ناخدای هفت دریا 3/ باراکودا، پادشاه مرده‌ی تورتوگا

44,000 تومان

سفارش:1
باقی مانده:1

ناخدای هفت دریا 3 (باراکودا پادشاه مرده ی تورتوگا)

ظرف چند روز، هیچ سرباز اسپانیایی یا انگلیسی یا حتی فرانسوی‌ای توی کل کارائیب نبود که قضیه‌ی آندراده و ویه‌گاس را نشنیده باشد؛ اینکه اشباح دزدان دریایی که جسدهایشان هنوز ته دریا سوار بر کشتی‌شان درازبه‌دراز جلوی پوئرتاپلاتا افتاده، بهشان حمله کرده‌اند.

با هر بار تعریف‌کردنِ داستان، روایت کمی عوض می‌شد، هرچند (به‌طرز جالبی) کسی به دزدی اشاره نمی‌کرد.

کشتیِ ناخدا باراکودا غرق شده و خدمه‌اش سربه‌نیست شده‌اند، ولی اشباح سرگردانشان شب‌ها برای خود یکه‌تازی می‌کنند و هیچ‌کس جرئت ندارد جلویشان قد علم کند…
هیچ‌کس به‌جز پادشاه اسپانیا که خواب بدی برای اشباح کروس‌دل‌سور دیده است. ولی جرقه و رفقا خیال ندارند به این راحتی‌ها تسلیم شوند.
برای همین، در آخرین جلد از مجموعه‌ی ناخدای هفت دریا هم ماجراهای پرهیجان زیادی در انتظارشان است، از نبرد مرگ‌بار با لشکر پادشاه گرفته تا سفر دورودراز به چین و اتفاقات غافل‌گیرکننده‌ی دیگر.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ناخدای هفت دریا 3/ باراکودا، پادشاه مرده‌ی تورتوگا

نویسنده
یانوس کامپوس
مترجم
سعید متین
نوبت چاپ
تعداد صفحات 224
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008869757
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ناخدای هفت دریا 3/ باراکودا، پادشاه مرده‌ی تورتوگا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سینما جهنم: شش گزارش درباره‌ی آدم‌سوزی در سینما رکس

52,000 تومان

معرفی کتاب سینما جهنم

در کتاب سینما جهنم که کریم نیکونظر آن را نوشته است، گزارش‌هایی تاریخی از یک فاجعه انسانی را می‌خوانید. گزارش‌هایی از آتش‌سوزی در سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۷.

 درباره کتاب سینما جهنم

واقعه آتش‌سوزی در سینما رکس آبادان یکی از فجایعی است که هیچ‌گاه از خاطر مردم این سرزمین پاک نخواهند شد. شب بیست و هشتم مرداد سال ۱۳۵۷ در ساعت ۲۰:۲۱ دقیقه هنگامی که فیلم گوزن‌های مسعود کیمیایی در حال پخش بود، سینما گرفتار حریق شد و طبق آمار ۶۳۰ نفر در این آتش‌سوزی کشته شدند. برخی گرزارش‌ها حاکی از عمدی بودن این آتش‌سوزی بود چون این اتفاق با اعتراضات مردمی سال ۱۳۵۷ و طولانی شدن رسیدگی به آنها همزمان شده بود. ساواک متهم ردیف اول در چشم مردم بود و امام خمینی نیز این حادثه را شاهکار بزرگ شاه برای بدنام کردن انقلاب خواند. پس از انقلاب مشخص شد آتش‌سوزی کار فردی به اسم حسین تکبعلی‌زاده بوده است. او در شب حادثه به همراه سه نفر دیگر از هم محله‌ای‌هایش، یداالله (ملقب به زاغی) و فلاح، و شخصی به نام فرج بذرکار، به دیوارهای سینما تینر پاشید و آنجا را به آتش کشید. این فرد در سال ۵۹ با محاکمه قاضی موسوی تبریزی اعدام شد درحالی که همدستانش در همان شب حادثه در آتشی که خود افروخته بودند، کشته شدند. بقایای سینما رکس بعدها در سال ۱۳۸۴ تخریب شد و به جایش مجتمع تجاری ساختند. هنوز همه ساله برای کشته‌شدگان در این حادثه مراسمی برگزار می‌شود. با وجود کمبود منابع و اسناد درباره این واقعه و از دنیا رفتن آدم‌هایی که با آن مرتبط بودند، کریم نیکونظر کوشیده است در این کتاب ابعاد گوناگون فاجعه سینما رکس آبادان را بررسی و حقایقی را درباره آن فاش کند. این گزارش‌ها در دو بخش به نام کابوس‌ها و روایت‌ها گردآمده‌اند.

