من و دارو دسته ی راهزن‌ها 1: هفته ی دوم ژوئن دزدیده شدم!

80,000 تومان

انتشارات چشمه منتشر کرد:
یادتان باشد که بدون شامه ی خوب، ظاهر مناسب و تحمل، کسی راهزن خوبی نمی شود!

ویلیا هم این را می داند و از این نگران است که مجبور شود تابستانش را به جای آب نبات جویدن و در جاده ها تاختن و مسابقه دادن در اردوی کسالت آور ویلن زن ها بگذراند.

او از تابستان قبلی با پیرات ها قرار گذاشته و حالا منتظر است که یک بار دیگر دزدیده شود!

در خمیره ی داستان چیزی نو و تروتازه وجود دارد که باعث می شود آدم درباره ی آینده ی خانواده ی دیوانه ی راهزن ها کنجکاو شود.

“روزنامه ی سِوِنسکا داگ بلادت”

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

من و دارو دسته ی راهزن‌ها 1: هفته ی دوم ژوئن دزدیده شدم!

نویسنده
 سیری کلو
مترجم
 طاهر جام برسنگ
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 262
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1400
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 207 گرم
شابک
9786226839181
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.207 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “من و دارو دسته ی راهزن‌ها 1: هفته ی دوم ژوئن دزدیده شدم!”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ماکاموشی، جزیره‌ی جوندگان جسور 7/ شبح مترو

110,000 تومان
درباره نویسنده کتاب
الیزلبت دمی (Elisabetta Dami) (1958- ) نویسنده ایتالیایی ادبیات کودک است که به دلیل نگارش سری کتاب‌هایجرونیمو استیلتن مشهور است.
درباره ناشر کتاب
هوپا ناشر کتاب‌های کودک، نوجوان و جوان و بازی‌های فکری – آموزشی است که از سال 1392 فعالیت خود را آغاز کرده است. فعالیت هوپا با ارائه‌ی نسل جدیدی از بازی‌های فکری – آموزشی شروع شد، بر اساس تولید داخلی و با کیفیتی قابل مقایسه با محصولات بین‌المللی در این حوزه. پس از موفقیت هوپا در بخش بازی‌های فکری، از سال 1394 برنامه‌ریزی آن برای انتشار کتاب‌های مناسب کودک، نوجوان و جوان آغاز گشت و سرانجام در اردیبهشت 1395، مصادف با نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، نخستین کتاب‌های هوپا به بازار عرضه شد.  
سفارش:0
باقی مانده:2

شرورترین دختر مدرسه 1

290,000 تومان
انتشارات چشمه منتشر کرد: «دختر بد پررو» لقبی بود که همکلاسی‌های الیزابت به او داده بودند. او واقعا شرورترین دختر مدرسه بود. عزمش را جزم کرده بود که از مدرسه نفرت داشته باشد و آن‌قدر شیطنت کند که ناچار شوند از مدرسه اخراجش کنند و به خانه بفرستندش. برای رسیدن به این هدف از هیچ‌کاری رویگردان نبود و هیچ یک از معلم‌ها و شاگردان از شرارت‌هایش در امان نمی‌ماندند. ولی مدرسه وایتلیف هم مدرسه‌ای معمولی نبود...
سفارش:0
باقی مانده:2

