من و دارو دسته ی راهزن‌ها 1: هفته ی دوم ژوئن دزدیده شدم!

80,000 تومان

انتشارات چشمه منتشر کرد:
یادتان باشد که بدون شامه ی خوب، ظاهر مناسب و تحمل، کسی راهزن خوبی نمی شود!

ویلیا هم این را می داند و از این نگران است که مجبور شود تابستانش را به جای آب نبات جویدن و در جاده ها تاختن و مسابقه دادن در اردوی کسالت آور ویلن زن ها بگذراند.

او از تابستان قبلی با پیرات ها قرار گذاشته و حالا منتظر است که یک بار دیگر دزدیده شود!

در خمیره ی داستان چیزی نو و تروتازه وجود دارد که باعث می شود آدم درباره ی آینده ی خانواده ی دیوانه ی راهزن ها کنجکاو شود.

“روزنامه ی سِوِنسکا داگ بلادت”

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

من و دارو دسته ی راهزن‌ها 1: هفته ی دوم ژوئن دزدیده شدم!

نویسنده
 سیری کلو
مترجم
 طاهر جام برسنگ
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 262
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1400
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 207 گرم
شابک
9786226839181
توضیحات تکمیلی
وزن 0.207 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “من و دارو دسته ی راهزن‌ها 1: هفته ی دوم ژوئن دزدیده شدم!”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

خیام صادق: مجموعه آثار صادق هدایت درباره خیام

160,000 تومان

معرفی کتاب خیام صادق: مجموعه آثار صادق هدایت درباره خیام

کتاب خیام صادق نوشته‌ی صادق هدایت است که مطالعات دقیق و کاملی از زندگی و آثار خیام ارائه می‌دهد. برای درک شخصیت و جهان‌بینی این حکیم بزرگ پارسی باید به‌ پای سخنان هدایت نشست و از توضیح و تفسیر جذاب او استفاده کرد. جهانگیر هدایت در این کتاب مجموعه نوشته‌های صادق هدایت را گردآوری کرده و مقدمه‌ای بر آن نوشته است.

درباره‌ی کتاب خیام صادق

در کتاب خیام صادق با تمامی تحقیقات و مطالعات صادق هدایت (Sadegh Hedayat) درباره‌ی خیام مواجه می‌شویم. صادق هدایت دو کتاب راجع به خیام نوشته است که اولی در سال 1303 به اسم «رباعیات عمر خیام» منتشر شد. هدایت در این کتاب ابتدا در مورد زندگی خیام توضیحاتی می‌نویسد و سپس رباعیات او را با دقت زیادی انتخاب و رباعیاتی که طبق تحقیقاتش اصل نیستند را حذف می‌کند. او در سال 1313 کتاب دیگری از آثار خیام به اسم «ترانه‌های خیام» را منتشر می‌کند. در این کتاب مطالعات هدایت درباره‌ی خیام به شکل چشم‌گیری گسترده می‌شود. او اشاراتی به متن قدما، متون افراد مشهور و دیدگاه‌های مختلف درباره‌ی خیام را در سه بخش مقدمه، خیام فیلسوف و خیام شاعر، مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد. عُمَر خیام نیشابوری حکیم و شاعر قرن پنج و شش هجری است. دانشمندان در گذشته باید با تمامی علوم زمانه‌ی خود آشنا و صاحب‌نظر می‌شدند؛ از این رواست که خیام دارای مرتبه‌ی بالای علمی بوده است؛ اما آنچه خیام را در جهان مشهور کرده، رباعیات اوست. رباعی قالبی کاملاً مختص به شعر فارسی است و خیام معروف‌ترین رباعی‌سرا در تاریخ شعر پارسی است. خیام در رباعیات خود فلسفه زندگی خود را با نهایت هنرمندی و خلاقیت مطرح می‌کند که این امر سبب تأثیر شگرف در برخی نویسندگان مطرح دنیا مثل اسکات فیتزجرالد و فرناندو پسوآ شده است. کتاب خیام صادق گردآوری مطالب دو کتاب «رباعیات عمر خیام» و «ترانه‌های خیام» است. محققان همواره مطالعات صادق هدایت را منبع و مرجعی برای تحقیقات خود درباره‌ی خیام قرار داده‌اند. در کتاب خیام صادق، صادق هدایت به‌تمامی نکات پیرامون پستی و بلندی‌های زندگی خیام، رباعیات و صحت و تحریفات آن‌ها و نظرات و تأثیر حکیم خیام بر بزرگان پرداخته است.