 خواندن کتاب سینما جهنم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به تاریخ معاصر ایران مخاطبان این کتاب‌اند.

بخشی از کتاب سینما جهنم

از این واقعه مستندهای زیادی هم در دسترس نیست. علیرضا داوودنژاد از اولین کسانی است که با دوربین شانزده‌میلی‌متری فیلم مستندی در همان اولین روزهای بعد از آتش‌سوزی ساخته است. نام فیلم او گزارشی از فاجعهٔ سینمارکس آبادان است. او این فیلم را با همکاری صداوسیمای آبادان و به تهیه‌کنندگی جمشید الوندی ساخته که مدیر فیلم‌برداری آن هم بوده است. در این مستند چهل‌دقیقه‌ای، روایت دست‌اولی از بازماندگان، شاهدان و مسئولان موجود است و تصاویر هولناک و درعین‌حال نایابی از سینما و شهر به چشم می‌خورد . بااین‌حال این فیلم بیش‌تر توصیفی است از موقعیت آبادان در آن روزها و احتمالاً مهم‌ترین سند تصویری است از آن روزگار. عباس امینی، مستندساز آبادانی، هم سه دهه بعد از واقعه، مستندی به نام قصهٔ شب ساخته که روایتی است از خاطرات خانواده‌های بازماندگان. او سراغ چند خانواده رفته و خاطرات آن‌ها را در قالب مستند گزارشی ضبط کرده است. این روایت‌های دردناک بیش‌تر حاوی اطلاعاتی شخصی‌اند. پرویز صیاد، بعد از مهاجرت به امریکا، در اواخر دههٔ هشتاد میلادی، تله‌تئاتری به نام محاکمهٔ سینمارکس ساخت که بیش‌تر متکی بود بر شایعات و ابهامات، همان روایت تبعیدشدگان از واقعه که نیروهای حاضر در حاکمیت جمهوری اسلامی را مقصر فاجعه جلوه می‌داد. او در سی سال گذشته این فیلم را مستند می‌داند، ولی واقعیت این است که جنبه‌های نمایشی آن مهم‌تر از مستندات تاریخیش است. در سال‌های اخیر شبکهٔ مستند هم چندبار سراغ سینمارکس رفته است. مهم‌ترین اثری که از این شبکه پخش شده فیلم دادگاه سینمارکس است که آن را در قالب مجموعه‌ای مفصل پخش کرده. اما این فیلم‌ها تدوین و در آن بخشی از اعتراف‌ها و سخنان شاهدان حذف شده است. بااین‌حال، تنها تصویر موجود و در دسترس از دادگاه سینمارکس همین مجموعه‌ای است که شبکهٔ مستند پخش کرده. این وسط تنها اسناد قابل‌اتکا روزنامه‌ها هستند که گزارش‌هایی کم‌وبیش دقیق از رخدادها و وقایع بعد از آتش‌سوزی تا دورهٔ محاکمه ارائه می‌کنند. دو روزنامهٔ اطلاعات و کیهان در روز ۲۹ مرداد ۵۷، خبرنگارهایی به آبادان اعزام کردند و آن‌ها تا زمان دستگیری آشور گزارش‌های متعددی از حال‌وهوای شهر و اعتراض‌های مردمی نوشتند. این روند بعد از انقلاب با شدت بیش‌تری دنبال شد؛ هر دو روزنامه از فروردین ۵۹ تا شهریور همان سال، که دادگاه برگزار شد، مدام با بازماندگان سینمارکس گفت‌وگو و اخبار را از مسئولان شهر پیگیری کردند. مجلهٔ جوانان امروز هم، که آن روزها به سردبیری ر. اعتمادی منتشر می‌شد، نقش مهمی در احیای مسئلهٔ سینمارکس داشت. خبرنگار این هفته‌نامه، که با دادستان آبادان در ارتباط بود، اخباری را دربارهٔ حسین تکبعلی‌زاده و فرارش منتشر کرد و چون با برخی از خانواده‌های بازماندگان، مثل خانوادهٔ سازش، در ارتباط بود، درددل آن‌ها را مدام چاپ می‌کرد. این‌ها مهم‌ترین منابع برای اطلاع از سِیر پرونده، از وقوع تا دادگاه، هستند. بدون دسترسی به آرشیو این روزنامه‌ها، هیچ روایتی از آن واقعه ممکن نبود.