يکي بود که خودش نبود

99,000 تومان
در کتاب «یکی بود که خودش نبود» بارون لامبرتو پیرمردی نودوسه‌ساله، ایتالیایی و ثروتمند است که با بیست‌وچهار بیماری دست‌وپنجه نرم می‌کند. او همراه پیشخدمت باوفایش در جزیره‌ی سن‌جولیو روزگار می‌گذراند. بارون که در آستانه‌ی مرگ قرار دارد و به‌دنبال جاودانگی است، یکباره جوان، سرحال و شاداب می‌شود. راهزنان برای دریافت پول او را گروگان می‌گیرند، اما هر کاری می‌کنند بارون جوان‌تر و سرحال‌تر از دیروز می‌شود. چه رازی در میان است؟ او را جادو کرده‌اند؟
بارون لامبرتو پیرمردی نودوسه‌ساله، ایتالیایی و ثروتمند است که با بیست‌وچهار بیماری دست‌وپنجه نرم می‌کند. او همراه پیشخدمت باوفایش در جزیره‌ی سن‌جولیو روزگار می‌گذراند.
بارون که در آستانه‌ی مرگ قرار دارد و به‌دنبال جاودانگی است، یکباره جوان، سرحال و شاداب می‌شود. راهزنان برای دریافت پول او را گروگان می‌گیرند، اما هر کاری می‌کنند بارون جوان‌تر و سرحال‌تر از دیروز می‌شود. چه رازی در میان است؟ او را جادو کرده‌اند؟ * کتابی از برنده‌ی جایزه‌ی هانس کریستین اندرسن ۱۹۷۰
سفارش:1
باقی مانده:1

پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

قیمت اصلی: 45,000 تومان بود.قیمت فعلی: 22,000 تومان.

معرفی کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

جوردی سییرا‌ ای فابرا در کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم داستان پسر نوجوانی به نام فلیپه را به تصویر می‌کشد که مامان و بابای او دست به اعتصاب زده‌اند. به این معنا که دیگر هیچ‌کدام از وظایف پدری و مادری‌شان را انجام نمی‌دهند. متعجب شده‌اید، مگر نه؟! با فلیپه همراه شوید و ببینید چرا و چگونه چنین چیزی رخ داده است...

