مهمان انقلاب

65,000 تومان

در بخشی از کتاب مهمان انقلاب می‌خوانیم

روی کاناپه‌ی کتاب‌خانه خواب راحتی کردم. خیلی زود ساعت پنج و نیم صبح شد و باید دوباره سر کارم برمی‌گشتم.

کار هم آرامش خاطری به بار نیاورد. آن‌هایی که به خانه می‌رفتند هیچ‌چیز مثبتی نداشتند برای افزودن بر آن‌چه از قبل می‌دانستیم. هیچ صدای معتدلی در طول شب برنخاسته بود.

انگار ملت داشت از اوج هیجان به جنون می‌رسید، مثل وقتی که شاه فرار کرده بود. لیجک‌ها و استفوردها ساعت شش صبح رفتند. هنوز اطمینان نداشتند کجا برای اقامت‌شان امن است. من می‌خواستم انجمن کارش را «مطابق روال معمول» انجام دهد.

بنابراین، حدس زدم ماندن آن‌ها در مرکز معقول نخواهد بود. وقتی کارکنانم، که همگی مورد‌اعتمادم بودند، درباره‌ی «مهمان‌ها» پرسیدند، برای‌شان توضیح دادم که نگران وقایع سفارت بوده‌ام و در طول روز این‌جا نخواهند ماند، هر چند احتمالاً شب برای کمک به پاسخ‌گویی تلفن‌ها بازخواهند گشت.

من و بیل صبح را پای تلفن مشغول انتقال خلاصه‌ی اخبار رسانه‌های ایرانی به واشینگتن بودیم. گاهی صدا با وقفه‌های طولانی شنیده می‌شد، اما واشینگتن می‌گفت ماندن‌مان روی خط مهم است.

چون با این‌که تماس‌های دیگری هم بین واشینگتن و تهران برقرار می‌شد، آزاد نگه داشتن خط تماس بین‌المللی با لی شاتز در سفارت سوئد یا با بروس و ویک و مایک هالند، مأمور امنیت سفارت، در وزارت امورخارجه‌ی ایران دشوار بود. آن‌ها هنوز آن‌جا بودند و سعی می‌کردند با ابراهیم یزدی، وزیر امورخارجه، مذاکره کنند.

حدود ساعت ده صبح، به نظرمان رسید که خط تماس‌مان قطع شده است. کارکنانم، که احساس خطر می‌کردند، از من خواستند ارتباط را قطع کنم، اما احساس می‌کردم باید تا جایی که امکان دارد به کارمان ادامه دهیم و اندکی بعد اختلال برطرف شد.نیمه‌های صبح با آشپزم سام و سرایدار جان گریوز، نیت، که هر دو تایلندی بودند، تماس گرفتم.

نیت را خوب می‌شناختم، چون در چیدمان خانه‌ام کمکم کرده بود. از سام خواستم ناهار درست کند و به انجمن بیاورد و از نیت درخواست کردم به خانه‌ام برود و یک دست لباس و مسواکم را برایم بیاورد.

لباس سبز پشمی‌ام، که با آن خوابیده بودم، کاملاً‌ چروک شده بود. آن‌ها با غذایی که برای همه کفایت می‌کرد از راه رسیدند و نگرانی در صورت‌های‌شان آشکار بود. نیت را در آغوش کشیدم و به او اطمینان دادم حالم خوب است.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

مهمان انقلاب

نویسنده
کاترین کوب
مترجم
 رامین ناصر نصیر
نوبت چاپ 4
تعداد صفحات 322
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1403
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786220106326
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مهمان انقلاب”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مدرسه‌ی خیال‌باف‌ها 2/ جاسوسی که ناهار مدرسه را دوست داشت

175,000 تومان
سلام!
من ایزی‌ام، تنها دختر پدر و مادرم و دانش‌آموز کلاس چهارم «ج».
چند تا دوست خوب دارم که با هم به یک مدرسه می‌رویم. اما مشکلاتی هم دارم؛ مثلاً اینکه خیلی وقت‌ها مامان، بابا و معلم‌ها حرف‌های من و دوست‌هایم را باور نمی‌کنند. البته این موضوع اصلاً باعث نمی‌شود که ما درباره‌ی چیزهای مشکوک تحقیق نکنیم. با ما همراه باشید تا شما هم نتیجه‌ی تحقیق‌هایمان را بفهمید. ماجرای این کتاب درباره‌ی هم‌کلاسی تازه‌واردمان است. او از فرانسه آمده و اسمش مَتیلد است. من خیلی بیشتر از بقیه‌ی بچه‌ها برای آمدنِ متیلد هیجان دارم، چون خانم جونز فقط به من گفته راهنمای او باشم. اما انگار مشکلاتی وجود دارد... رفتارِ متیلد کمی عجیب‌وغریب است؛ هم قیافه و قدوقواره‌اش و هم ناهار دلخواهش در مدرسه... دقیقاً همان غذایی را دوست دارد که ما همگی از آن متنفریم! نکند او جاسوس باشد! ما فکر می‌کنیم حتماً کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است، برای همین هم قبل از آنکه دیر بشود و اتفاق‌های بدی بیفتد، تحقیق‌هایمان را شروع می‌کنیم تا سر از رازهای او دربیاوریم. ** برنده‌ی جایزه‌ی بلوپیتر ۲۰۱۵
سفارش:0
باقی مانده:1