تاکسی‌سواری

195,000 تومان

معرفی کتاب تاکسی سواری

سروش صحت تجربیاتش را از برخوردهای مختلفی که با رانندگان و مسافران تاکسی داشته، در کتاب تاکسی سواری در قالب 121 داستانک نگاشته است. این داستان‌ها ازآنجاکه شخصیت‌های بسیار متنوعی را در بر می‌گیرند و بر اساس واقعیت پی‌ریزی شده‌اند، موضوعات مختلفی اعم‌از زلزله، دعواهای زناشویی، خودکشی، عشق و... دارند. این موضوعات گاه در موقعیت‌های طنز و گاه کاملاً غم‌انگیز روایت می‌شوند.

درباره‌ی کتاب تاکسی‌سواری

همه‌ی ما تجربه‌ی سوار شدن در تاکسی و شنیدن روایت‌ها و قصه‌های متنوع و بامزه را از جانب راننده و مسافران داریم. این تجربه وقتی به نویسندگان و یا کارگردانان می‌رسد، کمی متفاوت می‌شود؛ چراکه آن‌ها با زاویه دیدی که دارند از یک روایت ساده یک قصه یا درام می‌سازند. بسیار پیش آمده که نویسنده یا کارگردانی داستانش را از همین رویدادهای عادی پیرامونش وام گرفته. در این موارد خوب گوش کردن و با دقت دیدن جهان اطراف می‌تواند ویژگی مثبتی باشد که یک فرد را از دیگری متمایز می‌کند. سروش صحت (Soroush Sehhat) برای مدتی تجربیات خود را از تاکسی‌سواری‌هایش در صفحه‌ی اینستاگرامش به اشتراک می‌گذاشت. این‌ها داستانک‌هایی بودند که گاه حتی نقطه‌ی اوجی نداشتند. اما وجود یک نکته‌ی جالب، یک شوک و یک لحظه‌ی منحصربه‌فرد الزامی است تا یک روایت یا خاطره شنیدنی شود. او حالا این نوشته‌های پراکنده را در کتاب تاکسی‌سواری جمع‌آوری کرده و گوشه‌ای از زندگیِ هرروزه‌اش را به مخاطب می‌نمایاند.
سفارش:1
باقی مانده:1