درباره‌ی کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

کتابی که پیش روی شماست، به نام پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم (Querido Hijo: Estamos En Huelga) نوشته‌ی جوردی سییرا‌ ای فابرا (Jordi Sierra I Fabra) رمانی برای نوجوانان است. این اثر ذیل مجموعه‌ای به نام پسر عزیزم منتشر شده که در آن، داستان پسری نوجوان به نام فلیپه و چالش‌های او با خانواده، دوستان و مدرسه‌اش روایت می‌شود. پیش از آن که به شما بگوییم ماجرای کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم چیست، اجازه دهید ابتدا شما را با فلیپه آشنا کنیم. فلیپه پسر نوجوانی است که پدر و مادرش از دست کارهای او ذلّه شده‌اند! راستش را بخواهید، فلیپه نه در کارهای خانه کمک می‌کند، نه حتی به امور شخصی خودش رسیدگی می‌کند. هر سال در درس‌هایش تجدید می‌آورد و با همه‌ی این‌ها سربه‌هوا و بی‌مسئولیت هم هست! داستان کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم (We Are on Strike) از آن جا آغاز می‌شود که پدر و مادر فلیپه تصمیم می‌گیرند اعتصاب کنند و کاری به کار پسرشان نداشته باشند. با توجه به این اعتصاب، فلیپه و پدر و مادرش دیگر حقی نسبت به یکدیگر نداشتند؛ فلیپه فقط حق غذا، تخت‌خواب و گاهی یک بوس داشت (چون به هر حال پسرشان بود!)، اما نه هیچ چیز بیشتر... راستش را بخواهید، داستان از چند روز قبل شروع شده بود. درست از همان روزی که پدر و مادر فلیپه با او چنان دعوایی کردند که بیا و ببین. ماجرا همان باید و نبایدهای همیشگی بود. این‌که چرا فلیپه از فرصت‌هایش استفاده نمی‌کند، چرا نمی‌فهمد که اگر همین‌طوری پیش برود، به هیچ جا نخواهد رسید، چرا با بال زدن یک مگس هم حواسش پرت می‌شود. که باید درس بخواند، که فرصت‌ها را از دست ندهد، که همه‌ی کارها را نگذارد برای لحظه‌ی آخر، که تابستان در یک چشم به‌ هم زدن تمام می‌شود و از این‌جور حرف‌ها. حرف‌هایی که هر سال می‌زدند، اما امسال به خاطر دو‌تا تجدید شدَّتَش بیش‌تر بود. اما همان‌طور که احتمالاً خودتان حدس می‌زنید، گوش فلیپه به این حرف‌ها بدهکار نبود که نبود. سه ماه تا امتحانات سپتامبر مانده بود. نمی‌خواست از همین الآن بنشیند سرِ درس و مشق، آخر تازه مدرسه‌اش تمام شده بود. به استراحت نیاز داشت!!... به‌ هر ‌روی، مامان و بابای فلیپه که متوجه شدند او قرار نیست از کارهای بدش دست بردارد، تصمیم گرفتند اعتصاب کنند. می‌پرسید اعتصاب پدر و مادرها دیگر به چه شکل است؟ خب، ما به شما می‌گوییم. اعتصاب یعنی این ‌که دیگر مامان رأس ساعت نُه صبح، فیلیپه را با این بهانه که «اگر زیاد بخوابی، همه‌ی ساعت‌های روزت را از دست می‌دهی» از خواب بیدار نکرد. بعد هم که فلیپه تصمیم گرفت برود فوتبال بازی کند، هیچ مخالفتی با او نداشت. وقتی هم که دید تیشرت فلیپه کثیف، چروک و پُر از لکه است و بوی وحشتناکی هم می‌دهد، خم به ابرو نیاورد. در واقع، قرار بود که مامان تیشرت ورزشی فلیپه را بشوید، اما از آن جا که در اعتصاب به سر می‌برد، این کار را انجام نداده بود و به نظر نمی‌رسید اهمیتی به این موضوع بدهد. البته باید به شما بگوییم که فلیپه هنوز نفهمیده بود چه اتفاقی افتاده. گمان می‌کرد مادرش دچار زوال عقل شده که این چنین نسبت به کارهای فلیپه بی‌تفاوت رفتار می‌کند! فلیپه آنجایی متوجه شد اتفاقی عجیب در حال رخ دادن است که موقع بیرون آمدن از خانه، مادرش هیچ صحبتی با او انجام نداد. در حالت عادی باید با مادرش بحث می‌کرد، تعهد می‌داد که سر‌وقت برمی‌گردد، قسم می‌خورد که خوب رفتار می‌کند، که خودش را توی دردسر نمی‌اندازد، که اگر چراغ راهنمایی برای عابران سبز بود، از خیابان رد می‌شود و یک عالم چیز دیگر. اما این بار زمانی که فلیپه جلوی در و خطاب به مادرش گفت «من رفتم!» مادرش با یک «بسیار خُبِ» ساده و مختصر جوابش را داد. نه هیچ ممانعتی، نه هیچ درس اخلاقی، هیچیِ هیچی. خلاصه این که پدر و مادر فلیپه داشتند در حد المپیک به او بی‌محلی می‌کردند. فلیپه که در ابتدا از شرایط تازه راضی بود، ‌کم‌کم متوجه شد که قضیه‌ی پیش‌آمده چندان هم مطلوب نیست. همین شد که سعی کرد راهی برای شکستن اعتصاب پدر و مادرش بیابد. دوست فلیپه، آنجل، به او گفته بود آن‌هایی که اعتصاب می‌کنند، اول تحت فشار قرار می‌دهند تا بتوانند حقوق‌شان را مطالبه کنند، ولی در نهایت مذاکره می‌کنند،‌ اما به نظر نمی‌رسید که پدر و مادر فلیپه قصد مذاکره داشته باشند... پس آن روز کی می‌رسید؟ طاقت فلیپه طاق شده بود... بد نیست اشاره کنیم که زیمنا مایر تصویرگری کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم را بر عهده داشته است. مجموعه‌ی پسر عزیزم به چندین زبان ترجمه شده؛ این کتاب را در ایران، زهرا سادات جد‌غریب به فارسی برگردانده و نشر کتاب چ (واحد کودک و نوجوان نشر چشمه) آن را ذیل مجموعه‌ی داستان‌های ونوشه به انتشار رسانده است. گفتنی‌ست چاپ نخست این کتاب در زمستان 1398 صورت گرفته است.