برنامه ریزی ناحیه ای

5,500 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته جغرافیا در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به عنوان منبع اصلی درس «برنامه‌ریزی ناحیه‌ای» به ارزش 2 واحد تدوین شده است.
فهرست:
مقدمه فصل اول: کلیات فصل دوم: مفاهیم بنیادی در برنامه‌ریزی ناحیه‌ای فصل سوم: اصول و روشهای برنامه‌ریزی ناحیه‌ای فصل چهارم: برنامه‌ریزی ناحیه‌ای در ایران منابع و مآخذچاپ ششم با اضافات و اصلاحات

فلسفه تجربی انگلستان

14,000 تومان
فلسفه تجربی مهم ترین جریان فکری در عصر جدید در مغرب زمین است. این فلسفه که اساساً فلسفه ای معرفتی و مکتبی درباره شناخت است، از یک سو ثمره پدیده ای به نام غرب جدید است که از پی دوران تجدد (رنسانس) یعنی قرنهای پانزدهم و شانزدهم ظهور کرد و از سوی دیگر خود اساس این پدیده و پایه این بنای عظیم است. بنابراین، برای شناخت غرب جدید باید از شناخت فلسفه تجربی شروع کرد. مهد این فلسفه انگلستان است. جان لاک در قرن هفدهم آن را بنا نهاد، بارکلی آن را پیش برد و هیوم از جهاتی به کمالش رساند. در این کتاب، پس از بخشی تمهیدی درباره ظهور این فلسفه، طی سه بخش آراء هر سه فیلسوف یادشده به تفصیل و با استناد به کتابهای خود آنان گزارش و توضیح داده شده است و از آنجا که فلسفه بیش از هر دانش دیگری عرصه نقد و تضارب آراء است، پس از گزارش و توضیح، آن آراء به محک نقد زده شده است.  

نظام اداری مسلمانان در صدر اسلام

8,200 تومان
پس از انحلال دولت عثمانی و بحران در فقه سیاسی مسلمانان که به پیدایش نظریه جدایی دین از سیاست انجامید، عبدالحی کتّانی (متوفای1382ق)، از عالمان برجسته و سیاستمداران مغرب اسلامی، کوشید تا با تدوین کتاب التراتیب الاداریه، نظام حکومتی پیامبر خدا (ص) را در پیش دید مخاطبان قرار دهد. او با تخصّص ویژه ای که در حدیث، رجال و تاریخ داشت، با مبنا قرار دادن کتاب تخریج الدلالات السمعیه علی ما کان فی عهد رسول الله (ص) من الحرف والصنائع و العمالات الشرعیه، نوشته علی بن محمد خزاعی تلمسانی (متوفای 789 ق) و اعتماد بر آن کتاب این اثر جاودانه را بر جای گذاشت. کتّانی به منظور اثبات یکی بودن دین و سیاست در اسلام، آنچه را به نظامات سیاسی و حکومتی در عصر نبوی مربوط بود، از لابه لای متون تاریخی و سیره ها استخراج و با فصل بندی مرتبی ارائه کرد.  او تأکید داشت، ریشه های تمدن اسلامی و تمام آنچه به عنوان اجزای حکومت از آن یاد می شود، در سیره نبوی وجود داشته و بعدها رشد کرده است. این کتاب نه تنها منبعی برای شناخت حکومت در اسلام، که اثری پایه ای برای شناخت تاریخ تمدن اسلام است.  

موسم هجرت به شمال

52,000 تومان

در بخشی از کتاب موسم هجرت به شمال می‌خوانیم:

