منم کوروش

250,000 تومان

به راستی اگر تاریخ رشته‌ای علمی است، چرا برخی نویسندگان به نگارش رمان تاریخی مبادرت می‌ورزند؟ امروز در درک عمومی و جهانی تاریخ و شخصیت‌های تاریخی ، هنر نقشی ممتاز دارد. تاریخ همیشه خیال‌برانگیز است و رمان یا فیلمی که از یک واقعه تاریخی و یا یک شخصیت تاریخی تهیه و یا نوشته می‌شود بهترین جلوه‌گاه این تخیل است. در این کتاب حوادثی آمده‌اند که مستندند و بنابر روال معمول رمان‌های تاریخی، بعضی شخصیت‌ها به داستان اضافه شده‌اند.

حمله‌های نظامی، تصمیمات کلان و گاه حتی تاکتیک‌های به کار رفته در نبرد که در رمان حاضر آمده‌‌اند، همگی پشتوانه‌های مستند تاریخی دارند. کتاب حاضر از ٣ بخش تشکیل شده است که به زندگی کوروش بنیانگذار پادشاهی هخامنشی می‌پردازد. بخش اول دوران کودکی کوروش و دوستان او را در بر می‌گیرد و در بخش دوم به چگونگی تشکیل امپراتوری هخامنشیان می‌پردازد و در کتاب سوم ماجرای فتح بابل و پیشروی به سوی شرق پیگیری می‌شود. این کتاب سرگذشت حقیقی پادشاهی است که بلندپروازی، غرور ، شکوه و تواضع و فروتنی را در وجود خود با هم آشتی داد .

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786002780546 دسته: , برچسب: , , ,
توضیحات

منم کوروش

نویسنده
الکساندر جووی
مترجم
سهیل‌ سمی
نوبت چاپ ٨
تعداد صفحات ٣٩٤
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٩٢
موضوع
رمان
نوع کاغذ بالکی
وزن ٣٩٢ گرم
شابک
9786002780546
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.392 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “منم کوروش”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

قاب‌های خالی

22,000 تومان
آن روز هم اتاق نیمه تاریک بود و چهره پونه در سایه دلنشینی قرار گرفته بود. نگاهی به دیوارها انداختم. قاب عکس های زیادی به آن ها میخ شده بود. همفری بوگارت که مشتش را زیر چانه حائل کرده بود, میرزاکوچک خان با جنگلی از ریش و مو. چند سال ریش هایش را نتراشید؟.. پنج سال؟؟ رمان «قاب‌های خالی» داستان ثانیه‌های سپری شده اما ثبت نشده زندگی شهاب است که آرزو داشت کسی آن‌ها را به تصویر بکشد و درون قاب بگذارد. شهاب پنج سال در گذشته خود زندانی بود و تمایلی به شکستن در زندانش نداشت تا وقتی که با پزشک معالج خود – ترنج – که او هم به نحوی زندانی است، آشنا می‌شود. این دو نفر راهی سفری می‌شوند که می‌توانست به آزادی هر دو آنها بینجامد اما ... . بدین ترتیب بیمار-شهاب- با پای خود به ملاقات یکی از روانشناسان حاذق سیاتل می‌رود تا زندگی در وجود او دوباره شکل بگیرد. او پنج سال است که هیچگاه نخندیده، حتی گریه هم نکرده است. خصوصیات منحصر به‌فردی دارد. دنیا از دید او تمام نشده بلکه اوست که به پایان راه رسیده است. «سروکله ترنج پیدا شد و یکراست آمد سراغم. بین آن همه آدم تروتمیز، پیدا کردن مردی با ریش‌های پنج سال نزده، کار دشواری نبود. شده بودم شبیه دیو‌، روبرویم نشست. نور آفتاب می‌تابید به صورتش. بعد از یک سال بالاخره ترنج را در روشنایی می‌دیدم. باز هم موهایش را از پشت بسته بود. بند دلم پاره شد و افتاد یک جای‌دور.»