پدر کشي

130,000 تومان
یکی از جذاب‌ترین رمان‌های املی نوتومب که شاید در نگاه اول شباهت زیادی به کارهای دیگرش نداشته باشد. داستان‌های نوتومب هیچ‌وقت داستان‌های پیچیده‌ای نبوده‌اند. یعنی داستان‌ها را هیچ‌وقت به شکل پیچیده‌ای تعریف نکرده و برعکس ترجیح داده شخصیت‌های پیچیده و چندلایه‌ای را برای داستان‌هایش انتخاب کند که سر درآوردن از درونیات‌شان آسان نباشد. اما چیزی که باعث می‌شود «پدرکشی» ظاهرا شبیه داستان‌های دیگرش نباشد این است که شخصیت اصلی داستان‌های نوتومب بیشتر وقت‌ها خود او هستند یا دست‌کم شباهتی به نویسنده‌ای دارد که پیش از این شناخته‌ایم. البته این‌بار هم خود نوتومب در داستان حاضر است، اما بیشتر به عنوان نویسنده‌ای که دارد داستانی را برای‌مان تعریف می‌کند. داستانی که مثل داستان‌های دیگر او درباره‌ی حسادت و باقی خصوصیت‌های انسانی است. داستان پسری که به عنوان عنصر اضافه از خانه بیرونش می‌کنند و او هم روانه‌ی جایی دیگر می‌شود تا به آرزوی بزرگش برسد. به شعبده‌بازی که در همه‌ی این سال‌ها سعی کرده به کمک فیلم‌های آموزشی و خوب دیدن برنامه‌ها اجرایش کند و البته در این میان نیز تکنیک‌های قمار و کلک زدن در بازی را یاد می‌گیرد. از این نظر پدرکشی دقیقا در فاصله‌ی شعبده‌بازی و کلک زدن در قمار اتفاق می‌افتد. بچه‌ای که دارد بزرگ می‌شود و به خانواده‌ی جدیدش کلک می‌زند. طبیعی است که عنوان کتاب خواننده‌اش را یاد سرگذشت ادیپ بیندازد. اما این نوع پدرکشی واقعا از آن نوع نیست که پیش از این خوانده‌ایم. و خود این کشتن هم به قدم زدن روی خط باریک شعبده و کلک زدن در قمار شبیه است. این کتابی است که می‌شود خواندنش را به هر کتاب‌خوانی پیشنهاد کرد.
سفارش:0
باقی مانده:2

جنگولک‌بازی‌های جناب تام 3/ جناب تام به مریخ می‌رود

14,000 تومان

برشی از متن کتاب

یک روز، آنجلا ثراگمورتون خانه ی نقلی بامزه ای را دید که گذاشته بودنش برای فروش. با خودش گفت: «باید این خانه را برای پسر عزیزم بخرم.» پرسید: «خودتان می فرستیدش؟» جواب شنید: «بله خانم.» «خوب است. پس برش می دارم.» خیلی زود خانه ی نقلی جناب تام از راه رسید. جناب تام داشت چرت عصرانه اش را می زد که سروکله ی آنجلا پیدا شد: «جناب تام. می خواهم یک چیز شگفت انگیز نشانت دهم.» «این یک خانه ی اسباب بازی است. می توانی همه ی وسایلت را تویش بچینی.» جناب تام عاشق چیزهای شگفت انگیز بود و این خانه شگفت انگیزتر از همه ی چیزهایی بود که تا آن وقت دیده بود. توی خانه پر از دکمه و اهرم و شیرفلکه و کلید بود. جناب تام دکمه ها را فشار داد. اهرم ها را کشید. شیرفلکه ها را چرخاند و کلید ها را خاموش و روشن کرد. آنجلا ثراگمورتون گفت: «این خانه ی کوچولو باید حسابی تمیز شود.» خانه را گردگیری کرد. جارو کشید. با اسفنج پاک کرد و سابید. آنجلا همیشه با دقت و وسواس تمیز کاری می کرد. درست وقتی داشت بیرون خانه را دستمال می کشید، فهمید جناب تام دارد یواشکی کارهایی می کند. جناب تام یک نقشه پیدا کرده بود و می خواست به مریخ برود. آنجلا تلاش کرد نظر او را عوض کند. پیش خودش فکر کرد یک قصه ی خوب می تواند حواس جناب تام را پرت کند. ولی او تصمیم خودش را گرفته بود. جناب تام می خواست به فضا برود. به همین خاطر آنجلا تصمیم گرفت به او کمک کند. برای خانه اش پرده های قشنگ دوخت. و یک کوسن مخصوص برای سفرش درست کرد. ...

