ملل 20 … کرۀ شمالی

11,000 تومان

شبه جزیره کره در شمال شرقی آسیا واقع شده و طی پنج هزار سال تاریخ خود همواره یکپارچه بوده است. در سال ١٩١٠ ژاپنی‌ها کره را مستعمره خود کردند که سرآغاز یک دوره چهل‌ساله  بهره‌کشی از کره‌ای‌ها و سرکوب وحشیانه آنها بود. پس از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا و شوروی کره‌ای‌ها را از سلطه ژاپن آزاد کردند، اما این شبه جزیره به دو کشور جداگانه تقسیم شد. بدین ترتیب، کره شمالی به یک کشور کمونیستی تحت حمایت شوروی تبدیل شد و رسماً «جمهوری دموکراتیک خلق کره» نام گرفت.
تقسیم تحمیلی کره به دست قدرت‌های خارجی در رویکردها و سیاست‌های کره شمالی امروزی نقش بسزایی داشته است. کره شمالی از بدو تأسیس در پی اتحاد مجدد با کره جنوبی بوده است.
حمله کره شمالی به کره جنوبی در سال ١٩٥٠ به منظور ادغام اجباری دو کشور از راه نظامی، باعث شروع «جنگ کره» شد. دخالت آمریکا و اتحاد شوروی و بعداً چین در این جنگ سرآغاز کشمکش بین‌المللی بین آنها بود. هر چند کره شمالی در این جنگ به هدفش که اتحاد مجدد دو کره بود دست نیافت، اما به تقویت ارتش خود پرداخت و به برنامه ریزی برای وحدت دو کره ادامه داد. امروزه این کشور تقریباً به طور کامل از جهان خارج منزوی است. نه در صلح است و نه در آرامش.
بیستمین مجلد از سری مجموعه ملل امروز به کشور کره شمالی اختصاص دارد.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

ملل 20 … کرۀ شمالی

نویسنده
دبرا ای.میلر
مترجم
مهدی حقیقت‌خواه
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ۱۴۴
نوع جلد سلفون
قطع وزیری
سال نشر ١٣٩٤
سال چاپ اول ——
موضوع مجموعه ملل
نوع کاغذ ——
وزن ۴۰۰ گرم
شابک
9786002782298
توضیحات تکمیلی
وزن 0.4 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ملل 20 … کرۀ شمالی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

خشونت (پنج نگاه زیرچشمی)

190,000 تومان

معرفی کتاب خشونت (پنج نگاه زیرچشمی)

اسلاوُی ژیژک، این فیلسوف، منتقد فرهنگی و کوشنده‌ی سیاسی، چارچوب مسحورکننده‌ی تازه‌ای برای نگرش به نیروهای خشونت در جهان ما به‌دست می‌دهد. وی با دستمایه قرار دادن تاریخ، فلسفه، کتاب‌ها، فیلم‌ها، روان‌پزشکی لکان و لطیفه‌ها به بررسی شیوه‌های فهم و بدفهمی خشونت می‌پردازد.
ژیژک با استفاده از بینش فرهنگی بی‌مانند خود تبیین تازه‌ای از شورش‌های سال ۲۰۰۵ پاریس ارائه می‌کند؛ در سهل‌گیری نسبت به خشونت که براساس انسان‌دوستی انجام می‌شود تردید روا می‌دارد و به شکلی جسورانه به تأمل درباره‌ی تصویر قدرتمند و عزم جزم تروریست‌های روزگار حاضر می‌نشیند.
به گفته‌ی ژیژک خشونت سه شکل دارد: کنشگرانه (جنایت، ارعاب)، کنش‌پذیرانه (نژادپرستی، نفرت‌پراکنی، تبعیض) و سیستمی (تأثیرات فاجعه‌بار نظام‌های اقتصادی و سیاسی)؛ و غالباً یکی از شکل‌های خشونت مانع از دیده شدن دیگر شکل‌های آن می‌شود و بدین ترتیب مسائل پیچیده‌ای پدید می‌آید.
آیا پیدایش سرمایه‌داری و در واقع تمدن بیش از آن که جلوی خشونت را بگیرد سبب خشونت نمی‌شود؟ آیا مفهوم ساده‌ی «همسایه» آبستن خشونت است؟ آیا ممکن است شکل مناسب اقدام بر ضد خشونت در زمانهٔ ما صرفاً تعمق و اندیشیدن باشد؟
ژیژک از این پرسش‌ها و پرسش‌های دیگری که به همین اندازه اندیشمندانه است آغاز می‌کند و در اثری که جایگاه او را به‌عنوان یکی از پردانش‌ترین و فتنه‌انگیزترین اندیشمندان دوران نو تحکیم خواهد کرد به بحث درباره‌ی خشونتِ سرشته شده در ذات جهانی‌شدن، سرمایه‌داری، بنیادگرایی، و زبان می‌پردازد.
خشونت (پنج نگاه زیرچشمی) - انتشارات نی

