ناکدبانو

369,000 تومان

در تمامی سال های پس از انقلاب، خصوصا در ده سال گذشته با این پرسش جوانان مواجه بوده ام که چرا انقلاب کردید پاسخ آن بوده که: کسی انقلاب نمی کند، انقلاب می شود.

انقلاب محصول انسداد تمامی راه های اصلاحی توسط حکومت هاست و رژیم شاه چنین کرد و به تعبیر مرحوم مهندس (بازرگان) رهبر منفی انقلاب (محمدرضا شاه) بود که با اقدامات خارج از عرف و با تکیه بر استبداد فردی و گوش ندادن به سخن هر ناصح و دلسوز متخصصی زمینه های ایجاد نارضایتی و انفجار عمومی انقلاب را فراهم کرد.

به عنوان نمادی از نسلی که عمر و جوانی خود را در راه انقلاب و تحقق آرمان های آن گذاشته، می بایست در فرصتی با هم نسلان خود و با جوانان این مرز و بوم سخن بگویم. بگویم ما به دنبال چه آرمان ها و تحقق چه خواسته هایی بودیم. در تمامی 43 سال گذشته در حد توان کوشیدم بر آن آرمان ها که عمده آن آزادی، عدالت و معنویت بود ایستادگی کرده و چه هزینه ها که پرداختم و چه بی مهری ها که شاهد بودم. این کتاب در سه فصل تنظیم شده است.

فصل اول شامل نوشته هاست. فصل دوم شامل دو مطلب که مربوط به روزهای پرشور انقلاب است. فصل سوم گفته های گوناگون با مطبوعات کشور است و…

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب ناکدبانو

نویسنده
سوفی کینسلا
مترجم
روناک احمدی آهنگر
نوبت چاپ 9
تعداد صفحات 384
نوع جلد شومیز با روکش
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
رمان
نوع کاغذ ——
وزن 500 گرم
شابک
9786007141212

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ناکدبانو”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

نخستین تجربه استعمار غربی در ایران (کتاب سوم: از آغاز سلوکیان تا پایان اشکانیان )

11,000 تومان
کتاب‌های این مجموعه ٣ جلدی مروری است بر تاریخ ایران و سرگذشت مردمان اولیه که به این سرزمین وارد شدند همراه با با چاشنی طنز و شوخی، که نویسنده نام آن را « تاریخ با غرغرهای اضافه» گذاشته است . شاید به این دلیل که گاهی در گذشته‌های نه چندان دور و حتی در زمان حال اگر کسی کاری از دستش بر نمی‌آمد و به عبارتی باید می‌سوخت و می‌ساخت شروع می‌کرد به غرغر کردن! علی اصغر سیدآبادی نویسنده این مجموعه مروری دارد بر رویدادهای تاریخ ایران زمین. کتاب اول به نام «ایران چگونه ایران شد ؟ » از آغاز تاریخ اولین حکومت سراسری در ایران شروع شده و به کیومرث و جمشید ، شاهان ایرانی و حمله ضحاک به ایران می‌پردازد. در کتاب دوم نویسنده ظهور تا سقوط هخامنشیان را بررسی کرده است. کوروش برای ایرانیان آن قدر مهم بوده است که کلی در طول تاریخ برایش افسانه ساخته‌اند و به هر موضوع ساده‌ای درباره زندگی‌اش کلی شاخ و برگ داده‌اند. نام کتاب دوم این مجموعه «این نقشه بزرگ چرا کوچک شد ؟» نام دارد. کتاب سوم این مجموعه که نامش «نخستین تجربه استعمار غربی در ایران » است یکی از شکست‌های بزرگ ایرانیان را شرح می‌دهد که با حمله اسکندر مقدونی به ایران آغاز می‌شود و با توضیح تشکیل نخستین حکومت سراسری بیگانه در ایران ادامه می‌یابد و سپس به دوره اشکانی ، دوره‌ای که ایرانیان دوباره حکومت خود را به دست گرفته‌اند ، می‌رسد. « تاریخ با غرغرهای اضافه» تجربه جدیدی است برای نوجوانان، و روایتی خواندنی برای دوستداران تاریخ ایران. این کتاب‌ها در ٣ مجلد جداگانه راهی بازار نشر شده است .

کتاب مجموعه آثار صادق هدایت

1,765,000 تومان
معرفی کتاب مجموعه آثار صادق هدایت هنوز که هنوز است سایه صادق هدایت به نحوی بر داستان ایرانی سنگینی میکند.توجه هدایت به فرهنگ و زبان روزمره ایرانی از یک سو و جستجوی ذهنی او در فلسفه های مهم مانند اگزیستانسیالیسم از سوی دیگر او را نویسنده ای منحصر به فرد میکند و این مساله حتی در نگاه عموم ایرانی ها نیز صادق است.هدایت از با نگاهی تلخ از نیستی سخن میگوید هر کسی آثار او را میخواند برایش این سوال پیش می آید که او چه کسی است؟ و به راستی او در چه دنیایی زیست میکرد؟ و در فکرش چه میگذشت؟برای پاسخی دقیق به این سوالات آنهم در برابر ذهن شخصیتی مانند صادق هدایت نیاز است تا آثار این نویسنده مهم خوانده شود.مدتهای زیادی بود که آثار متعدد هدایت به صورت پراکنده بود و اگر کسی نیاز به خواندن داستانی از این هنرمند داشت نیازداشت به جستجوی آن داستان به صورت مجزا بپردازد. علاوه بر این اگر کسی اثری از هدایت را بخواند بی تردید مایل است آثار دیگر آن را بخواند و کم نیستند افرادی که بسیار تمایل دارند همه آثار صادق هدایت را تماما بخوانند.مجموعه ده جلدی آثار صادق هدایت در بر دارنده آثار تالیفی و ترجمه اوست.این مجموعه توسط نشر جامه دران در 10 جلد و در 1955 صفحه گردآوری شده است و شامل عناوینی چون:دیوارزند و هومن یسنزنده بگورسگ ولگردسه قطره خونفوائد گیاهخواریگروه محکومینمسخنوشته های پراکندهوغ وغ ساهاب