قصه‌های باپدرومادر 5/ چگونه سر پدر و مادر خود را گول بمالیم؟

160,000 تومان
درباره نویسنده کتاب
پیت جانسون نویسنده ی انگلیسی است. او ابتدا در رادیو منتقد فیلم بود و بعدها معلم شد. آن قدر با بچه ها سر و کله زد و تجربه های جالب به دست آورد که آخرش تصمیم گرفت برای بچه ها داستان بنویسد. بعدها هم حتی بعد از اینکه بیشتر از چهل تا کتاب برای بچه ها نوشت، ارتباطش را با بچه ها قطع نکرد و هنوز هم که هنوز است از وب سایتش حرف ها و نظرهای دوست های کوچولویش را می خواند. کتاب های پت جایزه های زیادی درو کرده، مثل: جایزه ی یانگ تلگراف و بریلینت بوک.
درباره ناشر کتاب
هوپا ناشر کتاب‌های کودک، نوجوان و جوان و بازی‌های فکری – آموزشی است که از سال 1392 فعالیت خود را آغاز کرده است. فعالیت هوپا با ارائه‌ی نسل جدیدی از بازی‌های فکری – آموزشی شروع شد، بر اساس تولید داخلی و با کیفیتی قابل مقایسه با محصولات بین‌المللی در این حوزه. پس از موفقیت هوپا در بخش بازی‌های فکری، از سال 1394 برنامه‌ریزی آن برای انتشار کتاب‌های مناسب کودک، نوجوان و جوان آغاز گشت و سرانجام در اردیبهشت 1395، مصادف با نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، نخستین کتاب‌های هوپا به بازار عرضه شد. انتشارات هوپا منتشر کرد: وقتی پدرومادرت تبدیل شده باشن به یه آبر بدجنس،چه کاری از دستت بر می آد؟من فقط سر یه کلاس حوصله سر به یه چرت مختصر زدم و او نها حسابی از کوره دررفتن! نتیجه اش هم این شد که نذاشتن برم تو برنامه اینترنتی ای که حرف اول رو تو کل دنیا می زنه.هر کاری می شد کردم تا نظرشون رو برگردونم،حتی مشق هام رو نوشتم! اما فایده نداشتکه نداشت.بعدش بهترین دوستم،مدی،درباره ی یه روش سری بهم گفت که چطور پدر و مادرت رو گول بزنی تا هر کاری دلت می خواد رو بکی... «پیت جانسون نویسنده ی خیلی بامزه ای ست.»  
سفارش:0
باقی مانده:1

دیوانه در مهتاب

15,000 تومان

معرفی کتاب دیوانه در مهتاب

کتاب دیوانه در مهتاب به قلم حمیدرضا نجفی، مجموعه داستانی کوتاه با مضامین اجتماعی است. درونمایه بنیادینی که نویسنده در این داستان‌ها به آن پرداخته، نمایش و ریشه‌یابی موضوع بی‌تفاوتی به بحران‌ها و حوادث ناگوار اجتماعی است. این کتاب افتخار کسب جایزه ادبی اصفهان در بخش بهترین مجموعه داستان کوتاه سال 1387 را در کارنامه خود دارد.

درباره کتاب دیوانه در مهتاب:

روایت فجایعی هولناک از نگاه بی‌تفاوت راوی چه پیامی می‌تواند داشته باشد؟ کتاب دیوانه در مهتاب شامل سه داستان کوتاه است که هر کدام به مضامین اجتماعی می‌پردازند و ذهن شما را با این پرسش درگیر می‌کنند که چه بر سر شخصیت‌های داستان، به ویژه راوی آمده است که آنقدر ساده از کنار همه چیز می‌گذرد؟ ریشه این بی‌تفاوتی یا حتی بی‌مسئولیتی چیست؟ به لحاظ تکنیک داستان‌نویسی، نکاتی همچون توصیفات به‌جا برای فضاسازی بهتر در ذهن مخاطب را می‌توان یکی از نقاط قوت این داستان‌ها قلمداد کرد. این توصیفات که عموما جملات طولانی‌تری را اقتضا می‌کنند، با ریتم و سرعت پیشروی داستان هماهنگ است و در مواقعی که روایت ریتم تندتری را طلب می‌کند، حمیدرضا نجفی هوشمندانه از جملات کوتاه‌تر و حتی بریده بریده بهره می‌گیرد. در سراسر داستان‌های کوتاه این کتاب شاهد یک نوع عنصر بیگانگی با جامعه و حتی از خود بیگانگی هستیم؛ عنصری که بی‌تفاوتی به بحران‌ها و حوادث رخ داده در روایت را برای شما عادی جلوه می‌دهد. از رهگذر این عنصر بیگانگی و بی‌تفاوتی، نویسنده حس غمی عمیق و متفکرانه را به مخاطب القا می‌کند.