کتاب با و بی تکلف – درس گفتار داستان نویسی

65,000 تومان
معرفی کتاب با و بی تکلف – درس گفتار داستان نویسی کتاب رمان نویس ساده نگر و رمان نویس اندیشمند، اثری نوشته ی اورهان پاموک است که اولین بار در سال 2010 به چاپ رسید. وقتی که رمان می خوانیم، چه اتفاقی در درون ما می افتد؟ چگونه یک رمان، تأثیر منحصر به فرد خود را خلق می کند و این چنین از نقاشی، فیلم یا شعر متمایز است؟ پاموک در این کتاب الهام بخش، متفکرانه و عمیقاً شخصی، ما را وارد دنیای نویسندگان و مخاطبین می کند و از ارتباط نزدیک و دوطرفه ی میان آن ها پرده برمی دارد. او نگاهی دوباره به رمان های پرطرفدار خود در دوران جوانی می اندازد، با بررسی آثار نویسندگان بزرگی چون تولستوی، داستایفسکی، فلوبر، پروست و مان، به تمایز میان هنرمند ساده نگر و هنرمند اندیشمند می پردازد و سعی می کند تا نقطه ی تعادل میان این دو را آشکار سازد. پاموک در طول این کاوش ادبی، عناصر ساخت شخصیت، طرح داستانی، زمان و مکان را مورد توجه قرار می دهد؛ عناصری که شکل دهنده ی رویاهای شیرین دنیای داستان ها هستند.

کتاب زوربای یونانی

325,000 تومان
معرفی کتاب زوربای یونانی کتاب زوربای یونانی، رمانی کلاسیک نوشته ی نیکوس کازانتزاکیس است که نخستین بار در سال 1946 منتشر شد. این رمان ارزشمند به داستان دو مرد، دوستیِ باورنکردنی آن ها و اهمیت بهره جویی کامل از زندگی می پردازد. زوربا، مردی یونانی، بسیار پرانرژی و غیرقابل پیش بینی است. او به همراه راوی بی نام و نشان داستان به جزیره ی کرِت می رود تا در معدن ذغال سنگِ راوی کار کند؛ پس از این اتفاق، رابطه ی منحصر به فردی میان این دو شخصیت شکل می گیرد. این دو کاراکتر از نظر شخصیت بسیار از هم دور هستند: راوی، مردی متفکر، فروتن و کم حرف است و زوربا، شخصیتی آزاد، سرزنده و ورای محدودیت های آداب معاشرت دارد. زوربا در ادامه ی داستان به بهترین دوست راوی تبدیل می گردد و به او کمک می کند تا قدر و ارزشِ لذتِ زنده بودن را بیش از پیش درک کند.

کتاب بیلی زباله جمع کن

25,000 تومان

معرفی کتاب بیلی زباله جمع کن اثر الکساندر مک کال اسمیت

روزی یک شوک واقعی به بیلی وارد شد. این شوک در صفحات داخلی یک روزنامه بود. در آن صفحه ی روزنامه، عکسی از شهر آن ها چاپ شده بود! ابتدا، بیلی حتی از دیدن آن به خودش بالید، امّا بعد وقتی آنچه در زیر عکس نوشته شده بود خواند، لبخند از صورتش محو شد: «این عکسی از کثیف ترین شهر این کشور است. در آخرین مسابقه، برای یافتن کثیف ترین شهر جایزه ای اختصاص داده بودیم. این شهر با بیش از پانصد رأی از طرف افرادی که قبلا در آنجا بودند بالاترین مقام را آورد. خب، این هم جای خوشبختی است، یا شاید، بدبختی!» بیلی شوکه شده بود. چقدر وحشتناک! این خبر چقدر برای شهرشان وحشتناک و خجالت آور بود! همین طور که گزارش ادامه پیدا می کرد، وضع بدتر هم می شد.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

کتاب خاطرات من

35,000 تومان
خاطرات من عبدالله ناهید روایت یک دورهٔ پرفراز و نشیب از تاریخ گوشه‌ای از سرزمین ایران است؛ سرگذشت سقز در سال‌های جنگ اوّل جهانی به قلم یکی از بیگ‌زاده‌های آن سامان که در کنار ثبت و ضبط مجموعه‌ای از دقایق و جزئیات، روایت بزرگ‌زادهٔ عارف‌مسلکی از حوادث گذرای روزگار نیز هست و در کنار این گزارش، یک سعی و تلاش مستمر برای کاستن از مصائب و دشواری‌هایی که در خلال حوادثی از این دست دامنگیر مردم تیره‌بخت می‌شود.