حالم خوب نیست

5,500 تومان

١٤ داستان مجموعه حالم خوب نیست داستان‌های کوتاهی است از زندگی آدم‌های امروزی که اتفاقات داستان‌ها در فضای شهر می‌گذرد. آدم‌هایی که هر کدام قصه خودشان را دارند هر چند از بیرون درگیر زندگی روزمره‌اند. در اینجا آدم‌ها فقط آدمند. اسم ندارند. گاهی حتی روی جنسیت آنها تاکید نمی‌شود. فقط وقتی جنسیت پر رنگ می‌شود که نقطه تمرکز داستان قرار می‌گیرد.

داستان‌های این مجموعه آنقدر کوتاهند که زندگی شهری طبقه متوسط تاب و تحمل زمان گذاشتن روی آنها را داشته باشد. داستان‌های خاک خیس، کافی شاپ، کفش‌های نه‌چندان تمیز، حالم خوب نیست، نیمکت، وصیت‌نامه و ... نام برخی داستانهای این مجموعه‌اند:

«دستمال کوچکی بر می‌دارم و گردوخاک کتابخانه را با آن پاک می‌کنم. با دستمال کوچک دیگری اشک‌هایم را. اما گردوخاک دلم را با کدام دستمال پاک کنم؟...»

 نقدی بر این کتاب

نکسوس‌ (تصلیب گْلگون)

65,000 تومان
حیرت‌انگیز. کتاب‌ چنان‌ شکوه‌ جنجال‌برانگیزی‌ دارد که‌ فقط‌ از ذهن‌ هنرمندی‌ نابغه‌ می‌تراود. دیلی‌ تلگراف‌   شادی‌، خشم‌، سحر و هول‌انگیزی‌ در آثار میلر نهایت‌ آفرینش‌ خود را تجربه‌ می‌کنند. میلر خواننده‌ را اسیر آثار خود می‌کند. اکسفورد میل‌     اوج‌ ادبیات‌ آمریکا در آنچه‌ میلر آفریده‌ است‌ تجلی‌ می‌یابد. لارنس‌ دارل‌   «نکسوس‌» حلقه‌ی‌ پایانی‌ سه‌ گانه‌ عظیم‌ میلر است‌. اثری‌ جاودانی‌ که‌ همراه‌ با «پلکسوس‌» و «سکسوس‌» تصلیب‌ خونین‌ انسان‌ معاصر را معنا می‌کند.

لاکان ـ هیچکاک

380,000 تومان
این کتاب برای نخستین بار در دهه ۱۹۸۰  در فرانسه چاپ شد و حاوی یکی از نخستین دستاوردهای مکتوب مکتب اسلوونی است. اما اهمیت کتاب حاضر صرفاً به قرائت متفاوتش از لاکان در مفهوم عام محدود نیست. در حوزه نظریه روانکاوی فیلم نیز این کتاب و البته دیگر نوشته‌های اسلاوی ژیژک انقلابی عظیم است. کتاب "لاکان ـ هیچکاک" مجموعه‌ای است غافلگیرکننده و نامتعارف از تحلیل‌ها و تفسیرهایی ناب و بدیع در باب فیلمسازی که به نظر می‌رسید حرف تازه‌ای درباره او نمی‌توان زد. در این کتاب گروهی از متفکران و نظریه‌پردازان مکتب اسلوونی، به همراه منتقدان نسل سوم "کایه دو سینما" که گرایش لاکانی را در نقد فیلم دنبال می‌کنند، یکی از درخشان‌ترین و معتبرترین متون نظری در باب سینما را رقم می‌زنند. کتاب از سه بخش تشکیل شده است: مضامین، فیلم‌ها و جهان هیچکاک. مترجمان این مجموعه شهریار وقفی‌پور، مازیار اسلامی، امید نیک‌فرجام، امیر احمدی آریان، امید مهرگان، نگار میرزابیگی و... هستند.‏