خواندن کتاب دیوانه در مهتاب به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به خواندن داستان‌های کوتاه با مضمون اجتماعی علاقمندید و از ادبیات داستانی فارسی معاصر لذت می‌برید، خواندن کتاب دیوانه در مهتاب را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

با حمیدرضا نجفی بیشتر آشنا شویم:

او داستان‌نویس و مترجم بنام ایرانی است که در سال 1343 چشم به جهان گشود. حمیدرضا نجفی را می‌توان یکی از پرمخاطب‌ترین و محبوب‌ترین نویسندگان معاصر به حساب آورد؛ زیرا آثار او همواره مورد توجه و تحسین بسیاری از محافل ادبی بوده است. او نخستین رمانش را تحت عنوان «کوچه صمصام» را با همکاری کانون پرورش فکری کودک و نوجوان منتشر کرد. از دیگر آثار نجفی می‌توان به رمان باغ‌های شنی اشاره کرد؛ رمانی که تحسین منتقدین و نویسندگان مطبوعات را برانگیخت و برایش افتخار کسب جایزه بهترین رمان سال از نگاه بنیاد گلشیری را به ارمغان آورد.

در بخشی از کتاب دیوانه در مهتاب می‌خوانیم:

یکی دو سال پیش مستأجر آوردیم، یعنی مادرم آورد. دو سه ماهه فرار کرد. یک زن بود با یک دختربچه‌ی سه‌ساله. شوهرش قالش گذاشته بود. اتاق پایین دستش بود. زنک بدگل نبود. سر کار می‌رفت. بچه‌اش می‌رفت مهد. یکی دوبار نخ داد. یعنی من با آن قدرت نفوذ احساسم فهمیدم که نخ می‌دهد. محلش نگذاشتم تا فرار کرد، یعنی گفته بود که رفته‌ام پایین پشت پنجره‌اش نصفه‌شب و چاقو دستم بوده. زنک دروغگو! چاقو بود یا خودکار و یک برگ کاغذ که می‌خواستم شعری را که آن شب در دلم غوغا می‌کرد در حیاط پُر از مهتاب بنویسم. به من چه که حیاط کوچک است. فهمیدم که چه حقه‌بازهایی هستند این زن‌ها. خُب البته من کمی به پنجره نزدیک شده بودم؛ ولی او انگار مرا در حال ور رفتن با پنجره و تلاش برای تو رفتن توصیف کرده بود. ولش کن، برای من مهم نیست. بهتر شد که رفت حالا به‌هر دلیل، چون بعید نبود این تصورش صورت واقع پیدا کند. بعد از آن مادر با امیدواری در تلاش برای زن دادن من برآمد. اول که از خنده نعره زدم، خوشحال شد. خنده‌ی احمقانه‌اش آن‌چنانم کرد که از خشم لگد محکمی نثار در کمد آهنی کردم که تا سه روز پایم درد می‌کرد و مادر می‌بستش و من آرام نمی‌شدم تا کوتاه آمد. باید خیلی بخت و اقبال داشته باشی که گیر آدم حسابی بیفتی. توی هر چیزی مشکل اصلی من آدم حسابی بودن وسط یک مشت بی‌سر و پاست. من می‌آیم از پنجره بیایم تو؟ زنک! من که می‌دانستم عقل را از آن‌روی عقل گویند که پای نفس را عقال می‌کند. و یا این‌که هر کس اعتماد کند خیانت خواهد دید. من که اگر کمی تلاش کنم مالارمه‌ی این سرزمین من خواهم بود. یک‌بار زرباف خودش گفت جلوِ همه. کسی که از سال اول دبیرستان معلم ادبیات‌مان بود و بعد هم خودش را بازخرید کرد. از بس به او گفتند بچه‌باز. اما نبود. او همان‌قدر می‌توانست بچه‌باز باشد که بابانوئل و یا فرضاً‌ هانس کریستیان آندرسن. چرا این را نمی‌فهمند. به کدام‌شان حالی کنم مالارمه یعنی یکی. اصلاً‌ یعنی چی.