مدیریت‌ زمان

55,000 تومان

اگر می‌خواهید استفاده‌ بیش‌تری‌ از وقت‌ و عمر خود ببرید، سریع‌ترین‌ و پرثمرترین‌ برنامه‌ای‌ را که‌ تا کنون‌ در زمینه‌ مدیریت‌ زمان‌ پیشنهاد شده‌ در این‌ کتاب‌ خواهید یافت‌. برای‌ اجرای‌ این‌ برنامه‌ نیازی‌ به‌ اضافه‌ کردن‌ کاری‌ جدید به‌ برنامه‌ شلوغِ فعلی‌ خود ندارید. توصیه‌های‌ مولف‌ کتاب‌ به‌ همه‌ کمک‌ می‌کند تا در عرصه‌های‌ مختلف‌ زندگی‌ شخصی‌ و شغلی‌ از وقت‌ محدود خود به‌طور موثرتری‌ بهره‌ گیرند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

مدیریت‌ زمان

نویسنده
دیوید لوئیس‌
مترجم
کامران‌ روح‌شهباز
نوبت چاپ ١٥
تعداد صفحات ٢٨٨
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٠
سال چاپ اول ١٣٧٧
موضوع
وقت – تنظیم – فشار روانی
نوع کاغذ بالکی
وزن ٢٥٤ گرم
شابک 9789643111335
توضیحات تکمیلی
وزن 0.254 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مدیریت‌ زمان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ریشه چهارگان اصل دلیل کافی

125,000 تومان
کتاب ریشه چهارگان اصل دلیل کافی نوشته آرتور شوپنهاور با ترجمه رضا ولی یاری, توسط انتشارات مرکز به چاپ رسیده است. موضوع کتاب شامل فلسفه، فلسفه غرب، فلسفه مدرن می باشد. این اثر کلاسیـک در اصل رسالـه‌ی دکتری شوپنـهاور است. شوپنهاور مـی‌گوید ایـن رساله مقـدم بر اثر اصلـی او، جهان همچون اراده و تصور، است و باید پیش از آن خوانده شود. اصل دلیل کافی یکی از مفاهیم کلیدی در نیمه‌ی تصور محور دستگاه فلسفی شوپنهاور است و کتاب حاضر شرح این اصل در چهار صورت بنیادین‌اش است. معرفی مباحث کتاب ریشه چهارگان اصل دلیل کافی مقدمه خلاصه ی عمده ی نکات پیش تر گفته شده راجع به اصل دلیل کافی نارسایی شروح قبلی و پی ریزی شرحی تازه در باب طبقه ی نخست اعیان برای ذهن و صورت حاکم اصل دلیل کافی در آن طبقه در باب طبقه دوم اعیان برای دهن و صورت حاکم اصل دلیل کافی در آن طبقه درباب طبقه سوم اعیان برای دهن و صورت حاکم اصل دلیل کافی در آن طبقه درباب طبقه ی چهارم اعیان برای ذهن و صورت حاکم دلیل کافی در ان طبقه ملاحظات و نتایج کلی ضمیمه

راهنمای انتقادی پدیدارشناسی روح هگل (اکسل هونت، رابرت پیپین، تری پینکارد و …)

160,000 تومان

معرفی کتاب راهنمای انتقادی پدیدارشناسی روح هگل (اکسل هونت، رابرت پیپین، تری پینکارد و ...)ل

اغراق نیست اگر بگوییم که در پدیدارشناسی روح، درک پروژه‌ی کلی اثر عمدتاً تحت‌الشعاع تفسیرهای جزءنگرانه قرار گرفته است. می‌توان ادعا کرد که علی‌رغم تمام تفاسیر مطرح درباره‌ی فصول مختلف این کتاب و نیز شهرت و محبوبیت زایدالوصف این اثر در فضای فلسفی، پدیدارشناسی روح در مقام یک ایده‌ی کلی، هنوز مهجور مانده و کلیتِ آن تحت‌الشعاع استعمال‌های جزئی قرار گرفته است. در فضای هگل‌پژوهی انگلیسی‌زبان، اقبالِ تفسیری تازه‌ای، البته در پرتو فلسفه‌ی تحلیلی، به پدیدارشناسی روح پیدا شده است. راهنمای انتقادی پدیدارشناسی روح هگل در چنین بستری قابل درک است. دین مویار و میشائیل کوانته کوشیده‌اند تا در این اثر از مفسرانِ سنت‌های فکری مختلف هگل‌پژوهی بهره بگیرند. در این فهرست علاوه بر مفسرانِ بزرگ سنت‌های قاره‌ای هگل‌پژوهی، تقریباً نیمی از آثار به تفاسیری از پدیدارشناسی روح اختصاص یافته‌اند که می‌توان، از حیث روش، آن‌ها را تحلیلی نامید. درنتیجه، در این اثر برخی ایده‌ها و امکانات روش‌شناختی، معرفت‌شناختی و منطقی پدیدارشناسی روح مورد توجه قرار گرفته که تاکنون مغفول بوده‌اند.
راهنمای انتقادی پدیدارشناسی روح هگل (اکسل هونت، رابرت پیپین، تری پینکارد و ...) - انتشارات نی