کتاب خیام صادق برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب خیام صادق به تمام کسانی که به ادبیات و به‌خصوص به خیام نیشابوری علاقه‌مند هستند و از طرفداران قلم صادق هدایت به‌شمار می‌روند توصیه می‌شود.

سرو سفید یا حافظ ناصر

54,000 تومان

معرفی کتاب سرو سفید یا حافظ ناصر اثر ناصر قلمکاری

طبق روایات غیرموثق کاتبان در بعدازظهر روزی معمولی، صوفیان خشک اندیش و قداره بندان و چند مامور حکومتی به خانه‌ی حافظ شیراز یورش می آورند تا او را برای کیفر گناهش با خود ببرند. نوشته اند حافظ با اهل خانه‌اش تنها بوده و هیچ روی قصد فرار نداشته. در روایت ها آمده خواجه‌ی شیراز قصد سفر بغداد داشته و در خانه یاری یا همسری یا سروی روان داشته که باعث آرامش و راحتی خیالش بوده. اما کاتبان ننوشته اند چه روی می دهد که پس از این واقعه سرو یا همان بت لشر شکن از زندگی شاعر می رود و می شود یار سفر کرده. چه می شود که تهمت تکفیر باطل می شودو حافظ به سرنوشت سهروردی گرتار نمی آید؟ سرو سفید قصه‌ی این عشق زیر سایه‌ی وحشت و ماجرای دیوانی را روایت می‌کند که به آب شسته می‌شود اما عمری جاودانه می یابد.
سفارش:0
باقی مانده:1

چند روایت معتبر

140,000 تومان
کتاب چند روایت معتبر مجموعه‌ داستان هایی از مصطفی مستور است که نشر چشمه آن را منتشر کرده است. در کتاب چند روایت معتبر رگه های فلسفی و اعتقادی به چشم می خورد. مصطفی مستور روی موضوعاتی چالش بر انگیز دست می گذارد و عاشقانه های او واقعا خاص و خالص هستند. این کتاب از ۷ روایت تشکیل شده و این روایت ها عمدتاً به عشق، زندگی، مرگ و مفهوم خداوند مربوط می شوند.  اول هر روایت، یک متن خاص قرار داده شده است تا خواننده در فضای آنچه که قرار است اتفاق بیفتد قرار بگیرد و یک ذهینت اولیه از داستان داشته باشد. ۷ روایت کتاب شامل موارد زیر می شوند:
  1. چند روایت معتبر درباره عشق: یک معلم فیزیک که عاشق شاگرد خود می شود.
  2. چند روایت معتبر درباره زندگی: کسری که همراه سایه زندگی می کند و به مهتاب فکر می کند.
  3. چند روایت معتبر درباره مرگ: بخش هایی از زندگی افراد مختلف، خودکشی، عروسی و مرگ.
  4. مصائب چند چاه عمیق: بخش هایی مختلف از زندگی.
  5. در چشم هات شنا می کنم و در دست هات می میرم: ماجرای یک شاعر که عشق او به تنفر تبدیل می شود.
  6. کیفیت تکوین فعل خداوند: سه زوج جوان که یکی از آن ها دچار حادثه ای شده و ناخودآگاه صدایی را می شنود.
  7. کشتار: داستان یوسف و مونس که عاشق می شوند و با نامه با هم در ارتباط هستند.
سفارش:0
باقی مانده:2