راز و رمز استدلال و مجاب کردن دیگران

42,000 تومان
چرا گاهی قادر به مجاب کردن یک فرد نیستید؟ چرا نمی‌توانید نظری که به آن اطمینان دارید به شخصی اثبات کنید؟ اگر تا به حال با خود این فکرها را کرده‌اید، پس این کتاب را بخوانید. نکته مهمی که ما اغلب آن را فراموش می‌کنیم اهمیت شخصیت مقابل و طرز ارائه استدلال‌هایمان برای پذیرش آن است. این کتاب در مورد استدلال و مجاب کردن دیگران اسراری را افشا می‌کند که تا به حال در زندگی و در هیچ کتابی نیافته‌اید. در این کتاب راز و رمز مجاب کردن دیگران را به  صورت سازماندهی‌شده می‌خوانید. از طریق این کتاب شما می‌توانید با توسل به نشانه‌های ظاهری و با روشی بسیار ساده به شخصیت مخاطب‌تان پی ببرید و همچنین راهکارهای بی‌نظیری را یاد بگیرید. زمانی واقعاً حق با شماست ولی مستأصل شده‌اید و نمی‌توانید به هیچ طریقی شخص مقابل‌تان را مجاب کنید، با توسل به راهکارهای این کتاب بدون آن‌که مخاطب متوجه شود او را به کاری که می‌خواهید ترغیب می‌کنید.

یوحنا؛ پاپ مونث

690,000 تومان
بیست و هفتمین روز از ماه زمهریر سال ٨١٤ پس از میلاد مسیح ، قابله‌ای به نام « هروترود » با بورانی از برف و طوفان روبرو می‌شود . شروع داستان شرح تندبادی است که به سردی یخ از لابلای درختان لخت و سرمازده وزیدن گرفت و در تن لرزان هروترود فرو رفت و از سوراخ‌ها و وصله‌های قبای پشمی نازکش گذشت . کوره راه جنگلی پوشیده از توده‌های برف بود و او در هر گامی که بر می‌داشت تا زانو در برف فرو می‌رفت . قشری از یخ روی ابروان و پلک‌هایش نشسته بود . هروترود هر چند لحظه یک‌بار دستی به صورتش می‌کشید و برف‌ها را پاک می‌کرد تا بتواند راه را تشخیص دهد . دست‌ها و پاهایش ، با آن که چند لایه پارچه دور آنها پیچیده بود ، از شدت سرما درد می‌کرد . چند قدم آن طرف‌تر لکه سیاه و مبهمی روی برف‌ها پدیدار شد . این لکه سیاه ، لاشه کلاغ یخ‌زده‌ای بود . حتی این لاشخورهای مقاوم و جان سخت هم در آن زمستان بی‌نهایت سرد می‌مُردند . یعنی از گرسنگی می‌مردند ، چون لاشه جانوران چنان یخ می‌زد که حتی کلاغ‌ها هم نمی‌توانستند با منقارشان یخ را بشکنند و گوشتی از استخوان جدا کنند . تن قابله داستان ما از تماشای این منظره می‌لرزید و بر سرعت گام‌هایش می‌افزود . درد زایمان همسر کشیش روستا آغاز شده بود . هروترود با تلخی بسیار با خود گفت : این کوچولو هم چه وقت خوبی را برای تولد انتخاب کرده است ! فقط در همین یک ماه گذشته پنج نوزاد به دنیا آوردم که هیچ یک از آنها بیشتر از دو هفته زنده نمانده‌اند . « یوحنا ، پاپ مونث » ، داستان مهیجی از « یوهانا » است که بعدها کشیش می‌شود . این کتاب در ٨٣٢ صفحه راهی بازار نشر شده است .

در باب خواندن

130,000 تومان
کتاب در باب خواندن نوشته مارسل پروست ترجمه بنیامین مرادی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، نقد ادبی، نظریه های ادبی به چاپ رسیده است. خواندن، مادام که برای ما فقط نوعی محرک است که کلید جادویی‌‌اش در عمق روان باب سراهایی را می‌گشاید که راه ورود به آنها را نمی‌دانستیم، نقشی خجسته در زندگی ما دارد. اما برعکس خطرناک خواهد شد زمانی که به عوض باز کردن چشم ما به حیات شخصی ذهن، جایگزین آن شود؛ زمانی که حقیقت دیگر در نظر ما نه همچون کمال مطلوبی به‌نظر می‌آید که تنها با پیشرفت واقعی اندیشه و با تقلای دل می‌توان به آن دست یافت، بلکه همچون چیزی مادی در میان اوراق کتاب‌ها، همچون عسلی که تماما" گردآوری دیگران است و تنها کافی است قدم رنجه کنیم و در میان قفسه‌های کتابخانه‌ها به آن دست یابیم و منفعلانه در استراحت مطلق ذهن و جسم‌مان تناول کنیم.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت