ملت عشق

420,000 تومان

مولانا خودش را «خاموش» می‌نامید؛ یعنی ساکت. هیچ به این موضوع اندیشیده‌ای که شاعری، آن هم شاعری که آوازه‌اش عالمگیر شده، انسانی که کار و بارش، هستی‌اش، چیستی‌اش، حتی هوایی که تنفس می‌کند چیزی نیست جز کلمه‌ها و امضایش را پای بیش از پنجاه هزار بیت پرمعنا گذاشته چطور می‌شود که خودش را «خاموش» بنامد؟ کائنات هم مثل ما قلبی نازنین و قلبش تپشی منظم دارد. سال‌هاست به هر جا پا گذاشته‌ام آن صدا را شنیده‌ام. هر انسانی را جواهری پنهان و امانت پروردگار دانسته‌ام و به گفته‌هایش گوش سپرده‌ام. شنیدن را دوست دارم؛ جمله‌ها و کلمه‌ها و حرف‌ها را… اما چیزی که وادارم کرد این کتاب را بنویسم سکوت محض بود. اغلب مفسران مثنوی بر این نکته تأکید می‌کنند که این اثرِ جاودان با حرف «ب» شروع شده است. نخستین کلمه‌اش «بشنو!» است. یعنی می‌گویی تصادفی است شاعری که تخلصش «خاموش» بوده ارزشمندترین اثرش را با «بشنو» شروع می‌کند؟ راستی، خاموشی را می‌شود شنید؟ همه بخش‌های این رمان نیز با همان حرف بی‌صدا شروع می‌شود. نپرس «چرا؟» خواهش می‌کنم. جوابش را تو پیدا کن و برای خودت نگه دار. چون در این راه‌ها چنان حقیقت‌هایی هست که حتی هنگام روایتشان هم باید به مثابه راز بمانند.

(از متن کتاب)

«ارسلان فصیحی» بیش از این کتاب‌های «زندگی نو»، «قلعه سفید» از اورهان پاموک (برنده جایزه نوبل ادبی ۲۰۰۶) و «سلول ۷۲» از اورهان کمال را ترجمه و راهی بازار کتاب کرده است.

موجود در انبار

شناسه محصول: 9789643119195 دسته: , برچسب: , , ,
توضیحات

ملت عشق

نویسنده
الیف شافاک
مترجم
ارسلان‌ فصیحی‌
نوبت چاپ ١٢٨
تعداد صفحات ٥١٢
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٣
سال چاپ اول ١٣٩٣
موضوع
——
نوع کاغذ تحریر
وزن ٤٩٠ گرم
شابک
9789643119195
توضیحات تکمیلی
وزن 0.49 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ملت عشق”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

جمعه بیست و هشتم ‏روی صندلی لهستانی

1,200 تومان
این کتاب با ٨ داستان کوتاه از جمعه بیست و هشتم آغاز می‌شود. دختری چاق عاشق استادی مو سفید می‌شود تا آنجا پیش می‌رود که موفق به گرفتن مدرک دکترا می‌شود. در ادامه به داستان بعدی می‌رسیم که روایت راننده تنهای آژانس است که خیلی اتفاقی جدول تلفنی حل می‌کند. داستان دیگر یک داستان کوتاه از پسر بچه‌ای است که گربه‌ای سیاه دارد و با یک شبح دوست می‌شود. "زن سمندر یا زینت؟" داستان سرایدار یک برج است که شب‌ها با کلیدهای یدکی به آپارتمان‌های طبقات بالا می‌رود. طولانی‌ترین داستان کتاب ماجرای ٣ زن را باز می‌گوید که یک مرده روی دستشان مانده بعد کتاب کمی شیرین می‌شود و به داستان شیرینی‌پزی مانوک می‌رسد که دختری ارمنی به نام ژانت مدیر آن است و محبوبه کتابفروشی همسایه. آخرین داستان هم از دو نفر است که با فلاکس چای رفته‌اند روی پشت‌بام تا برف ببینند.

پانوراما ۳… فلسفه زندگی زناشویی

35,000 تومان
به‌رغم ضرباهنگ سریع زندگی امروز، اوقات ما پر است از فراغت‌های کوتاه و فرصت‌های طلایی. اتاق انتظار پزشک و صف و بانک و وقت‌هایی که توی تاکسی و مترو می‌گذرانیم، می‌تواند وقف سرک کشیدن از پنجره‌ای کوچک به جهان عجیب شاهکارهای ادبی شود. نیز، بارها اتفاق افتاده که تلاش کرده‌ایم مطالعه‌ی یکی از این شاهکارها را آغاز کنیم اما به  دلیل هیبت اثر، نداشتن زمان کافی یا همگام نشدن با حال و هوای داستان از این کار بازمانده‌ایم. در این مواقع دسترسی به گزیده‌ای خوشخوان و مناسب از آثار نویسنده می‌تواند جرئت و شوق مطالعه‌ی نوشته‌ای را که خواندنش کاری شاق به نظر می‌رسید در ما برانگیزد. پانوراما همین هدف را دنبال می‌کند: جهان‌نمایی وسیع که به آسانی در دسترس عموم مخاطبان قرار می‌گیرد.

سلام

11,000 تومان
رمان «سلام» شرح اضطراب‌ها و اضطرارهای چند زوج جوان در اواسط دهه ٧٠ است که در فضاهای روشنفکری و فرهنگی آن روزگار با هم در حال گفتگو و مراوده‌اند. هر یک از شخصیت‌ها به قلم خود، درون و چیزی را که بر وی می‌گذرد، بازگو می‌کند، شخصیت‌هایی که از یک سو تابع امیال و غرض‌های شخصی خود هستند و از سوی دیگر، خود را پیرو اصول اخلاقی پذیرفته شده می‌دانند و این گونه تضادها و تعارض‌ها، آنان را دچار بحران‌های خانوادگی و اجتماعی متعدد می‌سازد. رمان سلام ترس‌ها و بحران‌های زندگی در کلانشهر تهران و درگیری‌های سیاسی و فرهنگی اجتماعی شخصیت‌ها با این شهر را درگیرودار تحولات این دهه به شیوه چند صدایی روایت می‌کند: «آقای فرزاد مولایی عزیز، سلام شما من را نمی‌شناسید. در واقع این اسم را نمی‌شناسید. چطور بگویم؟ گیج شده‌ام و نمی‌دانم از کجا شروع کنم. می‌شود خواهش کنم صبور باشید و تا پایان نامه را بخوانید؟ پیش از هر چیز از شما می‌خواهم که متن این نامه محرمانه بماند، هر چند با نام دیگری برای شما می‌نویسم. مجبورم ناشناس بمانم، چون هنوز از شما مطمئن نیستم و اگر به گوش شوهرم برسد زندگی‌ام از آنچه هست بدتر می‌شود. متأسفانه تا زمانی که از کمک شما مطمئن نشوم، نمی‌توانم شوهرم را هم به شما معرفی کنم. من به مقداری پول احتیاج دارم تا از مشکلی که به آن گرفتار شده‌ام به جایی دور فرار کنم و بعد از مدتی بتوانم کار کنم و پول را به شما برگردانم.»

تناردیه را من کشتم

110,000 تومان

زنانگی مرز باریك و ناپیدایی است كه تا زن نباشی و خودت را درون آن محصور نبینی حسش نمی‌كنی. آن‌قدر ناپیداست كه گاهی ناخواسته از آن رد می‌شوی،‌ بی‌اعتنا به بهایی كه باید بابتش بپردازی، هرآنچه داری،‌ شاید همۀ زندگی‌ات را.

در كتاب تناردیه را من كشتم اثر عترت اسماعیلی، كه به تازگی روانه بازار شده، زن‌ها هركدام در مقطعی از زندگی‌شان خواسته‌اند یا مجبور شده‌اند از دایرۀ امن خود بیرون بیایند، تا از مرزی كه آن‌ها را از دنیای اطرافشان جدا كرده است رد شوند. روایت همۀ این گذرها در همۀ داستان‌ها در دنیای واقعی رخ نمی‌دهد،‌ و هستند زن‌هایی كه فقط در رؤیاهایشان همان می‌شوند كه می‌خواهند.

فضای متفاوت هركدام از قصه‌ها نشان می‌دهد نویسنده قصد دارد ما را با دنیایی چند بعدی آشنا كند، كه در هر بعد از آن زن‌ها بابت از مرز گذشتنشان بهای خاص خود را می‌پردازند.