ققنوس و قمری و شکایت عاشق

44,000 تومان

معرفی کتاب ققنوس و قمری/شکایت عاشق اثر ویلیام شکسپیر

کتاب «ققنوس و قمری/شکایت عاشق» یک شعر تمثیلی از ویلیام شکسپیر است که برای اولین بار در سال 1601 به عنوان مکمل اثر طولانی تر، شهید عشق، اثر رابرت چستر منتشر شد.
شعری که از آن به عنوان «نخستین شعر متافیزیکی بزرگ منتشر شده» نام برده شده است، تعابیر متضاد بسیاری دارد.
عنوان " ققنوس و قمری " یک برچسب معمولی است. همانطور که منتشر شد، شعر بدون عنوان بود. این عنوان از دو پرنده نام می برد: ققنوس اساطیری و و قمری گرفته شده است. این شعر تشییع جنازه‌ای را توصیف می‌کند که برای ققنوس و قمری درگذشته ترتیب داده شده است، که برخی از پرندگان به آن دعوت شده‌اند، اما برخی دیگر حذف شده‌اند. ققنوس و قمری به ترتیب نمادهای کمال و عشق فداکار هستند.
ویژگی سنتی ققنوس این است که وقتی می میرد، به زندگی باز می گردد و از خاکستر تجسم قبلی خود برمی خیزد. در مقابل، قمری فانی است.
این شعر بیان می کند که عشق به پرندگان وحدت کاملی را ایجاد کرد که فراتر از همه منطق و واقعیت های مادی بود. این شاهکار با دعایی برای عاشقان مرده به پایان می رسد.
سفارش:2
باقی مانده:6

سفر شگفت انگيز آليسا

58,000 تومان

معرفی کتاب سفر شگفت انگیز آلیسا

تصور کنید در حال سفر به یکی از سیارات کهشکان راه شیری هستید و قرار است ده‌ها اتفاق هیجان‌انگیز و تکرارنشدنی را تجربه کنید! کتاب سفر شگفت انگیز آلیسا به قلم ک. بولیچف شما را در یک سفر ماجراجویانه با آلیسا و پدرش همراه می‌کند. سفری که نه روی زمین، بلکه در میان سیارات دیگر صورت می‌گیرد و اتفاقات غیرمنتظره‌ی زیادی در آن رخ خواهد داد.

درباره‌ی کتاب سفر شگفت‌ انگیز آلیسا

آلیسا دختر کوچولویی است که همراه با پدرش به سفرهای زیادی رفته و ماجراهای عجیبی را پشتِ‌سر گذاشته است. حالا که قرن بیست‌ویک به انتهای خودش رسیده و سایر سیاره‌های کهکشان راه شیری برای آدم‌ها قابل سکونت شده‌اند، آلیسا قرار است با پدرش و یک گروه تحقیقاتی به فضا بروند. آن‌ها قصد دارند مطالعه و تحقیق جدیدی را انجام دهند و هدفشان از این سفر علمی و جذاب، پیدا کردن حیوانات فضایی برای انتقال آن‌ها به باغِ‌وحش مسکو است. اما این سفر آن‌طور که آلیسا و بقیه‌ی مسافران فکر می‌کنند، ساده نیست. آن‌ها در مسیر خود با اتفاقات فراوان و عجیب‌وغریبی روبه‌رو می‌شوند که هرگز فکرش را هم نمی‌کردند! البته باید بدانید آلیسا بسیار باهوش است و می‌داند باید چه کاری انجام دهد تا از پس موانع بربیاید. کیریل بولیچف (Kirill bulychev) در کتاب سفر شگفت‌انگیز آلیسا (Alisa's Voyage) خالق داستانی هیجان‌انگیز، ماجراجویانه و گاهی دلهره‌آور است و آن را با تخیل پیوند داده. همه‌ی کودکان و نوجوانان علاقه‌مند به کتاب، با خواندن این داستان خیال‌انگیز می‌توانند افسار تخیلشان را به دست بگیرند و به سرزمین‌های دیگر سفر کنند. چراکه در کتاب سفر شگفت‌انگیز آلیسا هیجان، موقعیت‌های خطرناک و جدید و جذابیت و ماجراجویی به یکدیگر پیوند خورده‌اند. کتاب سفر شگفت‌انگیز آلیسا به همت نشر چشمه و ترجمه‌ی روان الهام کامرانی روانه‌ی بازار کتاب شده است.