ته جدولی‌ها 1/ راز داورهای خواب‌آلود

350,000 تومان
تیم فوتبال هفت نفره سوتوآلتو، فقط یه تیم فوتبال دبستانی معمولی نیست. تیم فوتبالیه که همیشه خدا توی جدول از آخر اول بوده. اگه بخوای خوب بهش فکر کنی این خودش یه دستاورد به حساب میاد.
اما حالا دیگه وضعیت فرق کرده. بهمون اخطار دادن که باید حتما یه بازی رو ببریم وگرنه تیممون رو منحل میکنن و به جاش، مدرسه یه گروه موسیقی پوسیقی یا یه همچین چیز حوصله سربری تشکیل میده.
بعدشم بالاخره یه تیم باید باشه که ته جدول باشه. جدول بدون ته که نمیشه. تازه! ما بیشتر وقتا برای بالا بردن روحیه تیم مقابل بود که اجازه میدادیم اونا ببرن وگرنه عمرا میتونستن حریفمون بشن.هه..ای بابا! کیو میخوام گول بزنم آخه؟
ما چند ساله که ته جدولیم ولی الان وقتشه که دیگه یه تیم واقعی باشیم و نشون بدیم نمیتونن ما رو از هم جدا کنن. ما تصمیم گرفتیم که هر اتفاقی بیفته با هم باشیم و انقدر خوب بازی کنیم که همیشه یه تیم بمونیم اما تو بازی بعدی که ما تمام تلاشمونو میکنیم و بازی داره به نفع ما پیش میره، اتفاقی می افته که بوی توطئه میده.
یه نفر نمیخواد ما برنده بشیم. اما کور خونده ان. ته و توی قضیه رو درمیاریم چون عشق فوتبالیم. جدول ته داره ولی عشق فوتبال ته نداره. اگه مثل ما عاشق فوتبال و ماجراجویی هستین پس بزن بریم.
سفارش:1
باقی مانده:1

روایت شناسی: درآمدی زبان شناختی – انتقادی

32,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته زبان شناسی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا به عنوان منبع فرعی دروس ادبیات از دیدگاه زبان شناسی، تحلیل کلام و جامعه شناسی زبان به ارزش هر درس2 واحد ترجمه شده است. همچنین، دانشجویان رشته های ادبیات تطبیقی، ادبیات نمایشی و ادبیات فارسی و همه علاقه مندان به حوزه مطالعات ادبی از این کتاب بهره مند می شوند.

فهرست:

سخن مترجمان پیشگفتار فصل اول: آشناییهای مقدماتی فصل دوم: ساختار اساسی داستان فصل سوم: شکل‌گیری متن روایی (1): زمان، کانون‌سازی، روایتگری فصل چهارم: شکل‌گیری متن روایی (2): شخصیت، زمینه داستان، تعلیق، فیلم فصل پنجم: شکل‌گیری متن روایی (3) بازنمایی کلام شخصیتها فصل ششم: روایت در بافت اجتماع: رویکرد زبان‌شناسی اجتماعی فصل هفتم: روایات کودکان فصل هشتم: روایت به منزله فعالیتی سیاسی منابع واژه‌نامه (انگلیسی به فارسی) واژه‌نامه (فارسی به انگلیسی) نمایه

این هیولا تو را دوست دارد

16,000 تومان
کتاب «این هیولا تو را دوست دارد» رمانی غافل‌گیرکننده از لیلی مجیدی است. از ویژگی‌های این رمان می‌توان به روایت رئالیستی، جمله‌های کوتاه و نثر محاوره‌گونه و صمیمی اشاره کرد. راوی کتاب سوم‌شخص یا دانای کل است. فضاها، موقعیت‌ها و حالات روحی و روانی شخصیت‌ها هم به‌خوبی توصیف شده‌اند. داستان درباره‌ی دختری به نام روجاست که پدرش را از دست داده و اکنون به خانه‌ی پدری بازگشته تا برایش مراسمی برگزار کند. او در زمان حیات پدر رابطه‌ی خوبی با او نداشت. ذهنش پُر از شنیده‌هایی درباره‌ی پدر و قضاوت درباره‌ی اوست؛ اما به‌تدریج در مسیر اتفاقات، به نادرستی بسیاری از این قضاوت‌ها پی می‌برد. او مدام در حال کشف درونی و یادآوری خاطراتی فراموش‌شده از گذشته است و داستان را همین خاطرات می‌سازند. لیلی مجیدی این کتاب را زیر نظر حسین سناپور منتشر کرده و به مشکلات متداول درباره‌ی جامعه‌ی زنان پرداخته است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «هنوز درست‌وحسابی با مرد حرف نزده بود، لبخند نزده بود بهش که زنی جلو آمد و بغلش کرد بوسیدش. به چهره‌ی زن دقیق شد. نمی‌شناختش. تلاش کرد به یاد بیاورد اما یادش نیامد. لبخند زد و تشکر کرد. نفر بعدی جلو آمد. این‌ها دوست‌بودند، آشنا بودند یا فامیل؟ چند نفر دیگر که آمدند و رفتند، توانست سرش را بچرخاند و به آسمان نگاه کند که جور عجیبی تیره بود، خاکستری تیره. قاری یک‌نفس چند آیه را پشت هم خوانده بود که صداهایی شروع کردند توی بلندگو احسنت احسنت و الله الله گفتن. چه‌قدر هوای اطراف خفه بود...»