مگه تو مملکت شما خر نیست؟

85,000 تومان
مگه تو مملکت شما خر نیس؟ عزیز نسین ترجمه ارسلان فصیحی طوری که انگار دندانش درد بکند یک دستش را به صورتش گرفته بود و در حالی که سرش را به چپ و راست تکان می‌داد، وارد شد. همین طور با دست به صورتش می‌زد و مدام می‌گفت: «وای! آبرومون رفت...» می‌شناختمش، آدم مبادی آدابی بود. خیلی تعجب کردم از این که به محض ورود، بی سلام و کلامی، شروع کرد به زدن خودش و گفتنِ «وای! آبرومون رفت...» گفتم: «خوش اومدین. بفرمایین... خواهش می‌کنم بفرمایین بنشینین...» «آبرومون رفت! پاک آبرومون رفت...!» با خودم گفتم شاید مصیبتی سرش آمده، شاید هم سر خانواده‌اش. می‌گفت: «دیگه می‌خواستین چی بشه؟ یه خرِ گَرو به دو هزار و پونصدلیره به یارو فروختن.» «مَحمَت نُصرَت» (١٩١٥-١٩٩٥) معروف به عزیز نسین، نویسنده، مترجم و طنز نویس توانای اهل ترکیه است. بدون شک طنزنویسی یکی از مشکل‌ترین رشته‌های ادبیات جهانی است که کمتر نویسنده‌ای می‌تواند در این راستا به طور کامل موفق عمل کند اما عزیز نسین با قلم خود سال‌های زیادی علیه ظلم و استبداد نوشت و ظالمان را به سخره گرفت. او با آثار جاودانی‌اش مرزها را در هم نوردید و به نویسنده‌ای فراملیتی تبدیل شد. عزیز نسین می‌گفت: برای من هیچ حدو مرزی متصور نیست و با قلم خود در هر جای دنیا ناله‌ای از انسان‌ها بشنوم آن را به قلم خواهم کشید و به گوش همه جهانیان خواهم رساند. مجموعه حاضر گزیده‌ای است از بهترین داستان‌های طنز عزیز نسین که مترجم آنها را از کل آثارش انتخاب و ترجمه کرده است.

سگ خارجی

7,000 تومان
راوی داستان، سرگشته از نسل جنگ، تاریخ زندگی جستجوگرانه‌اش را که آغازش مقارن با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است، به دنبال گمشده‌هایش تا زمان حال امروز ایران معاصر پی گرفته است. گمشده یا گم کرده‌هایش هم انسان‌هایی هستند که از او دور مانده‌اند و هم هویت خانه و زندگی جا مانده در کودکی و نوجوانی‌اش: «مدتی است احساس معلق شکست دارم، یک شکستِ بد و دور. انگار این احساس را از خیلی وقت پیش داشته‌ام. نمی‌دانم چرا گفتم «معلق». مثل حس‌هایی که برای همیشه در ذهنمان می‌مانند اما گاهی چون فراموششان می‌کنیم فکر می‌کنیم رفته‌اند و به محض تکرار حادثه‌ای، به سرعت برق و باد می‌ریزند توی ذهنمان، لابد همین نزدیکی‌ها بوده‌اند و جای دوری نرفته بودند...» سگ خارجی روایت روح شرحه شرحه آدم‌هایی است که در حیرت و تعلیقی ناشی از همان حیرت روزگار می‌گذرانند. دختر (راوی) که می‌خواهد خانواده‌اش را گردِ هم آورد و نجات دهد... تا دختری کُردِ عراقی که آوارگی‌اش سر آوارگان این سوی مرز خراب می‌شود... تا برادرانی که هر یک به شکلی می‌روند و دیگر بر نمی‌گردند، گم می‌شوند، حتی به زندگی برگرداندن برادری که به ظاهر هست، جایی نرفته، اما در حقیقت نیست... نوجوانی گُنگ که در ذهن و زبان خویش گم شده... تا دخترانی که بعد از جنگ تازه یادشان آمده می‌شود زیبا هم بود و شاد هم بود و دوست هم داشت و نخلستان‌ها و هورهای جنوب را از یاد برد و توأمان در یاد داشت تا حکایت مادری که پیراهن سیاه عزا، دیگر، پوستی است بر تن‌اش، بر موجودیت و بر زندگی بی اهمیتش... رمان سگ خارجی روایت بوکشیدن است. بوهای شیرین و شاد، تلخ و نوستالژیک و گاهی گس و سوزاننده و حیوانی! مثل بوی سوزان سگی که ذره ذره جان می‌کند و می‌خندید!