در جنب‌ و جوش نیست. باز خیابان‌های پهن و فقیرانه‌ای را می‌بیند که حتی خانه‌ها‌شان هم خسته به ‌نظر می‌رسند و بی‌اختیار صدای چکشِ قاضی را می‌شنود. باد بلند می‌شود. توفان نزدیک می‌شود و مثل همیشه قسمت آن‌هاست، قسمت بدبخت و بیچاره‌های درمانده، فقط مال آن‌ها. موقع پرداخت صورت‌ حساب به ‌نظرش می‌رسد که زن جوان طور عجیبی نگاهش می‌کند. شاید از این‌که آدمی عادی دیده جا خورده است. حتماً با خودش فکر کرده بود که مسافر اتاق 507 مردی است بدبخت، معتادی که بیرون‌ کردنش به این راحتی‌ها نخواهد بود. « از مینی‌بار استفاده کردید؟» اشاره می‌کند که نه و بعد اضافه می‌کند، «فقط یک تماس تلفنی داشتم.» زن درحالی‌که با اخم به صفحه‌ی کامپیوتر زل زده تصدیق می‌کند. رسیدش را چاپ می‌کند و می‌گیرد طرفش. او نگاه می‌کند. مدت مکالمه مشخص است: یک دقیقه و پنج ثانیه. خنده‌اش می‌گیرد. یک دقیقه و پنج ثانیه. زمان خیلی کمی بود برای بیرون کشیدنش از آن اتاق. شماره گرفته بود. به رغم سال‌های سپری‌شده هنوز شماره را از بر بود. فکر کرده بود خودش گوشی را برمی‌دارد یا این‌که باید پیغام بگذارد. برای شنیدن صدایش سر از پا نمی‌شناخت، ولی صدای بچگانه‌ای جواب داده بود. لحظه‌ای مکث کرده و بعد گفته بود «سلام، اسمت چیست؟» پسر بچه‌ی آن‌ طرف خط با اطمینان جواب داده بود «بایرون.» پرسیده بود «رز آن‌جاست؟» بچه انگار مردد بود. با صدای اخم‌آلودی جواب داده بود «مامانم؟» گفته بود «آره، به مامانت بگو من دارم می‌آیم.» بچه حرفش را بریده بود، «شما؟» شرم عجیب و خاصی سرتاپایش را گرفته بود. «کینو برنس.» و تکرار کرده بود «به‌اش بگو من دارم می‌آیم.» و گوشی را گذاشته بود. یک دقیقه و پنج ثانیه. حالا دوباره به این لحظه‌ها فکر می‌کند و نیروی تازه‌ای در وجودش ریشه می‌دواند. ضربان رگ‌هایش را حس می‌کند. عجله دارد. عجله دارد که این چند صد کیلومتر را طی کند و برود، آن‌قدر برود تا به او برسد، عجله دارد که پشت فرمان ماشینش بنشیند و بدون خوردن و نوشیدن براند، چهار‌صد کیلومتر براند. عجله دارد. این بی‌قراری از کی سراغش نیامده بود؟