درباره‌ی مجموعه‌کتاب‌های آلیسا سلزنیوا؛ دختری از آینده

مجموعه داستان سلزنیوا؛ دختری از آینده اثر کیریل بولیچف از جمله مجموعه‌های داستانی محبوب در دنیاست که برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است. در این مجموعه بیش از پنجاه رمان و داستان کوتاه به رشته‌ی تحریر درآمده و با تصویرسازی‌های جذاب و تماشایی، موردِتوجه کودکان و نوجوانان سراسر دنیا قرار گرفته است.  

در بخشی از کتاب سفر شگفت انگیز آلیسا می‌خوانیم

کاوشگرانِ ستاره‌ی ژوبین‌دار کوچک، با شکوه تمام به استقبال سفینه‌ی پگاس آمدند. همین که روی سطح فلزی محوطه فرود آمدیم، آن‌ها به‌سرعت با خودروِ صحرایی به سمت ما آمدند. سطح فلزیْ‌ زیرِ سنگینیِ سفینه‌ تکان‌تکان می‌خورد و آبیِ ‌نارنجی‌رنگ، مثل رنگ آهنِ زنگ‌زده، شلپ‌شلپ از میان راه‌باریکه‌های سطوح فلزی بیرون می‌ریخت. سه جوانِ بامحبت، با لباس رسمیِ جنگیِ قرمزرنگ، که روی آن لباس فضایی پوشیده بودند، از خودرو بیرون آمدند. پشت‌سرشان سه فضانورد با سارافون‌های مجلل که روی آن لباس فضایی پوشیده بودند همراهی‌شان می‌کردند. زنان و مردان جوانی که با نان‌و‌نمکِ توی سینی از ما استقبال کردند. وقتی از روی راه‌باریکه‌های فلزی خیسِ پایگاهِ فضایی عبور کردیم، روی کلاهخودهای‌ فضایی‌مان تاج گلی از گل‌های کُرکی محلی گذاشتند. در تالارِ کوچکِ غذاخوریِ کاوشگران، به افتخار ما، مراسم شام باشکوهی ترتیب داده شده بود. از ما با کمپوت‌ کنسروی، اُردک کنسروی و ساندویچ کنسروی پذیرایی کردند. مکانیک زِلِنی، که در پگاس سرآشپز بود، روی خوشش را نشان داد: سیب واقعی، خامه‌ی زده‌شده‌یِ واقعی با انگور‌فرنگیِ واقعی و از همه مهم‌تر واقعی‌ترین نان چاودار را روی میز جشن گذاشت! آلیسا مهمان اصلی بود. همه‌ی کاوشگران بزرگ‌سال بودند، بچه‌هایشان توی خانه‌ها‌یشان در مریخ، در زمین یا در گانیمد مانده بودند و بسیار دلتنگ بچه‌هایشان بودند. آلیسا به همه‌ی سؤال‌هایشان پاسخ داد. صادقانه تلاش کرد از آن‌چه واقعاً هست، احمق‌تر به نظر برسد. وقتی به سفینه برگشت، گلایه‌کنان گفت: «خیلی دل‌شون می‌خواست من بچه‌ی خنگ و کوچولو باشم. من هم مأیوس‌شون نکردم.»