مهارتهای آموزشی و پرورشی
129,000 تومان
آموزش درست، بهترین وسیله گسترش و نوسازی اندیشه است. هرگز نمی توان نسل جوان را با تحمیل و فشار به سوی رشد و تعالی هدایت کرد.
تحمیل مداوم و غیر ضروری، فرصتهای انتخاب را که برای رشد هوشمندانه ضرورت دارد، محدود می کند.
متأسفانه، مؤسسات آموزشی امروز نه تنها از آزادی انتخاب و رشد فردی و اجتماعی یادگیرندگان پشتیبانی نمی کنند، بلکه امکان هرگونه ابتکار، آزادی اندیشه و نقادی را از آنان گرفته اند.
کتاب مهارتهای آموزشی و پرورشی در دو جلد با عنوان، مهارتهای آموزشی و پرورشی (جلد اول) و مهارتهای آموزشی (جلد دوم) در دو بخش و 9 فصل تنظیم شده است.
بخش اول با عنوان نظریه ها و دیدگاههای مختلف، در زمینه آموزش و عوامل مؤثر بر آن بحث می کند و در این فصلها دانشجویان با نظریه و دیدگاههای مختلف در زمینه آموزش آشنا خواهند شد و در آن نقش فرهنگ، ذهن، انگیزش بر ماهیت و عملکرد آموزش و یادگیری تجزیه و تحلیل می شود
در بخش دوم با عنوان رویکردها و الگوهای آموزشی، دانشجویان با چهار رویکرد و هشت الگوی آموزشی در اجرای فعالیتها آشنا می شوند.
مؤلف بر این باور است که مطالب و محتوای مطرح شده در فصلهای گوناگون نه تنها برای دانشجویان و آموزش دهندگان مبتدی مفید خواهد بود، بلکه برای کلیه آموزش دهندگان در سطوح گوناگون و مجریان باتجربه که به طور عمیق به حرفه آموزشی خود فکر می کنند، می تواند مفید و ارزشمند باشد.
مهارتهای آموزشی و پرورشی
نویسنده |
دکتر حسن شعبانی
|
مترجم |
———-
|
نوبت چاپ | 13 |
تعداد صفحات | 368 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1401 |
سال چاپ اول | ———— |
موضوع |
مدیریت مالی
|
نوع کاغذ | ————— |
وزن | 515 گرم |
شابک |
9786000223359
|
وزن | 0.515 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
بازتاب نفس صبحدمان: کلیات اشعار
معرفی کتاب بازتاب نفس صبحدمان اثر فریدون مشیری
چگونه با پدرت آشنا شدم؟
معرفی کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم؟
درباره کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم
داستانهای کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم ابتدا بهصورت ستون هفتگی طنز در روزنامهٔ شهروند منتشر میشد که توانسته بود مخاطبان زیادی را با خود همراه کند. مونا زارع این داستانها را بازنویسی کرد و با یک پایانبندی متفاوت، کتاب را به اثری مستقل تبدیل کرده است که بازخوانی آن برای خوانندگان پیشین نیز همچنان جذاب خواهد بود. این اثر از آن دسته کتابهایی است که میشود با آن بلندبلند خندید. روایت یک دنیای زنانه برای پیداکردن شوهر که پر است از توصیفهای شیطنتآمیز و فانتزیهای بامزه: «ساعت ۷ صبح جمعه بود که تصمیم گرفتم شوهر داشته باشم. چشمهایم کاملاً باز نشده بود و قیِ بستهشده روی مژهها پلکهایم را سنگین کرده بود. سرم را توی بالش فرو بردم و روی شکمم خوابیدم و تا بیست شمردم. چشمهایم را باز کردم و تکهای از موهایم را دور بینیام چرخاندم و دوباره تمرکز کردم. فایدهای نداشت. هیچچیز دیگر نبود جز شوهر. دلم میخواست همان موقع، همان لحظه، یک نفر روی کرهٔ خاکی وجود میداشت که شوهر من میبود. از خواب که بیدار شدم، دیدم جایش خالی است. پدرت را میگویم. اولش مردد بودم نکند گیج خوابم و جای یک چیز دیگر خالی شده و من آن را با شوهرم اشتباه گرفتهام؟ خودم را از رختخواب بیرون کشیدم و روبهروی آینه ایستادم. موهایم از عروسی دیشب پف کرده بود و ریملِ دور چشمهایم قیافهام را شبیه پاندا کرده بود. زبانم را بیرون آوردم و ته حلقم را نگاه کردم. امکان نداشت، اما مشکلم واقعاً شوهر بود.»فرار هاي عاشقانه
در بخشی از کتاب فرارهای عاشقانه میخوانیم
وقتی دبیرستانش تمام شد و منتظر بود تا دیپلم بگیرد به شهر بزرگی در همسایگیشان سفر کرد. یک ساعت و نیم با قطار در راه بود. در سالهای گذشته هم میتوانست به این شهر سفر کند؛ برای کنسرت، تئاتر یا دیدن نمایشگاه، اما هرگز این کار را نکرده بود. بچه که بود یکبار با پدر و مادرش رفته بودند به آن شهر و آنها کلیسا، شهرداری، دادگستری و پارک بزرگ وسط شهر را نشانش داده بودند. بعد از عوض کردن خانه دیگر مسافرت نرفتند؛ نه با او، نه بیاو. خودش هم هیچوقت به این فکر نیفتاده بود که تنها سفر کند، و وقتی به این فکر افتاد که پول نداشت. پدر کارش را به دلیل مصرف الکل از دست داده بود و پسر هم مجبور شد در کنار تحصیل در دبیرستان اینجا و آنجا کار کند و پولش را به پدر و مادرش بدهد. حالا که دبیرستانش تمام شده بود و میخواست شهرشان را ترک کند، خودش را برای ترک پدر و مادر هم آماده میکرد؛ میخواست آنها را به حال خودشان بگذارد. میخواست وقتی کار میکند و پولی به دست میآورد آن را برای خودش خرج کند. به شهر که رفت، اتفاقی، به موزهی هنرهای مدرن برخورد. ساختمان موزه توجهش را عمیقاً جلب کرد. واردش شد. ساختمان موزه معجون غریبی بود از مُدرنیسم و سردی و بیروحی خانههای غارمانندی که کارهای چرندی روی درها و پنجرههایش آویزان بود. تابلوهای موزه مربوط بود به دورههای امپرسیونیسم تا فوویسم. همه را با دقت فراوان و علاقهی کم تماشا کرد و رسید به تابلویی از رنه دالمان. تابلو در ساحل نام داشت و موضوعش صخره، ساحل شنی و دریا. روی صخره دخترکی روی دستهایش ایستاده بود و پاهایش در هوا بود. دخترک برهنه و زیبا بود و یک پای چوبی داشت. نه اینکه پایش چوبی باشد، نه.غريبه اي در قصر
معرفی کتاب غریبه ای در قصر اثر مارک تواین
وحشت در دبستان شومیان 1/ مدرسه زنده است!
سام دیگر چارهای ندارد، باید نوار زشتِ نارنجیِ مأمور انتظاماتیاش را روی شانهاش بیندازد و مطمئن شود همهی بچهها سر کلاسهایشان رفتهاند. او باید از دانشآموزها در برابر مدرسه محافظت کند.
مدرسهی هیولایی کِی حمله خواهد کرد؟ آیا سام برای جنگیدن آماده است؟
روانشناسی مرضی تحولی: از کودکی تا بزرگسالی
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.