بگذار برسانمت

7,000 تومان
بگذار برسانمت شامل ١٧ داستان کوتاه و خواندنی است. در داستان اول این کتاب می‌خوانیم: پدرم می‌گوید: «چند بار بهت بگویم هر روز هر روز چادر سرت نکن برو پی خرید آت و آشغال.» مادرم می‌گوید: «وا! کِی من هر روز هر روز رفتم؟ به جای دست درد نکند است شمس‌الله؟» «حالا کدام چادر سرت بود؟» «همان چادر مشکی گلدارم. مگر فرقی هم دارد.» «دِ همین دیگر! حالا کو تا تو فرق این چیزها را بفهمی.» «باز از خودت حرف درآوردی شمس‌الله؟» «اگر زن موقع راه رفتن قرو قمیش نیاید کسی باهاش کار ندارد.» «خجالت بکش شمس‌الله! بعدِ یک عمر کلفتی تو این خانه، این دستمزدم است، آفرین شمس‌الله! آفرین! خوشم باشد.» «حالا چه شکلی بود؟» «خیر سرش موهای جوگندمی‌اش را زده بود بالا اما ابروهای آن چشم‌های هیزش سیاه بود.» «بفرما! ببین چطوری رفته تو نخ آقا!» «خوب، نگه داشت کنارم؛ فکر کردم فامیلی همسایه‌ایه، نگاهش کردم. وقتی بی‌حیا گفت: بگذار برسانمت، روم را برگرداندم.»... محمد رضا گودرزی نویسنده این کتاب است که از مجموع آثار وی مجموعه پشت حصیر، فینالیست بنیاد گلشیری و منتقدان مطبوعات شده است.

عذاب‌ وجدان‌

45,000 تومان
چند دقیقه‌ پیش‌، همان‌ صدای‌ همیشگی‌. هر بار با شنیدن‌ آن‌ صدا، قلبم‌ فرو می‌ریزد، درست‌ مثل‌ شبی‌ که‌ از جزیره‌ برگشته‌ بودیم‌ و من‌ داشتم‌ از ترس‌ می‌مردم‌ که‌ مبادا متوجه‌ شوند که‌ ماتئو، جلوی‌ در ساختمان‌، در انتظار من‌ است‌. با این‌ حال‌ وقتی‌ تاکسی‌ حرکت‌ کرد، هراسان‌ شده‌ بودم‌. همان‌طور که‌ ماتئو رفته‌رفته‌ از من‌ دور می‌شد، من‌ نیز حس‌ می‌کردم‌ که‌ در صحبت‌ کردن‌ با گولیلمو نباید شتابی‌ نشان‌ دهم‌ (و با وجود این‌که‌ داشتم‌ از آنچه‌ تو آن‌ را «تقصیر من‌» می‌نامی‌، رنج‌ می‌بردم‌) حس‌ می‌کردم‌ که‌ بار دیگر آن‌ عذاب‌ وجدان‌ نامعلوم‌ و همیشگی‌ دارد در قلبم‌ جای‌ می‌گیرد... ... من‌ داشتم‌ فکر می‌کردم‌ که‌ دیگر هرگز سعادتمند نخواهم‌ شد. و یک‌ روز، مرگ‌ من‌ نیز فرا خواهد رسید. به‌ نظرم‌ سانتا ترزا هم‌ همین‌ را می‌گفته‌ است‌: تا دو ساعت‌ دیگر، نه‌؟ بگذریم‌. به‌ هر حال‌ ماجرای‌ ما دارد به‌ انتها می‌رسد. ماتئو اغلب‌، با نگرانی‌ خاطر به‌ من‌ خیره‌ می‌ماند. دستش‌ را به‌ پیشانی‌ من‌ می‌کشد و زمزمه‌کنان‌ می‌گوید: «حتی‌ عشق‌ من‌ نیز موفق‌ نخواهد شد از تو دفاع‌ بکند، نه‌، هیچ‌ کس‌ قادر نیست‌ که‌ آن‌ لحظه‌، لحظه‌ مرگ‌ را به‌ عقب‌ بیندازد.» ...