صدایش انگار از جهان دیگری به من می‌رسید. و شروع کرده بود به ترسیم سیمای وحشتناک مردی گرگ‌صفت که باعث خودکشی سه دختر و قتل یک زن شوهردار و همسر خویش شده بود، مردی خودخواه که همه‌ی زندگی‌اش تنها به دنبال لذت بوده است. در اثنای این از خود به در شدن‌ها بودم که ناگاه صدای استادم، پروفسور ماکسول فوسترکین را شنیدم که سعی می‌کرد از طنابِ دار نجاتم دهد، فریاد می‌کشید «مصطفا سعیدی وجود ندارد او توهم است. یک دروغ است. من از شما می‌خواهم که این دروغ را محکوم به قتل کنید.» اما من مثل کپه‌ی خاکستر سردشده‌ای بی‌حرکت نشسته بودم. پروفسور فوسترکین شروع به تصویر چهره‌ای از انسان نابغه‌ای کرد که شرایط او را به سوی قتل کشانده بود. قتل در لحظه‌ی غیرت و جنون. و سپس داستانی را از من که در سن بیست و چهارسالگی به هیئت استادیار اقتصاد در دانشگاه لندن تعیین شده بودم تعریف کرده و به آن‌ها گفت «آن هموند و شیلا گرینود از آن دست دخترانی بودند که به دنبال راهی برای مرگ می‌گشتند، آن‌ها در نهایت حتا اگر با مصطفا سعید هم برخورد نمی‌کردند، خودشان را می‌کشتند. آقایان و خانم‌ها، هیئت‌منصفه، مصطفا سعید انسان شریفی بوده که فرهنگ غرب بر عقل او تأثیر گذاشته، اما در عوض قلبش را نابود کرده است. این دو دختر را مصطفا سعید به قتل نرسانده بلکه ویروس بیماری مهلک هزارساله‌ای باعث قتل‌شان شده است.» به ذهنم رسید که بلند شوم و به آن‌ها بگویم "این ستم بر من و تلفیق امور نامربوط به همدیگر است. من آن‌ها را کشتم. من بیابان لم‌یزرعی هستم. من اتللو نیستم. من دروغم. چرا مرا به دار نمی‌زنید تا این دروغ را ریشه‌کن کنید!» اما پروفسور فوسترکین محاکمه را به درگیری میان دو جهان تبدیل کرد، که من یکی از قربانیان آن بودم. و قطار مرا به ایستگاه ویکتوریا برد و به دنیای جین موریس رساند.
سفارش:0
باقی مانده:1

سلوک

250,000 تومان

نگاهی به کتاب سلوک

قیس نماد مرد شرقى، زن را از آن خود میدانسته، گویى شى اى بوده که به او تعلق داشته که از براى او آفریده شده بوده و از آن رو که همچون همزاد و همنامش “مجنون”، خود را در معشوق و معشوق را در خود ذوب مى بیند، توان درک این جدایى را ندارد، گویى پاره اى از روحش را از او ستانده اند. و این جاست که تهیگاه عشق جایش را به نفرت مى دهد و قیس که روزى از جان، عاشقِ دختر بوده بر آن مى شود تا دست در خونش بشوید.
“چون عشق جاى تهى کند، تهیگاه آن را مرگ مى تواند پر کند یا نفرت؛ و بعضا هر دو با هم. “
اما از آنجا که راوى ذهنیاتِ مغشوشِ قیس است، نباید ترازو را به نفع بغض و کینه ى او سنگین کرد. همان قسمت هاى کوتاه که از شرایط زندگى مهتاب خبر مى دهد کافى است تا گریزى بزنیم به عشق از نگاه او. زنى که ده سال از عمرش را به پاى عشق مردى گذاشته، و حالا در شروع سى سالگى در مى یابد که زندگى فقط “دوستت دارم” گفتن و شنیدن نیست، که زن اگر به پاى مرد بسوزد به این شکل، آن یکبار فرصت زندگى اش را از دست داده، چه آنکه زن از زندگى بیش از یک قلب تپنده مى خواهد؛ سرپناهى از آنِ خود، سایه ى سرى و شاید فرزندى. و براى زن با آن بیولوژى محدودش مقدور نیست تا ابد صبر کردن براى مردى که هر چند دوستش میدارد اما فرصتى براى کمال دلدادگى فراهم نمى کند. و حالا قیسى که وجود خود را قلمه زده بود به وجود معشوق، دیگر دلیلى براى ادامه ى زندگى ندارد. سرگردانى و آشفتگى اى که دلیلش آن است که دلیلى براى زندگى ندارد و پى دلیلى هم اصلا نمى گردد.
“به زنى مى اندیشم که چون از درون من مى رفت،یک چاه بى کبوتر در من بجا گذاشت از خود، یک چاه سرد و تاریک، همانچه در اصطلاح آسان مى شود به لغت و گفته مى شود خلأ. ستون درون من تهىِ خود را بجا گذاشته است و چه سرد و مبهم و تاربک است آن. تابش خورشید در ستون بلورین کجا و پژواک درد در پیچ هاى پر مُخافت چاه؟”
قیس و داستان عاشقیش مرا به یادِ داستان “شب هاى روشن” داستایفسکى انداخت، که نسخه ى ایرانى اش به کارگردانى فرزاد موتمن خیلى به ساخت و فضاى این کتاب نزدیک است.