گزیده اشعار حسین منزوی

275,000 تومان
معرفی کتاب گزیده اشعار حسین منزوی منزوى چندان در قيد و بند حفظ ظاهر نبود، وقتى محمدعلى بهمنى دوست شاعرش زبان به نصيحت دوستانه‌اى مى‌گشايد شايد او اندكى متنبه شده و به راه آيد، به وى پاسخى رندانه مى‌دهد: «در نيم قرن ديگر، حتى زودتر، هيچ‌كس نمى‌پرسد منزوى يا بهمنى چگونه زندگى مى‌كرد، سير بود يا گرسنه، تنها به شعر ما نگاه مى‌كنند.» شعر منزوى برآمده از نحوه سلوك او با زندگى بود، جوشيده از عواطف و احساسات رقيق، همان‌هايى كه رشته زندگى‌اش را از هم گسيخت. شعر كمتر شاعرى به حد حسين منزوى ناشى از دغدغه‌ها و فراز و فرودهاى زيستى شاعر است، زندگى‌اش سلسله‌اى از ناكامى‌ها و نامرادى‌ها است و همواره درگير روزمرگى‌هاى جارى زندگى بود، اما دغدغه اصلى‌اش يعنى خلق آثارى ماندگار هيچ‌گاه از ذهنش حتى در اوج درماندگى‌ها به در نرفت. تصويرى كه به ويژه در ساليان پايانى عمرش از او در ذهن‌ها مانده، مردى آشفته حال و پريشان و از هم گسيخته بود كه هيچ قرابتى با وجه هنرمندانه او نداشت، بهترين وصف حالش از زبان خودش مى‌باشد : مرا نديده بگيريد و بگذريد از من         كه جز ملال نصيبى نمى‌بريد از من زمين سوخته‌ام. نااميد و بى‌بركت         كه جز مراتع نفرت نمى‌چريد از من

به دنبال کاغذ اخبار

9,000 تومان
اولین روزنامه ایران نامی نداشت و آن را با عنوان «کاغذ اخبار » می‌شناختند . این روزنامه در دوشنبه ٢٥ محرم ١٢٥٣ هجری قمری مطابق با اول ماه مه ١٨٣٧ میلادی در تهران منتشر شد . سه سال قبل از آن ( در سال ١٢٥٠) فتحعلیشاه ( دومین شاه سلسله قاجار ) ، و یک سال قبل از آن عباس میرزا ولیعهد از دنیا رفته بودند . چنین بود که در زمان تولد روزنامه در ایران محمدشاه ، سومین پادشاه قاجار ، در مسند قدرت بود . زمانی که عباس میرزا ولیعهد در تبریز اقامت داشت وزیری بسیار لایق داشت به نام ابوالقاسم فراهانی ملقب به قائم‌مقام ، که در آخر عمر فتحعلیشاه وزیر این پادشاه نیز بود . محمدشاه ، پس از مرگ فتحعلیشاه ، قائم‌مقام را به وزارت خود برگزید ، اما یک سال بعد به تحریک حاج میرزا آقاسی او را کشت و آقاسی را به صدراعظمی نشاند . به این شکل ، کاغذ اخبار که مقدمات انتشار آن در زمان عباس میرزا و قائم‌مقام فراهم شده بود بعد از صدارت حاج میرزا آقاسی انتشار یافت . ماجراهای مطبوعات در ایران از کاغذ اخبار تا روزنامه‌های امروز داستانی دارد خواندنی .

فسقلی ها جلد 10

7,000 تومان
مجموعه فسقلی ها دربرگیرنده ی سی جلد کتاب است که شخصیت اصلی هر یک از آنها پسر یا دخترکوچولویی است که یک ویژگی یا عادت منفی دارد این داستان ها به گونه ای هستند که خواننده ی خردسال از همان ابتدا، بدی رفتار شخصیت داستان را حس می کند و متوجه زشتی کارش می شود.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت